من دعاگوی تواَم هر شب و شب میداند
دلِ ما قبلِ تو اینقدر مناجات نداشت...
#مهسا_امیریان
رسيدن من تو وصلت دو ديوار است
چقدر عشق دو مغرور مردم آزار است
اگر چه درد زياد است در دلم اما
نگفتن از تو برايم هنوز دشوار است
يگانه بودى و بسيار عاشقت بودم
ولى به چشم نمى آيد آنچه بسيار است
به خواب بى خبرى رفته ايم و در دلمان
هنوز هم كه هنوز است عشق بيدار است
اگرچه در دل من اشتياق ديدن توست
هميشه روى لب تو خدا نگهدار است
#سيدتقى_سيدى
دليل گريه و اين بغض بى بهانه منم
آهاى موى پريشان بيا كه شانه منم
اگر تو گاه به گاهى حماقتى كردى
رئيس مكتب افكار احمقانه منم
براى آنكه جدا مانده عاشقانه نخوان
تكان دهنده ترين شعر عاشقانه منم
براى من كه پرم از فراق قصه نگو
اگر كتاب تو باشى كتابخانه منم
رهايى تو كجا و غم رهايى من
تو گير يك گرهى و هزار شانه منم
#سیدتقی_سیدی
تو دريايى و من يك كشتى بى رونقِ كُهنه
كه هى بازيچه ميگيرى غرورم ، بادبانم را
شبيه قاصدك هاى رها در دشت ميدانم
لبت بر باد خواهد داد روزى دودمانم را:)
#سيدتقی_سيدی
شايد كه باور كردنش هم سخت باشد
امشب دعا كردم كه او خوشبخت باشد
توى دلم گفتم فراموشش كن و بعد خنديدم و گفتم خيالت تخت باشد...
#سیدتقی_سیدی
در باور من عشق همين حال خراب است
جويا شدم از بختم و گفتند كه خواب است
من دل زده از شهوت پيروزى و تاجم
بالا ببرم جامى و آن جام شراب است
دل سردى معشوق نماينده ى عشق است
دلتنگى من بيشتر از حد نساب است
پرسيد كه ديوانه چرا عاشق اويى ؟
گفتم كه سوال تو خودش عين جواب است
از بازى تقدير برايت چه بگويم ؟
لب وا بكنم زحمت صد جلد كتاب است
#سیدتقی_سیدی
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم:
«ما منا إلا مسمومٌ أو مقتول»
به مرگ عادی!!!؟ تقویمها غلط کردند!
نیاورید بر این کشته اسم رحلت را
به سِیف یا که به سَم اهلبیت را کشتند
تمام کرده به ما این حدیث، حجت را
«خدا کند که اگر مردی از نفس افتاد
به داد بی کسی اش لااقل زنش برسد»...
يا غريب...يا حسن مجتبي(ع)
| تَبَتُّـل |
چشم من محو ضریحی که نمیدیدم شد...
[عالم در سایهات، قبرت در آفتاب.]
هدایت شده از دِلیسم | Deliism
باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم،
آرزوهایم را
بدهم تا برساند به خدا،
به خدایی که خودم میدانم،
نه خدایی که برایم از خشم،
نه خدایی که برایم از قهر،
نه خدایی که برایم ز غضب ساخته اند.
به خدایی که خودم میدانم،
به خدایی که دلش پروانه است،
و به مرغان مهاجر هر سال راه را میگوید،
و به باران گفته است باغها تشنه شدند،
و حواسش حتی
به دل نازک شب بو هم هست،
که مبادا که ترک بردارد،
به خدایی که خودم میدانم
| #سهراب_سپهری |
@deli_ism ♥
ولیعصر، تئاترشهر، تئاترشهر تا انقلاب، انقلاب، مغازهها، پاستاها، مترو، دکهها، آدمها، درختها، جویهای آب، هوا..
*آدم چقدر باید احمق باشه اگه فکر کنه همهچیز مثل سابق میشه.