حالا که تا اینجا اومدیم واس دوستداران رپم یکی بریم بر نخوره بشون
میریم واسه تیمار تتلو...
#ذکر_لب:دلم مرده برای تو نرو. پیکرم میگیره با تو فرم عاشق شدنو
بلند گوی صدا تو برام مثل یه گهواره ی موزیک
باتو دورم از این دنیا و انگارکه تو آغوشت یه سیاره کوچیکه
من در اختیار تو بیا این تن و ببرش تیمارش کن
اون بی تو قلبش بیماره چون نفسشی بیا بشکنش سیگارشو
من در اختیار تو بیا این تن و ببرش تیمارش کن
اون بی تو قلبش بیماره چون نفسشی بیا بشکنش سیگارشو
| تَبَتُّـل |
تتلو حیفِ من ک صدات تو گوشمه... #خود_زنی
و حیف این صدا که واسه توئههههههه...🚶🏻♀
چاره دل تنگی چیست؟!
نه فریاد
نه گریه
نه حرف
فقط نشستن گوشه ای خلوت
خیره شدن به نقطه ای نامعلوم
و فکر کردن به خاطراتی که با حواس پرتی تمام پیش من جا گذاشته ای...
| تَبَتُّـل |
چه رنگ آشنایی :) شبیه خودمونه خاکستری
خاکستری ینی درحین گوش دادن به صدای مبتذل تتلو لحظه شماری کنی واسه "زندگی پس از زندگی"
شما میشناسین آدمای خاکستری رو؟!
حتی وقتی به آسمان نگاه می کنم یک دنیا از خاطره هایت برایم زنده می شود
ای لعنت بر تو
بر خاطراتت
بر دلتنگی
ای لعنت بر دل بی قرار پر گریه ام...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببخشید وسط فاز غمگین ولی دلم نیومد نگذارم😂😂😂
#رمان_آنلاین_تمام_قلب_تو
#قسمت_176
رفتیم یک جا خارج شهر جلوی یک دروازه خیلی بزرگ نگه داشت چند تا بوق زد در باز شد و ماشین و برد داخل از همون اول پر از قفس بود و همه جور حیوانی بود مثل مزرعه یا باغ وحش بود
اینقدر رفتیم تا رسیدیم به یک ساختمان و جلوش نگه داشت پیاده شدیم و رفتیم داخل کیارش به منشی گفت:
_ خسته نباشید قرار ملاقات داشتیم با آقای ژوتن
_ اسمتون
_ کیارش شریف..
ا فامیلیش شریف بود چه به اسمش نیومد...مرده توی کامپیوترش یک چک کرد و گفت:
_ بله بفرمایید منتظرتونن هستن...
تشکر کرد و رفتیم سمت اتاقی که پشت سر منشی بود
چند تقه ای زد و با صدای بفرمایید رفتیم داخل سلام و احوال پرسی مختصری کردیم و نشستیم روی مبل های چرمی که رو به روی میز بود
ژوتن: خیلی خوشحالم که می بینمتون لیست حیوون هایی که می خواید و لطف کنید....
@caferoooman
نویسنده: یاس
ادامه داره.....
#رمان_آنلاین_تمام_قلب_تو
#قسمت_177
لیست و از توی کیفم در آوردم و دادم بهش نگاهی بهش کرد و گفت:
_ خوبه...تقریبا همه رو داریم...
سریع پرسیدم :
_ این حیوون ها همه با هم توی یک آکواریوم که مشکلی نداره؟؟
_ نه خانم اینا باهم می سازن مشکلی نیست...چند لحظه منتظر بمونید تا شخصا برم حیوون ها رو آماده کنم..
تشکر کردیم و رفت...بعد چند دقیقه یک مرد سیاه پوست دوتا فنجان قهوه برامون آورد و خودش رفت...رو به کیارش گفتم:
_ چرا شیدا نیومد؟؟
_ با دوستاش قرار کوه گذاشته بود ازت عذر خواهی کرد...
_ یک سوال بپرسم بهانه نمیاری،؟
_ تا چی باشه
_ بین تو ادلاین چیزی هست؟؟
از سوالم جا خورد و چشم هاش گرد شد سریع گفتم :
_لازم نیست حاشا کنی اینقدر رفتارتون ضایع بود که هرکسی بود می فهمید..
سرش و انداخت پایین و گفت:
_ چیزی نیست چیزی بوده..
_ چی؟؟
سرش و آورد بالا و بهم نگاه کرد و گفت:
_ بگذار خودش برات تعریف کنه بهتره..
_ کیارش...
_ آوین..گفتم بگذار خودش برات تعریف کنه
_ باشه...
دیگه چیزی نگفتیم بعد نیم ساعت مرده اومد و گفت:
_ همه آمادن توی ماشین هستن...
_ خب قیمت...
قیمتی که گفت و کیارش روی چک نوشت و بهش داد اونم خیلی خرذوق با تشکر گرفت...
@caferoooman
نویسنده: یاس
ادامه داره....
راهپیمایی روز قدس برگزار نمیشه. امسالو به اسرائیل جاده خدا میدیم ولی اون قضیه ۲۵ سال از این تو بمیریا نیست.
برای اونایی که اعتقاداتتونو مسخره میکنن،دعا کنین خدا به عشقِ حسین(ع) دچارشون کنه...
تلاقی قرنطینه و ماه رمضون به من نشون داد که بهونهی مدرسه و کمبود وقت برای خودشیرینی در درگاه الهی، لافی بیش نبود...
هدایت شده از | تَبَتُّـل |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشستهام به در نگاه میکنم
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی؟
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی ام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد...🖤
👤هوشنگ ابتهاج
| تَبَتُّـل |
نشستهام به در نگاه میکنم دریچه آه میکشد تو از کدام راه میرسی؟ خیال دیدنت چه دلپذیر بود جوانی ام
شدت علاقم به این عجیبه واسم-___-
هدایت شده از | تَبَتُّـل |
برون نمی رود از خاطرَم خیالِ وصالت
اگر چه نیست وصالی ولی خوشم به خیالَت ...
👤رهی
-ما عاشقش هستیم آقا!
+با همین یک تا پیراهن رنگی و دستهای خالی؟
-بله آقا... ما میخواهیم با دستهای خالی عشق را تجربه کنیم. ممکن نیست؟
+چرا نیست؟ حداقل با دستهای خالی بازی کردن این خاصیت را دارد که چیزی نمیبازید.
-چطور نمیبازیم؟ ما خودِ عشق را میبازیم و قمار بزرگتری هم وجود ندارد.
👤نادرابراهیمی
پ.ن:بعد میگم جناب ابراهیمی رو باید بپرستیم میگین نه💔🚶🏻♀
یک نوع تبادل جدیدا مد شده به اسم تبادل ادمینی این طوری که ادمین دوتا کانال همدیگه رو توی کانال هاشون ادمین می کنن و ادمین هر دوکانال دسترسی دارن به ممبر های کانال همدیگه و لینک کانالشون و می فرستن برای ممبر های همدیگه
روی صحبتم با ادمین هایی هست که اینجا عضون به جای اینکه به فکر بالا رفتن ممبر باشید به فکر آسایش ممبر هایی که الان دارید باشید از صبح بیش از بیست نفر اومدن پی وی خود من و بنر تبلیغی فرستادن
به خدا زشته این کار
بالا رفتن ممبر های کانال واقعا به چه قیمت؟؟؟
#آدم_باشیم