گرچه تو دوری از برم، همره خویش میبرم
شب همه شب به بسترم، یاد تو را به جای تو.
#منزوی_ترین_حسین
دلم غرق شدن میخواست،غرق شدنی بی انتها در حصار آغوشت و تو آنقدر پیچکِ آغوشت را تنگ کنی که جز عطرِ تنت دگر چیزی را استشمام نکنم دلم دنیایی را میخواست که فقد من باشمُ خودت،دلم بوسه های بی انتها با تورا میخواست حرف را بیشتر از این کش نمیدهم خلاصه ی تمام حرف هایم این است که دلم یک عدد تو را میخواست.
#فآطِم
| تَبَتُّـل |
گفتی زِ ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست...