eitaa logo
کافه تعامل ⚘
1.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
17 فایل
🌱 اینجاییم؛ برای‌افزایش‌مهارت‌ارتباط‌با‌: 🌷خود 💚خدا 💐دیگران @taamol_jz 👤 ⭕️ تبادل: @ad_tab_fadak 💌 ارتباط با ما: (ناشناس) daigo.ir/secret/530683049
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 بزرگترین 🔹کمتر از دو قرن پیش وقتی ناصرالدین شاه داشت تو حرمسراش یه قل دو قل بازی می کرد ، آمریکاییا تو ینگه دنیا به جون هم افتاده بودن و داشتن همدیگه رو لت و پار می‌کردن! 🔹سال۱۸۵۰ آمریکاییا زوم کرده بودن رو لغو برده داری! 🔹ایالتای جنوبی آمریکا ، مزرعه دارای پولدار بودن و ازون طرف شمالیا زده بودن تو کار صنعت و کارخانه! 🔹جنوبیا دنبال برده های مفت بودن که تو زمیناشون حمالی کنن و شمالیا هم دنبال کارگرای ارزان (حداقل یه حقوقی میدادن و ساعت کاری داشتن)! 🔹برده های جنوبی هم کم کم هوایی میشن و یواشکی و یکی در میون ، فرار می‌کنن سمت شمالیا ! 🔹این وسط آبراهام لینکلن هم اسکی میره رو اعصاب جنوبیا و هی از لغو برده داری صحبت می‌کنه! ( نونش تو کارخونه بوده 😳) 🔹سال ۱۸۶۰ بدترین اتفاق ممکن برا جنوبیا میفته و « ابی لینکلن » رییس جمهور میشه و گازوییل رو می‌ریزه رو آتیش و تو مراسم سوگندش میگه که برده داری رو لغو می‌کنه! ایالتای جنوبی هم فشار میارن و اعلام استقلال میکنن و بعدش اعلام جنگ می کنن! 🔹آلمان و ایرلند طرفدار شمالیا( کارخانه دارا)میشن و انگلیس و فرانسه هم میرن پشت جنوبیا و یا همون مزرعه دارا ! جنگ اولش برا جنوبیا خوب میره جلو ، ولی وقتی فرسایشی میشه(چهار پنج سال طول می‌کشه) شکست بدی میخورن و تسلیم میشن!!! (کمبود سرباز و منابع مالی و این صحبتا 😉) 🔹جنگی که دور و بر یک میلیون کشته داشت در واقع سر مسائل اقتصادی بوده و نه لغو برده داری( هر کدام دنبال سود خودشون بودن) و این وسط آمریکاییا با یه برچسب انسان دوستانه( لغو برده داری) از آب گل آلود ماهی گرفتن ، اونم چه ماهی ای 😐!!!! 🔹« ابی لینکلن» هم که کلی به کارخانه دارای شمالی حال داده بود یک سال بعد پایان جنگ تو یه سالن آمفی تئاتر ترور میشه و میره سینه قبرستون! 🔹یه عالمه فیلم و کارتون و کتاب هم سر این قصه اومد بیرون مثل فیلم و کتاب برباد رفته ( بچه بازیا اسکارلت رو فیلم کردن😖 ) و فیلم خفن خوب،بد،زشت و با اون آهنگش ! ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
❤️ این قسمت : داداشی های یمنی!😉🤔 به زودی ....
🔹۱۴۶۴ سال پیش در ۵۶۰میلادی ، وقتی ایرانی ها در جنگ لازستان(گرجستان امروزی) داشتن روم شرقی رو گره میزدن !!! ابرهه با تحریک رومی ها ، خیلی ریز ، یمن رو میگیره و حاکمش آق سیف الله ( سیف بن ذی یزین) پناهنده میشه به دربار ایران! 🔹این سیفی هم یه آدم سریشی بوده و در نبردهای داغ ایران و روم ، سر نخواستنش دعوا بود و ازون جایی که انوشیروان، شاه ایران حوصله و اعصاب «آق سیفی » رو نداشته و فقط می‌خواسته ردش کنه، « وهرز» سردار دیلمی شو با هشتصد سرباز!!!! درسته هشتصد سرباز!( اکثرشون زندانیان بودن یه مشت دزد و قاتل و اختلاسچی) رو با سیفی می‌فرسته سمت یمن!!! 🔹«سیفی» تو یمن یه جَنَمی نشون میده و مُخ رییس قبیله ها رو میزنه و پنجاه هزار یار کمکی جور می‌کنه! « وهرز » هم از فرصت استفاده می‌کنه با تیمش میزنه ابرهه رو میترکونه و یمن رو میگیره و دو دستی میده به «سیفی »و با بچه ها بر میگرده ایران! سیفی چند سالی حاکم بود ولی دوباره گند میزنه و خودش و یمن رو ، دوتایی به باد میده و یمنی ها هم دوباره خیلی ریز میرن سمت روم ! 🔹۵۶۲ میلادی، انوشیروان که خیالش از روم راحت میشه ، دوباره «وهرز » رو به خط می‌کنه برای یمن و این دفعه چند هزار تا سرباز هم بهش میده!!! «وهرز» دیلمی! یمن رو دوباره فتح می‌کنه و پرچم ایران رو میبره بالا( حاجی تخصصش تو فتح یمن بوده) و این دفعه خودش میشه حاکم یمن ! و بعد هفت حاکم ، تاج و تخت یمن ، میرسه به «باذان» که از نوادگان بهرام گور بود! 🔹این دولت « باذان » همزمان میشه با اعلام نبوت حضرت مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم )🌸 🔹سال۶۲۸ میلادی، یعنی ۱۹سال بعد از بعثت ، حضرت یه نامه ای به سه ابرقدرت اون زمان میفرستن و رسالت رو اعلام جهانی میکنند. 🔹خسرو پرویز به باذان میگه یه آمار خشن بگیر ببین جریان چیه ؟! باذان هم دو تا ایرانی سبیل کلفت ! به اسم « بابویه » و « خٌره خسرو » رو می‌فرسته که پیامبر رو دستگیر کنند یا اگه مقاومت کرد بکشن!!! 🔹این دو تا هم تا مدینه تخته گاز میرن و وقتی میخوان خدمت پیامبر برسن ، با امیرالمومنین حیدر کرار چشم تو چشم میشن و در یک چشم بر هم زدنی عاشق مولامون میشن 😍😍 خلاصه که این دو ایرانی ، دیگه آدم سابق نشدن و مست شدن از جمال مولا مرتضی علی😘 🔹خدمت پیامبر هم که میرسن حضرت بهشون میگن که شاهنشاهتون غزل خدا حافظی رو خونده!( شیرویه پسر خسرو پرویز ، باباش رو کشت) 🔹 این دو تا هم میرن یمن خبر رو به « باذان » میدن !!! باذان اولش میگه بی خیال!😳 من که استاندارشم خبر ندارم ! ایشون از کجا خبر دارن! !! بعد ، آمار که میرسه واقعا خسرو پرویز مُرده ! باذان با دستگاه حکومتیش به ‌پیامبر ایمان میاره و مسلمان میشه! 🔹سال بعدش، پیامبر اسلام، خالد بن ولید ( آدم داغونی بوده ) رو میفرستن برا یمنیا تا اسلام بیارن . یمنیا باهاش حال نمی کنن و شیش ماه خالد رو معطل می کنن😅 🔹 پیامبر این دفعه ،حضرت امیرالمومنین حیدر کرار رو میفرستن و حضرت دلبر😉 هم با یه سخنرانی ، کار رو تموم میکنه !!! فکر کنم یمنیا اینجا حال می‌کردن سند مسلمونیشون با سلطان استارت بخوره !😅😍 اینقدر کار درست بودن این داداچیا ❤️ ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
رئیسعلی دلواری که بود ؟؟🤔 همراهمون باشید با بررسی عملیات بوشهری ها علیه سربازای ملکه در این هفته👌😍 به زودی ...
🔻رییسعلی دلواری 🔴 در قرارداد ۱۹۰۷ ، انگلیس و روسیه ، وسط ایران یه خط کشیدن و محدوده لایی کشیدنشون رو مشخص کردن تا اینکه ۱۹۱۴ سر اون تیری که ولیعهد اتریش رو افقی کرد ، جنگ جهانی اول شروع شد و این وسط عثمانیا هم پریدن تو خاک ایران ! هر چند احمد شاه فرمود ما بی طرفیم ! کسی حضرت والا را آدم حساب نکرد و مملکت شده بود مثل جیگر زلیخا! انگلیسیا که از قبل با قرارداد دارسی نفت ایران رو هپولی می‌کردن ، میرن بوشهر که لنگر بندازن ! 🔹این وسط رییسعلی نامی غیرتی میشه ( قبلاً فرماندهی اهالی بوشهر علیه محمدعلی شاه قاجار رو در نبرد مشروطه به عهده داشت و مدتی حاکم بوشهر بود) و میفته به جون سربازای ملکه!😁 در نبرد دلوار ، رییسعلی و مردم با هرچی داشتن (تفنگ و چوب و چماق و سنگ و...) انگلیسیا رو نفله می‌کنن و حتی کشتیاشون رو از سواحل بوشهر فراری میدن!💪 🔹کمتر از یه ماه بعد، (مرداد ۱۲۹۴)انگلیسیا که جای سوزش تو تنشون بود با چهارتا کشتی حمله میکنن و بوشهر رو میگیرن! ۱۴ تا کله گنده شهر رو هم که میرن با هاشون مذاکره کنن ، طناب پیچ می‌کنن و به هندوستان تبعید می نمایند! 🔹انگلیسیا با کمکیاشون میرن که کار دلوار رو هم تمام کنن ! ولی روز اول ۱۶ تا از انگلیسی ها رو میفرستن هوا ! و روز دوم ۷۰ تا ! 🔹 انگلیسیا که دیدن حریف نمیشن! برا ۴۰,۰۰۰پوند میفرستن و میگن بی خیال شو !!! حاجی که اهل این قصه ها نبوده بی خیال نمیشه و انگلیسیا این دفعه پیام میدن که برا انگلیسیا شاخ نشین وگرنه خونه و نخلاتون رو دود میکنیم!!! رییسعلی هم پیغام میده؛ خونه ما کوهه و تو هم آدم این حرفا نیستی!😉 🔹اسطوره جنوبی که جنگای چریکی تو نخلستان رو راه انداخت و باد انگلیسیا‌ رو‌خوابونده بود آخرش در «تنگگ صفر» و ۳۵سالگی و توسط یک خائن به شهادت می‌رسه!💔 🔹بعد شهادت رییسعلی کار رو زمین نمی مونه و رفقاش حسابی از شرمندگیه دار و دسته اجنبیا درمیان و البته که آب و خاک بوشهر ، ابرگودرت کُش بوده !😌 🔹هفتاد سال بعد از همون آب و خاک جوانی به نام نادر مهدوی بلند میشه و با بیژن گُرد و دوستاش ، تو ، آمریکا رو لوله می‌کنه ! 🔹بعدترش هم یه پهلوون نامی که جناب عبدالله رودکی باشن ، حزب الله لبنان رو تر و تمیز عملیاتی و « صهیونیست ترکون » می‌کنه! ولی باز هم پای یک نفوذی در میان بود و حاج عبدالله در بوشهر، ترور و شهید میشه! ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
در مورد فتح چی میدونید؟؟ بیاید یکم درمورد شکست سنگین در مقابل حیدر کرار مولا علی علیه السلام بخونیم و بدونیم چرا یهودیا از تکرار خیبر وحشت دارن ... همراهمون باشید با بررسی تاریخی این هفته در ..‌.
خیبر یه مجموعه قلعه ی تو در تو بوده و نخسلتونای زیادی داشته ... غزوه خیبر به خاطر کارشکنی یهودیا و شورش علیه مسلمونا و قصد حمله به مدینه از طرف پیامبر برنامه ریزی شد و خیلی بی سر و صدا مسلمونا رسیدن دم در قلعه و یهودیا وحشت کردن😂😂 بریم برای بررسی دونه دونه این قلعه ها و شکست خوردناشون😁 🔹فتح قلعه اول(قلعه ناعم): معمولا اولش یه کمی سخته، تا مسلمونا گرم بشن ، یه هفت هشت روزی طول کشید تا قلعه اول بنام اسلام فاکتور بشه! 🔹فتح قلعه دوم(قلعه صعب) حضرت رسول تو این مرحله ،خوردن گوشت الاغ و درندگان و خرید و فروش غنایم قبل تقسیم رو ممنوع میکنن! مسلمونا قبل اَتَک ،ده روز این رو محاصره میکنن ، گشنگی هم به مسلمونا فشار میاره و ازون طرف خوردن الاغ هم تازه ممنوع شده بود!😁 با اعلان جنگ پیامبر، بعد سه روز مسلمونا قلعه صعب رو که ۵۰۰تا گولاخ جهود ازش دفاع میکردن رو فتح میکنن! این قلعه ، انبار غذای یهود بوده طوری که بعد فتحش، چهارپایان لشگرهم سیرشدن!‌😳 🔹فتح قلعه سوم(قلعه زبیر): این قلعه توش پُر بود از اسلحه و مهمات! بخصوص منجنیق! مسلمونا یه اسیر یهودی رو خفت میکنن و اون هم چک اول رو نخورده ، تموم سوراخ سمبه ها رو نشون میده!!! ولی قلعه خیلی بد مسیر بوده که خر و اسب به زور میتونستن برن چه برسه آدمیزاد!!! مسلمونا سه روز قلعه رو محاصره میکنن و یهود جهود رو میکِشِن تو میدون جنگ ون همون یکی دوروز اول پَتُ و پَهنشون میکنن!!! مسلمونا هم منجنیقا رو صاحب میشن و میرن برا مرحله بعدی!👌🏃‍♂ 🔹فتح قلعه چهارم(قلعه ابی): اینجا مرحله اول از مرحله دوم قلعه ها بوده! این قلعه هم که پُر خوراکی بوده به دست بچه ها میفته!😅 🔹فتح قلعه پنجم (نزار): قلعه بازیا ادامه پیدا می‌کنه تا اونجا که میرسن به قلعه نزار! همه یهودیایی که قبلاً چهار تا قلعه ها رو وا داده بودن ( اینا لامصبا قلعه باز بودن تا یکی رو از دست میدادن سریع میرفتن قلعه بعدی)اینجا جمع میشن و تا مسلمونا رو میبینن شروع به تیراندازی و سنگ زدن از بالای قلعه میکنن!( البته پیامبر هم مورد اصابت سنگ قرار میگیرن)🥺 بریم قلعه بعدی! 🔹قلعه ششم(قلعه قموص): قموص ،خفن ترین قلعه یهود و یه جورایی مرحله اژدها بوده ! یهودیای بی قلعه و با قلعه ، همه شون تو این قلعه جمع میشن و بَست میشینن و بیرون نمیان!!! پیامبر که میبینن اینا تکون بخور نیستن دستور میده منجنیق رو عملیاتی بکنند!!! وقت اَتَک که میشه ،اولش ابوبکر پرچم رو میگیره و میره و همونجوری که رفته برمیگرده😐 دومین روز عمر میره، اون هم کاری از پیش نمیبره و برمیگرده☹️ پیامبر هم که دید اینا این کاره نیستن وعده داد که فردا پرچم رو دست یه نازنین مَردی میده که سالاره !😍 خلاصه فردای آن روز ، سلطان بی بدیل آفرینش ، امیرالمومنین حضرت بوتراب، پرچم رو میگیره و به سمت قلعه میره!!! بگو ماشاالله ❤️🤲😍 یه روایت میگه اول حارث برادر مرحب میاد تو رینگ!!! نعره اول رو که میزنه ، مسلمونا در میرررررررررررن و امیرالمومنین تنها می شه !!! « واقعا در میرن، نمیشه سانسور کرد😳 » اینجا، حضرت بوتراب تنهایی کار رو درمیاره و حارث رو GAME OVER می‌کنه!!!😁 «مرحب » غول مرحله آخریه که میبینه داداچی فینیش شده و همه بَندا داره به آب می‌ره ، با کلاهخود سنگی و زره یمانی و دوشکا و کلاش و تیربارش میاد وسط ( غولناسور بوده برا خودش)!!!!😵‍💫😵‍💫 اولش هم اولدورم و بولدورم می‌کنه!!! من اینم و اونم و ... حضرت بوتراب هم میگه: من همانی ام که مادرم مرا حیدر (شیر) نامید!😍😍 ( باز هم یه روایت میگه مرحب با همه گولاخیش شُل میکنه،چون از قبل بهش گفته بودن حیدر نامی ، موتورت رو پیاده می‌کنه! یهودیا که بهش تیکه میندازن دوباره برمیگرده تو رینگ) رینگ خونین با حمله دو جنگاور شروع میشه و در نهایت مرحب مثل جیگر زلیخا وا می‌ره و آخرش خودش با قلعه ش میرن قاطی باقالیا!!!‌ این قلعه همونی بوده که حضرت درش رو از جا درآورده بودن. 🔹فتح قلعه هفتم و هشتم(وطیح و سلائم): اینا هم یه ده روز محاصره میشن و بعد میبینن این کاره نیستن قلعه رو با فول امکانات تحویل میدن و میرن پی کارشون!🚶‍♂🚶‍♂ 🔴 یهودیا از خیبر اخراج نشدن و قرار شد نیمی از محصولات کشاورزی خیبر به مسلمونا تحویل داده بشه ، چون منطقه ای که خیبر توش ساخته شده بود آب و هوای خیلی خوبی داشته به نسبت مکه و مسلمونا با کمبود مواد غذایی مواجه میشدن 👌 این نشون میده که یهودیا از اول دنبال بهترین مکانهای کره زمین بودن و خودشون رو قوم برتر میدونستن و شکست در مقابل مسلمونا اونا رو سرشکسته کرده و هنوز بعد ۱۴۰۰ سال دنبال انتقام از مسلمونان😔 ان‌شاءالله با آزادی قدس شریف،حسرت انتقام به دلشون میمونه🥰🤲🤲 ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
الله اکبرررررر😍✊🏻 جالب این بود که پست ما که در مورد قدرت بی انتهای حضرت حیدر علیه‌السّلام و در مورد خیبر بود مصادف شد با حمله بچه‌شیرهای مولا 🤩 جای شهید هنیه و شهید خالی 🥲 ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
🔴ایرانیا در جنگ اول و دوم جهانی اعلام بی طرفی کردن، ولی کی گوش کرد! 🔹در جنگ جهانی اول، احمدشاه (شاهنشاه خپل ایران زمین) که تازه پشت لباش سبز شده بود اعلان بی طرفی کرد !!! ولی هیچکس آدم حسابش نکرد !!! هرکشوری هم که زور داشت خودشو چپوند تو ایران و علی الخصوص انگلیس و در نهایت در جنگی که بیطرف بودیم(خوبه بی طرف بودیم !ا😳) فقط ۹میلیون کشته دادیم !!! (مردم ایران از گشنگی تلف شدن)🤕 🔹در جنگ جهانی دوم هم، «پهلوی یکم»اعلام بیطرفی مجدد نمودند و از اونجایی که دستورات همایونی تا دم دژبانی کاخ بیشتر اعتبار نداشت !😐😂 انگلیسیا و روس ها، از در و دیوار ریختن و این دفعه شاه مملکت رو ارسال کردن تهِ آفریقا ( موریس در آفریقای جنوبی)😏 🔹نکته اخلاقی: تو این دنیایی که قلدر بازی حرف اول و آخرو میزنه و سازمان ملل فقط محکوم می‌کنه ،بی طرف نباشین🤨 ‌ چرا؟؟؟ چون میان تو مملکتتون ویراژ میدن😒 با ما همراه باشید ، بررسی قرارداد در هفته آینده ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
همراهمون باشید با بررسی تاریخی عهدنامه ... معاهده گلستان، پیمانیه که در تاریخ ۳ آبان ۱۱۹۲ (۲۵ اکتبر ۱۸۱۳) در بعده جنگ‌های ایران و روسیه در دوره بین این دو کشور امضاء شد. به دنبال این قرارداد، حکومت بخش‌هایی از شمال دولت شاهنشاهی ایران شامل قفقاز ،ارمنستان و ایالت‌های شرقی گرجستان یعنی کاختی و کارتلی از ایران سلب و به روسیه تزاری واگذار کرد . بی عرضه ها😐 حالا چیشد که اصلا این عهدنامه ننگین بسته شد ؟ 🥺 بیاید تا بهتون بگم 🏃🏃 ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
▪️ در قرار داد « »و «ترکمنچای» چه بلایی سر ایران آمد! (فعلا گلستان رو بررسی میکنیم) 🔹دور و بر ۱۲۱۸،حاکم گرجستان ( گرگین خان) زیرآبی میره و به قاجار خیانت می‌کنه (گرج ها دلخوشی از قاجار نداشتن، آغامحمدخان عموی فتلیشاه در حمله به تفلیس از سر گرجی ها کوه درست کرده بود) و پرچم روس ها در تفلیس رو می‌بره بالا ! برادرش الکساندر با خانواده میره پیش فتحعلی شاه گزارش داداشی رو رد میکنه، فشاه هم قاط میزنه دستور حمله به روسیه رو میده! 🔹تزار هم از خداخواسته ، ژنرال سیسانوف رو مامور می‌کنه که بره قفقاز رو پپیچه و بیاره، اون هم مرحله اول « گنجه» رو به خاک و خون می‌کشه! 🔹 عباس میرزا ولیعهد و فرمانده لشگر «فتحعلی شاه » غیرتی میشه و تو آچمازین ( داخل ارمنستان) ، با روس ها درمیوفته!!! اولش روس ها میزنن، بد هم میزنن! ولی نیرو کمکی که میاد، ایرانیا، روس ها رو با خاک یکسان میکنن و روس ها تا تفلیس(گرجستان) ، عقب میکشن! این وسط زمستون هم سر میرسه و بچه های فتحعلی شاه بیخیال پیشروی میشن! 🔹سیسانوف که میبینه آذربایجان رو از دست داده،به گیلان اَتَک میزنه و اونجا هم بچه محلای میرزا میزنن تو سرش!!! «سیسی » می‌ره باکو و اونجا هم حاکم باکو کلکش رو می‌کنه و فکر کنم برا خودشیرینی، سرش رو برا فَتحعلیشاه میفرسته ! 🔹بعد قتل سیسانوف ، «گودوویچ» میشه فرمانده روس ها و به جای جنگ ، میفته دنبال مذاکره با عباس میرزا و می‌گه تمومش کنیم!!! هرچی هم که گرفتیم(گرجستان و دور و براش) مال خودمون😳 🔹فتحعلیشاه، دگمه No Accept(قبول‌ نمیکنه) رو می‌زنه و ایران و روس میرن مرحله بعدی! 🔹بعد جنگ« آچمازین »، برو بچ با روس ها ،درگیری‌های پراکنده داشتن و بیشتر تو آماده باش بودن تا جنگ! این وسط بیکاری و فرسایشی شدن جنگ میزنه تو سرشون و شازده های قاجار هم میوفتندتو موش دووندن! «ژنرال گاردان» فرانسوی هم که از طرف ناپلئون آمده بود کمک ایرانیا ، افتاد تو زیرآبی رفتن و جلوی حمله ایرانیا رو ، مرموزانه می گرفته( فرانسویای نامرد قبلش با هم با روس ها قرارداد دوستی بسته بودن) 🔹ارتش ایران تو اصلاندوز بغل ارس اردو زده بود که یه روز عباس میرزا می‌ره شکار( وقت گراز زدن بود) ،« گودوویچ» حمله می‌کنه و بعد تار و مار ایرانیا، آذربایجان رو میگیره! 🔹این وسط یه بار دیگه سر و کله روباه پیر(انگلیسیا) که با روس ها داداچی بودن پیدا میشه و « سرگور اوزلی» نیروهای انگلیسی رو از لشگر عباس میرزا فراخوان میزنه و به فتحعلی شاه فشار میاره که قرارداد صلح روس ها رو امضا کن! 🔹شاه هم که میبینه اوضاع خیطه و همه جا داره سابیده میشه، ابول خان ایلچی رو می‌فرسته برا برجام 😳 ابول خان ایلچی وسرگوراوزلی و نماینده روسیه(سال۱۲۲۸) تو روستای گلستان در قره باغ میشینن و قفقاز و گرجستان و ... را از ایران جدا نمودن و تلخ ترین قرارداد تاریخ رو به اسم فتحعلی شاه میزنن!😐😏 🔹جالبه که در آن زمان ، روسیه در بدترین شرایط خود در اروپا بود و همه سیخش(ژاپن و آلمان و ...)میزدن و اگه قاجار یه کمی آی کیو خرج می‌کردن ، این همه شهر و دهات از ایران به فنا نمی رفت!!! 🔹مرحله اول جنگ تا قرارداد گلستان ده سال طول کشید! 🔹البته ۱۳ سال بعد ، قرارداد ترکمنچای هم در انتظار ایران بود😱 تو پست بعدی کافه تاریخ قرار داد ترکمانچای رو بررسی میکنیم، پس همراهمون باشید ...😉 ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
🔴! قراردادی که تو پاچه ایران رفت !!!! 🔹دور دوم جنگ های ایران و روسیه ، 13سال بعد از قرارداد گلستان در سال ۱۲۴۱ با درگیری های مرزی شروع شد. 🔹مردم قفقاز هم که مسلمان بودن و زیر بار تزار جماعت نمی‌رفتن ، فشاری شدن و به دربار و علما نامه میزنن که به دادمون برسید! 🔹عباس میرزا هم که عقده هنوز توش داشت وول میخورد ، جنگ رو « بو » می‌کشه و اولش با کمک مردم، با روس ها فیس تو فیس میشن و دو سه تا حرکت کریستالی میزنه اما «پاسکویچ» فرمانده روس ها با لشگرش «گنجه» رو میگیره ! 🔹 تو این گیر و واگیر ، لشکر کمکی «عباس آقا» از راه میرسه، لشگر نگو چه لشکری!!! !!! شازده های پدرسوخته قاجار جفتک میندازن و سربازا هم که چندماه بود حقوق نگرفته بودن هم شاکی میشن و آصف الدوله(حاکم تبریز) هم خیانت می‌کنه و هزار تا بدبختی دیگه کنار هم، باعث میشه لشکر مثل جیگر زلیخا وا بره!!! عباس آقا هم ، ته مونده لشکر رو جمع می‌کنه و دو سه تا حرکت میزنه، ولی حرکتا جواب نمیده و روس ها بعد تبریز برا تهران هم شاخ میشن! 🔹روس ها به عمو فَتحعلی میگن بیا دوباره قرارداد بازی کنیم، فَتَلیشاه قبول نمیکنه و اما دوباره سفیر انگلیس(مک دونالد) در یک حرکت خودجوش زیرگوش شاه میخونه که تا تهران به باد نرفته با روس ها قرارداد صلح رو امضا کن! 🔹خلاصه در روستای ترکمنچای ، پاسکوییچ و آصف الدوله خائن و میرزا ابولی و دو سه تا کَل و کور دیگه، با هم میشینن و بقیه خاک ایران تا ارس رو به اسم روس ها فاکتور میکنن! چند میلیون سکه طلا هم خسارت جنگی میدن و کاپیتولاسیون روس ها و چندتا امتیاز خرکی دیگه میشه عهدنامه ترکمنچای و می‌ره تو پاچه ملت و پادشاه همایونی !!! ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل
27.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻ماجرا از ۷ اکتبر آغاز نشد! ریشه های محکم در خاک وطن سر بلند میکنن برای نجات وطن از دست اشغالگرای بی سر و پا ....💪🏻 ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
🔹 برای اولین و آخرین بار ، ترتیب شاعران ایرانی را اینجا اعلام می کنیم ! 🔹مولوی اول بود یا سعدی! حافظ در چه زمانی زندگی میکرده!؟ فردوسی و نظامی و عطار کجای تاریخ بودند؟! دقایقی دیگر در 😁
در مورد عید پوریم چیا میدونید؟؟🤔 جشنی یهودی که با ایرانیا ارتباط مستقیم داره 😐 میخوام بدونم بعد خوندن این قسمت از حالتون چطوری میشه؟؟😥😵‍💫 ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
داستان از این قراره که : خشایار شاه مهمونی بزرگی ترتیب میده که ۱۸۰ روز طول کشید 😵‍💫 آخرای جشن و بعد که حسابی شاه مست و لایعقل میشه می‌فرسته دنبال ملکه عزیزش که بیاد و زیباییاشو نشون صاحب منصبا بده 😳😐 ملکه قبول نمیکنه و اونها با دسیسه ملکه رو برکنار میکنن ،دلیلشونم این بوده که هیچ زنی جرات نکنه روی حرف شوهرش حرف بزنه😒😂 ⭕️همه داستان از اینجا شروع میشه ، پس با دقت بخونید ⭕️ یکم که گذشت شاه دلش برای ملکشتنگ شد و پشیمون شد ، ولی وزرا گفتن : غصه نخور عزیزم، برات دختری میستونیم که دیگه یاد ملکه ات نیافتی 😜 وزیر وزرا شروع کردن به جست و جو برای یافتن دختری که دل پادشاه و ببره و ملکه ایران بشه 👸 تو شهر شوش یه مردکی بود به اسم ، از تبعیدی های یهودی بود که «بَخت نصر» از اورشلیم تبیعدشون کرده بود 😌 مردخای ،برادرزاده ای داشت به اسم ( ستاره خودمون) که با مردخای زندگی میکرد و یتیم بود جناب مردخای ، برادرزاده عزیز و زیباشو آورد و سپرد دست خواجه های حرمسرای خشایارشاه که مثل دخترای دیگه به شاه عرضه بشه و شانسشو امتحان کنه برای ملکه شدن 😮‍💨😱 اینجا لازمه بگم که اطلاعات ما از شاه بیشتر بوده و ما تا اینجا میدونیم که استر یهودی تشریف داره😰😵‍💫 خلاصه که شاه یه دل نه ،صد دل عاشق اِستَر شد و از شانس خوبش ملکه ایران شد و نفوذ مردخای از قبل بیشتر شد 😐 خوب یکم برگردیم عقب 🎦 خشایار شاه وزیر عاقلی داشت به اسم هامان از حیله های مردخای بو برده بود ، یهودی ها کلا حیله گر تشریف دارن و هر جا بوی قدرت بیاد سریع خودشونو میرسونن😁 هامان با خشایار شاه بسته بود که یهودیا رو قلع و قمع کنند و بشریت و از شرشون راحت کنن 😂😂😮‍💨 چون دینشون با دین ایرانی ها متفاوت بوده و به شاه و دستوراتش احترام نمیذاشتن و با همه سر جنگ داشتن و خودشون رو از همه برتر میدونن، ایشششش🤨 هامان قرعه کشید برای روز ، قتل عام یهودی ها و قرعه به روز چهاردهم از ماه آذار افتاد، حدودا اواسط اسفند ماه خودمون 👌 شاه حکمهای مهر و موم شده ای رو به ۱۲۷ ولایت تحت سلطه اش فرستاد که توی این روز همه یهودیا رو بکُشن و زمین و زمان و نجات بدن از دستشون 😉😮‍💨 ولی مردخای زودتر دست به کار شد و برادر زادشو به شاه قالب کرد و تسلطش رو روی شاه افزایش داد 😐☹️ وقتی خبر پیچید که قراره یهودیا ایران رو بفرستن به دیار باقی ، مردخای و استر هول برشون داشت و تا اینجا کسی نمیدونست ملکه یهودی تشریف دارن 👻 ادامه داره ، منتظر باشید ....😉 ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
تا دقایقی دیگه ادامه رو میذارم 🚶🚶 تو این فاصله کوتاه یه نگاهی به آنچه گذشت داشته باشید
پوریم یا هولوکاست واقعی برای ایرانی ها استر به عموش خبر داد که همچین فرمانی صادر شده، حالا بماند که معلوم نیست جاسوس بوده یا ملکه؟😐 مردخای به استر گفت جون مادرت یه کاری بکن نا سلامتی ملکه ای 😐😒 ملکه هم نامردی نکرد و با اینکه میدونست با این شرایط جونش در خطر میافته ولی رفت پیش خشایار شاه و خودش زد به غش کردن😐😳 شاه که ملکش رو دوست میداشت ، بعد اینکه حال ملکه جا اومد گفت چی میخوای عزیز دلم هر چی بخوای بهت میدم حتی اگه نصف سرزمینم باشه 😌❤️ چه بخشنده هم تشریف داشتن😅😂 ملکه گفت شما و هامان رو به دو مهمانی دعوت میکنم سرورم🤴 🧐 شاه و وزیر با کمال میل پذیرفتن و با طناب ملکه تشریف بردن ته جهنم😖😖 مهمونی اول؛ به ترفیع گرفتن مردخای منجر شد ، چون شاه رو از مرگ به دست دو تا خواجه نجات داده بود البته که کار خودشون بوده و اون دو تا خواجه رو به فنا دادن برای رسیدن به هدفشون🙃 مهمونی دوم ؛تو این مهمونی و قبل از رسیدن هامان ، استر وقتی شاه مست بود به شاه گفت یهودیه و هامان قصد کشتن همه یهودیا رو کرده و در همون حال حکم قتل هامان و ایرانی ها و نجات یهودیا رو گرفت 😔💔 هامان به داری که برای مردخای ساخته بودن دار زده شد 😞 و حدود ۷۵ هزااااااااار ایرانی تو تاریخ ۱۵ اسفند به دست یهودیا کشته شدن و هولوکاست واقعی برای ایرانی ها رقم خورد ...😱😱😱 تو کتاب عهد عتیق یه کتابِ به نام کتاب استر که این واقعه هولناک رو روایت میکنه و تنها کتاب از کتاب های عهد عتیقه که از خدا نامی در اون برده نشده😳 🙃 که البته نقد های زیادی بهش وارده، چون یهودی ها کلا دوست دارن مظلوم نمایی کنن😏😉 هر سال یهودیا تاریخ ۱۵ اسفند این روز رو جشن میگیرن و این تنها عید غیر مذهبی یهودی هاست و انقد مشروب میخورن که فرق مردخای و هامان رو نمیفهمن🤪 البته که کلا نمیفهمن ،چه مست باشن چه نباشن😁😂 ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
ماجرای چی بود ؟ چرا «اولی» فدک که حق بود را غصب کرد ؟🤔 بررسی تاریخی این هفته به بررسی ماجرای فدک و بخشی از خطبه فدکیه می پردازه ، همراهمون باشید 🙏
فدک، سرزمین آبادی بود در نزدیکی مدینه به فاصله 140 کیلومتری، فدک از اموال خالصه بود و سرزمینی بود که هرگز به جنگ و غلبه فتح نگردید، بلکه هنگامی که خبر خیبریان به دهکده فدک رسید، همگی حاضر شدند که با پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله از در صلح وارد شوند و نیمی از اراضی فدک را در اختیار پیامبر «ص» بگذارند و نیم دیگر را به خود اختصاص دهند و در برابر آن در انجام مراسم مذهبی کاملا آزاد باشند و حکومت اسلامی امنیت منطقه آنان را حفظ کند. می‌گویند وقتی آیه‌ی «و آت ذالقربی حقه...» نازل گردید، پیامبر گرامی فدک را به دختر گرامی خود فاطمه سلام الله علیها بخشید. از مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله ده روز نگذشته بود که به زهرا سلام الله علیها خبر رسید که ماموران ابوبکر، کارگران او را از سرزمین فدک بیرون کرده و رشته کار را به دست گرفته اند. از این جهت فاطمه سلام الله علیها با گروهی از زنان بنی هاشم به قصد باز گرفتن حق خویش، پیش ابوبکر که در آن زمان خلافت می‌کرد رفت و گفتگوهایی بین دخت پیامبر و ابوبکر انجام گرفت. دختر پیامبر به ابوبکر می‌گوید: چرا مرا از حق خویش باز داشتی و کارگرانم را بیرون کردی؟ خلیفه می‌گوید: من از پدرت شنیده ام که پیامبران از خود چیزی به ارث نمی‌گذارند. فاطمه فرمود: فدک را پدرم در حال حیات به من بخشیده بود و من در زمان حیات پدرم مالک فدک بودم. خلیفه گفت: آیا برای این امر گواهانی هم داری؟ فاطمه فرمود: گواهان من عبارت اند از علی، اُم سلمه و به عقیده بعضی امام حسن و امام حسین علیهم السلام این افراد همه گواهی دادند سپس علی علیه السلام به ابوبکر گفت: هرگاه من مدعی مالی باشم که در دست مسلمانی است از چه کسی شاهد می‌طلبی؟ از من شاهد می‌طلبی که مدعی هستم یا از شخص دیگری که مال در اختیار یا تصرف اوست؟ خلیفه گفت: در این موقع من از تو گواهی می‌طلبم. علی علیه السلام فرمود: مدت هاست که فدک در اختیار و تصرف ماست، اکنون که مسلمان می‌گویند فدک از اموال عمومی است باید آنها شاهد بیاورند. خلیفه برای اینکه فدک را از تصرف زهرای اطهر خارج کند به حدیثی متوسل شد که خلاصه ان چنین است:«پیامبران چیزی از خود به ارث نمی‌گذارند و ترکه آنان پس از درگذشت‌شان صدقه می‌باشد.» طبق روایات شیعه و سنی در این هنگام عمر و عایشه به این سخن ابوبکر شهادت دادند و ابوبکر شهادت آنها را پذیرفت اما شهادت امام علی را به دلیل نسبت او با حضرت فاطمه و شهادت ام سلمه را به دلیل زن بودنش نپذیرفت. در حالیکه در سوره‌ نمل آیه 16 خداوند می‌فرماید:« سلیمان از داوود ارث برد.» خلیفه وقت بنا به تحریک اطرافیان می‌خواست دختر پیامبر و شوهرش علی از درآمد فدک بی‌نصیب باشند تا نتوانند صدقات را به مردم بی‌نوا و دیگران بدهند و در نتیجه کسانی که به طمع مال دنیا به گرد آنها جمع شده اند پراکنده شوند. در پی احتجاجات حضرت زهرا علیهاالسلام و گواهی امیر مؤمنان علیه السلام و أمّ ایمن، ابوبکر در نوشته ای دستور ترک تعرّض از فدک را صادر کرد و چون فاطمه علیهاالسلام نامه را گرفت و برگشت، در راه عمر خبردار شد و آن نامه را گرفت و پاره کرد و دور ریخت در پی این رفتار عمر، فاطمه سلام الله، خویشاوندان و نزدیکان خود را طلبید و به همراه آنها به مسجد رسول الله آمد و در پشت پرده قرار گرفت. مهاجر و انصار وقتی ناله دردناک و آه سوزناک فاطمه را که از خالی بودن جای پدر و ستم مسلمانان شنیدند، به شدت گریستند، فاطمه اندکی صبر کرد تا سکوت حکم‌فرما شد آنگاه خطبه ای خواند. سپس کلماتی گفت که همچون پتک بر مغز غاصبان حقش فرمود آمد. فرمود: چه کسی گفته فاطمه از میراث پدر محروم است؟! آن کیست که حصار قانونی ارث را شکسته و آیات قرآنی را به هوای نفس خود تفسیر می‌ کند. ای مهاجر و انصار، من از گفتار این پیرمرد غرق حیرتم! ابوبکر چنین فکر می‌کند که خود می‌تواند میراث ابوقحافه را در اختیار گیرد اما میراث محمد بر فاطمه حرام است. کسی حق ندارد در برابر قرآن از پدرم حدیث نقل کند. آنگاه فاطمه آیاتی از قرآن تلاوت فرمود از سوره نمل آیه « و ورث سلیمان داوود...» که قرآن از میراث خواری سلیمان و میراث گذاری داوود سخن می‌گوید. سخنان آتشین حضرت زهرا آنچنان تاثیری برجای گذاشت که بیم انقلاب و شورش، همه‌ی طالبان قدرت را دچار هراس بزرگی کرد. حضرت زهرا سوگند خورد که دیگر با ابوبکر و عمر سخن نخواهد گفت.😔💔 ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان داستان اسد ... نتیجه »»به دشمنت اعتماد نکن، دشمن همیشه دشمنه 👌 💪🏻 ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
بدانید چه شده و عاقبت چیست؟ این مطلب بلند را بخوانید 😌 بررسی شباهت وضعیت ایرانِ قبل انقلاب با وضعیت امروز سوریه در این هفته ... با ما همراه باشید ☺️
سوریه امروز، ۱۵۰ سال قبل ایران🤔 قاجار و پهلوی در ایران، همین راهی را رفته‌اند که کم‌تر از یک ماه قبل ارتش سوریه رفت؛ چنان عقب رفت که کشور افتاد دست نیروهای بیگانه تا هرکس زورش می‌رسد، گوشه‌ای از آن را بگیرد و مال خود کند!😐 حکایت ارتش سوریه همان است که رهبر انقلاب است که درباره‌اش گفتند: «در سوریه شهید سلیمانی یک گروه چند هزار نفری را از جوان‌های خود آنها آموزش داد، مسلح کرد، سازماندهی کرد، آماده‌شان کرد ایستادند. بعدها متأسفانه بعضی از خود مسئولان نظامی آن کشور ایراد درست کردند، مشکل درست کردند، چیزی که به نفع خودشان بود از آن صرف‌نظر کردند متأسفانه.»🥺 این شرایط سخت در ایرانِ عصر قاجار و دو دوره پهلوی هم مرور شده و اطمینان به توان غیرداخلی و تمرکز بر ادوات و نیروی خارجی، شاهان قَدَر قدرت ایران را به نابودی کشانده است. 🔴طوری بجنگ که نادر جنگید🔴 شاه‌عباس صفوی ارتش ۶۰ هزار نفری داشت، نادرشاه افشار ارتش ۱۳ هزار نفری و کریم‌خان زند، ارتش ۱۰ هزار نفری. نفرات این ارتش‌ها بومی بودند و هنگام جنگ‌ها سواران ایلات و پیاده‌نظامی از شهرها و روستاها نیز به آنان می‌پیوستند و تعدادشان به ۱۰۰ تا ۱۸۰ هزار نفر هم می‌رسید؛ طوری که نادر با یک سپاه ۱۰۰ هزار نفری رفت و هند را فتح کرد. فتحعلی شاه، محمدشاه و ناصرالدین، ارتش قاجاری را مدام ضعیف و ضعیف‌تر کردند. قاجارها مدام در جنگ‌ها شکست می‌خوردند و هر بار یک تکه کوچک یا بزرگ از ایران را به نیروهای متخاصم می‌بخشیدند. تا این‌که ناصرالدین‌شاه فکر کرد از روسیه تزاری یک ارتش وارد کند تا ایران هم ارتش قوی داشته باشد!😒 در سال ۱۲۵۸ شمسی افسران کازاخ به ایران آمدند و عده‌ای از سواران قفقازی‌تبار ایران در اختیارشان قرار گرفت و
قوای قزاق در ایران پدید آمد.
اینطور شد که نخستین ارتش مدرن ایران شکل گرفت. هرچند آن ارتش، ارتش ایران نبود!🧐🤕 همراه با افسران قزاق مقداری تجهیزات نظامی هم به ایران رسید و یک بریگارد یا همان تیپ از قزاق‌ها تشکیل شد که رژه می‌رفتند جلوی ناصرالدین و او هم خوشش می‌آمد. اما ارتشی که فرماندهانش خارجی باشند تکلیفش روشن است. آن‌ها بیش‌تر از آن‌که با خارجی‌ها بجنگد، با مخالفان مشروطه و در داخل خاک ایران می‌جنگیدند!😐😏 قاجارها ارتش را به فنا دادند😩 در اواخر سلطنت قاجارها هم با ظهور محمدعلی شاه قاجار، دوره زوال ارتش قاجار شروع شد. در ایران، جنگ و درگیری بود بر سر مشروطه‌خواهی. ارتش ملی هم که نبود و قزاق‌ها بودند و ایرانی‌های فقیری که از سر بیکاری و بی‌پولی حقوق ناچیزی می‌گرفتند و برای قزاق‌ها می‌جنگیدند یا برای مشروطه‌خواهان؛ فرقی نمی‌کرد! 😰 این‌طوری شد که در سال ۱۲۹۳ شمسی در دوره احمدشاه و هنگام جنگ جهانی اول که روسیه تزاری و بریتانیا آمدند، ایران را اشغال کنند تازه قاجاری‌ها نگاه کردند و دیدند چه ارتشی دارند! این‌ها که فقط ۷ هزار نفرند!☹️ ایران راحت اشغال شد و فجایع سختی به بار آمد؛ از قحطی و گرسنگی گرفته تا درگیری‌های نظامی و کشتار بی‌دلیل مردم و ناامنی و غارتگری...🥺💔 ادامه دارد... ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿
۴۰ درصد بودجه کل کشور برای ارتش سال ۱۳۰۰ شمسی، ایران ارتشی ۱۱ هزار نفری داشت و رضاخان بر سر کار آمده بود. رضاخان، نیروهای قزاق را با ژاندارمری ترکیب و ارتش جدیدی درست کرد که همه‌جوره حمایت می‌شد. مردم، روشنفکران و مجلسی‌ها کار را سپرده بودند به رضاخان و بودجه خوبی هم تعلق می‌گرفت به ارتش جدید. بودجه ارتش که سالی ۹ میلیون تومان بود هر سال بیش‌تر و بیش‌تر شد تا برنامه‌های نوسازی به‌خوبی پیش برود. سال ۱۳۰۲ شمسی گروه‌هایی از افسران برای آموزش فنون نظامی به دانشکده‌های نظامی فرانسه فرستاده شدند و مقداری تجهیزات ارتشی نیز به ایران وارد شد. سال ۱۳۰۳ هم قانونی تصویب شد تا ایران برای اولین‌بار نیروی هوایی داشته باشد و سال بعد ۱۷ فروند هواپیمای روسی و فرانسوی و آلمانی خریداری شد. از سال ۱۳۰۴ نیروی دریایی ایران هم مدرن‌سازی شد و کشتی‌های جدیدی از راه رسیدند و تا پایان دوره رضاخان تعداد زیادی ناوچه‌های نظامی به ناوگان جنوب اضافه شد. برای ارتش رضاخانی پول و بودجه و حمایت به‌قدر کافی بود و سرباز هم بود؛ از همان سال ۱۳۰۴ قانون جدیدی برای خدمت نظام اجباری تصویب شد تا در سال ۱۳۰۵ تعداد سربازان ارتش به حدود ۴۰ هزار نفر برسد و این قانون در سال ۱۳۱۷ دوباره بازنگری شد تا ارتش رضاخان هیچ وقت سرباز کم نداشته باشد. در تمام دوره پهلوی اول با افزایش درآمدهای کشور بودجه ارتش مدام بیش‌تر شد و به حدود ۴۰ درصد بودجه کل کشور رسید. همه چیز خوب بود و نمایشی عالی از قدرت ارتش ایران نزد افکار عمومی ساخته شده بود و ارتش هم بودجه مملکت را می‌بلعید تا این‌که شهریور ۱۳۲۰ رسید و ارتش رضاخان ۳ ساعت مقاومت کرد و کشور دوباره اشغال شد! وقتی هم رضاخان، یکی از مقامات دولتی را درباره ماجرای مقاومت ۳ ساعته ارتش بازخواست کرد، جواب این بود: «این را به شما گفته‌اند ۳ ساعت وگرنه ساعتی در کار نبود آن‌ها از آن‌طرف آمدند، ما از این‌طرف فرار کردیم»! علتش این بود که هنگام اشغال ایران، سربازان طرز کار با آن‌ها را بلد نبودند...😐 درست عین ارتش سوریه!😐 همه چیز خوب بود و نمایشی عالی از قدرت ارتش ایران نزد افکار عمومی ساخته شده بود و ارتش هم بودجه مملکت را می‌بلعید تا این‌که شهریور ۱۳۲۰ رسید و ارتش رضاخان ۳ ساعت مقاومت کرد و کشور دوباره اشغال شد! وقتی هم رضاخان، یکی از مقامات دولتی را درباره ماجرای مقاومت ۳ ساعته ارتش بازخواست کرد، جواب این بود: «این را به شما گفته‌اند ۳ ساعت وگرنه ساعتی در کار نبود آن‌ها از آن‌طرف آمدند، ما از این‌طرف فرار کردیم»! علتش این بود که هنگام اشغال ایران، سربازان طرز کار با آن‌ها را بلد نبودند پس از دومین اشغال ایران، پهلوی دوم بر سر کار آمد و تا توانست بودجه ارتش را زیاد کرد و تا توانست برای ارتش تجهیزات مدرن خرید، ولی او هم به همان راهی رفت که پدرش رفته بود؛ تجهیزات ارتش همچنان وارداتی بود و همان‌هایی بود که قدرت‌های نظامی جهان اجازه می‌دادند که ایران در اختیار داشته باشد. ارتش ایران در اوایل دوره پهلوی دوم بودجه‌ای ۱۶ میلیون دلاری داشت که سال به سال زیاد می‌شد و تبدیل می‌شد به ۲۰ اسکادران هواپیمای جنگنده و شناسایی و بیش از ۷۰ اسکادران از انواع بالگرد و ۳ ناوشکن موشک‌انداز انگلیسی و آمریکایی و حدود ۴۰ ناوچه به همراه تعدادی قایق‌های کوچک‌تر. از اوایل دهه ۵۰ نیز با افزایش قیمت نفت و افزایش درآمدهای نفتی خریدهای نظامی ایران به‌دلیل مبالغ بالا در رسانه‌های جهان خبرساز می‌شدند؛ بودجه ارتش ۴۰۰ هزار نفری ایران در سال ۱۳۵۵ به ۸ میلیارد دلار رسیده بود. حالا ایران چه می‌خرید؟ هرچه دلش می‌خواست؟ خیر، هرچه دلشان می‌خواست به ایران می‌فروختند. ❌جنگ با دست خالی🤔 ارتش شاه پس از آن‌همه خریدهای نظامی و قراردادهای تسلیحاتی چه شد؟ نتوانست سلطنت را در ایران حفظ کند و تا مرز فروپاشی هم رفت و اگر امام خمینی تدبیر نمی‌کرد، معلوم نبود ایران بعد از انقلاب اسلامی به کجا می‌رفت. کشوری با این سابقه وقتی در سال ۱۳۵۹ مورد هجوم نیروهای بعث عراق قرار گرفت، ۸ سال جنگید و یک وجب هم از خاک ایران را نداد به دشمن. ☕️ @cafe_taamol ツکافه تخصصی تعامل✿