| تَبَتُّـل |
این قسمت: کراش زدن حانیه:)))) قول میدم میرم برات پیداش میکنم:)
رو قولت حساب باز میکنم(('':
| تَبَتُّـل |
هنوز هفده سالم هم نشده بود. عشقی داشتم از یکی دو سال قبلش اما که آن روزها «داغ» شده بود. نوشتهام قب
خراب بودم ولی یک چیز میخواستم تا ویرانم کند...
در ابعاد این عصر خاموش، من از طعم تصنیف در متن ادراك یك کوچه تنهاترم، بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
#سهراب_سپهری
"نه در برابر چشمی، نه غایب از نظری
نه یاد می کنی از ما،نه میروی از ياد"
#حافظ
مطمئنم
یه روزی ، یه ساعتی ،
توی شارع العباس زمان واسهی من متوقف میشه ،
و من میبینمت
و زار میزنم توی آغوشت، یه عمر دلتنگی رو !
و دیگه برای همیشه کنارت میمونم
برای همیشه .. :)