#رمان_آنلاین_مغرور_عاشق
#قسمت_212
شماره آژانس رو گرفتم و یک ماشین خواستم. ده دقیقه طول می کشید تا بیاد..
از پله ها رفتم پایین. پاکت و فلش رو روی اپن آشپزخونه گذاشتم.
به سرتاسر خونه نگاه کردم.. اشک هام جلوی دیدم رو تار کرده بود. اه لعنتی ها برید کنار بگذارید برای آخرین بار هم که شده این خونه رو ببینم و خاطراتت توی ذهنم زنده بمونه...
تموم لحظه هام مثل یه فیلم از جلوی چشمام می گذشت. چیکار کردی بنیامین؟ چیکار کردی.....؟
با صدای آیفون به خودم اومدم. چقدر ۱۰ دقیقه زود گذشت!
چمدون رو گرفتم و از خونه زدم بیرون و در رو بستم و سوار تاکسی شدم..
صدای هق هقم توی فضای ماشین خفه می شد و پیرمرد بیچاره هم صبورانه و ناراحت مشغول رانندگیش بود..
_بفرما دخترم. رسیدیم.
به اطراف نگاه کردم. محله خیلی خوبی بود. کرایه رو حساب کردم و پیاده شدم.
طبقه ۵ واحد ۱۰. آیفون رو فشار دادم و بعد چند ثانیه در باز شد رفتم داخل آسانسور..
کلا ده طبقه بود. دکمه ۵ رو فشار دادم و آسانسور راه افتاد. صدای موسیقی شاد روی اعصابم بود..
از آسانسور بیرون اومدم و زنگ رو فشار دادم و بعد چند ثانیه در توسط محمد باز شد.
زیر لب سلام کردم و رفتم داخل. خونه مبله و قشنگی بود.
از در که وارد میشدی روبرو دستشویی بود. سمت چپ یک راهرو کوچیک. بعد سمت راست یک آشپزخانه اپن قشنگ. روبه رو هم یک هال تقریباً ۲۴ متری با ست طلایی_سفید..
سمت چپ هم یک راهرو کوچیک که شامل دو تا اتاق میشد. وسایل خونه مدرن و شیک بود..
چمدون رو همونجا رها کردم و نشستم روی مبل. محمد هم روی مبل روبروم نشست. دو تا پاکت روی میز گذاشت و گفت:
_این سند های خونه و ماشین..
نویسنده: یاس🌱
#رمان_آنلاین_تمام_قلب_تو
#قسمت_212
باز اشکام داشتن می ریختن ولی با صدای کیارش به خودم اومدم
_ بریم آوین...
سری تکون داد و دنبالش از بیمارستان زدم بیرون...سوار ماشین شدم آسمون گرفته بود و نم نم بارون میومد سوار ماشین و راه انداخت دلم داشت می ترکید دلم می خواس تمام عقده هام و با جیغ خالی کنم...کیارش ضبط و روشن کرد آهنگ که شروع شد سرم و تکیه دادم به شیشه و اشک هام ریختن...
حالم بده
خونه شد بی تو ماتم کده
به جای خالیت ماتم زده♪♪♫♫♪♪♯
با رفتنت منو عذابم نده
هرکی میرسه میگه خدا بد نده
به شیشه بارون زده
دوباره حالم بده♪♪♫♫♪♪♯
نرو با رفتنت به من غم نده
خدا یه کاری کن نره
خدا بد نده
حالم بده
تنهایی رو یاد من نده
به این جدایی عادتم نده
برات میمیرم کار من بده
هی بد میارم این روزا خدا تو بد نده
قبول من آدم بده♪♪♫♫♪♪♯
تو کوچه نم زده
در این خونه رو دوباره غم زده
چشمامو ببین انگار بارون به صورتم زده
خدا بد نده
صدای هق هقم کل ماشین و پر کرده بود برام مهم نبود کیارش راجبم چه فکری می کنه مهم نبود غرورم خورد شده بلند هق هق می کردم صدای بارون که روی شیشه میخورد حالم و بد تر می کرد
@caferoooman
نویسنده: یاس
ادامه داره...