عقدهگشایی سیاسی با چاشنی جذابیت جنسی
مستندِ تازه ساخته شده از شمقدری که دست بدست در حال چرخیدن در شبکههای اجتماعی است، چیزی جز یک مستند به نهایت، سخیف و زرد نیست. شاید در بدو امر حجاب بهانه است اما لایههای پنهان مستند ماموریتی برای تخریب و زدن انقلاب را دنبال میکند. تحریک روحانیت علیه انقلاب و دوگانه سازی کذاب، انگارسازی گسل بین انقلاب و جامعه روحانیت و به تعبیری "الغريق يتشبث بكل حشيش" چنگ به چیزی میزند تا علیه انقلاب نمایی را نشان دهد. علتالعلل را خود جمهوری اسلامی معرفی میکند.
اگر بی بی سی و منوتو ماموریتی برای ساخت مستند داشتند، همین حرفها را میزدند. مبتذلترین بخش مستند نیز اینجاست که کوشیده با جلوهگری زنان و دختران مکشفه، مخاطب را پای مستندش نگه دارد. موقعیت همنشینی آن روحانی منفعل و گیج هم با مکشفهها، حاصلش تحقیر و تمسخر روحانیت است. در واقع، روحانیت را آدمهایی معرفی کرده که در دعوای دروغین مردم با نظام، باید بفهمند که جانب مردم را بگیرند. یک برش بهشدت گزینشی و تحریفی و غلط از جامعه. و یک روحانی که هرگز نمایندهی روحانیت نیست. و تصویری از نظام، که سیاهنمایی مطلق است.
از نظر هنری و فنی که باید این اثر را تهوع دانست؛ به غایت غیرهنرمندانه و گلدرشت و متظاهرانه و فرصتطلبانه.
حداقل، نیروهای اصلی و سرشناس انقلاب، وارد بازی رسانهای او نشوند و موضعگیری آشکار و رسمی نکنند. نباید در زمین خودش به او پاسخ داد. نباید او را جدی گرفت و به رسمیت شناخت. خواستهای او همین است.
#عمامه_صورتی
@cafe_fekr
عمامه صورتی زیادی شور نیست بلکه مسموم است
آدمها، اغلب به تدریج تغییر میکند و ازاینرو، تغییرهایشان نامحسوس است. در نقطهها و لحظههایی از این شدنِ هویّتی، نشانهها وضع دوپهلو و دوگانه دارند و از سردرگمی حکایت میکنند، اما چندی که بگذرد، علائم، یکنواخت میشوند و تغییر، تثبیت. البته چهبسا اهل دقّت و تأمّل در همان آغاز، سستعنصری و تلاطم را دریابند و حدس بزنند و در نهایت نیز همان شود که آنان گفتند.
آدمهای سطحی که عمق و غور ندارند، همواره مایۀ نگرانی هستند و نباید به آنها تکیه کرد. چرخش و تذبذب، همراه ذاتیِ اینان است؛ حتی اگر در نهایت نیز به یک سو متمایل نشوند. مشکل اصلی و عمده نیز به ضعف در مبانی فکری و ریشههای اعتقادی بازمیگردد که روزی، خودش را در قالب استحاله و دگردیسی نشان میدهد.
این مستندساز و امثال او، همواره در سطح زیستهاند و حیات فکریشان، جنس فکری نداشته است. امروز نیز میتوان به روشنی، نشانگان تغییر بنیادی را در تفکر او مشاهده کرد و دریافت که او به رنگ دیگریها درآمده است. خطِ روایی او در این مستند، تفاوت چندانی با دیگریها ندارد؛ چه در صورت مسأله و چه در مخرج آن، او به اشتراک جدّی با دیگریها رسیده است و فقط میخواهد این توافق را چندان آشکار نکند یا با نشانههای ناموازی، مخاطب را فریب بدهد. میخواهد سخن آخرش، رنگ صراحت نداشته باشد و خودش را افشا نکند. میخواهد مخاطب میان مفروضات ذهنی خودش، دستوپا بزند و به جایی نرسد.
با اینهمه، روشن است که او چه میخواهد و در کدام جبهه است. او برخلاف منطقِ هنری، شعارش را در مستندش فریاد میزند که مقصر و متهم ردیف اوّل، خودِ نظام جمهوری اسلامی است و برخلاف بیانیه گام دوم، این نظام، نهفقط اسباب افزودنشدن عیار دینداری مردم را فراهم نکرده، بلکه در جهت گریزانکردن مردم به حرکت درآمده است. برایناساس، اکنون میان مردم و نظام، شکاف افتاده و مسأله، فراتر از مکشفهها است. جامعه، دیگر خود را زیر سایۀ نظام تعریف نمیکند، بلکه از آن عبور کرده و بهشدت دلسرد و غضبناک است. روحانیّت نیز بهتر است به جای سکوت یا همراهی با حاکمیّت، خود را در جبهۀ مردم بازتعریف کند و بر نظام بشورد و فریاد اعتراض برآورد.
مسأله نیز این دولت و آن دولت نیست، بلکه فساد تا لایههای زیرین نظام نفوذ کرده است تا آنجا که میتوان از منصوب مستقیم رهبر انقلاب نیز سخن به میان آورد... آش این مستند، زیادی شور نیست بلکه مسموم است.
#عمامه_صورتی
@cafe_fekr