eitaa logo
| تَبَتُّـل |
1.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
332 ویدیو
5 فایل
وَ "سلام" بَر‌اندوهی‌کھ‌ قلبمان ‌را ‌وطن‌ برگزید🖤🌱 • • تَبَتُّل←بُریدھ از "جہان" بُریدھ از "مردم"... •• میرسد به دستم ↓ https://harfeto.timefriend.net/16655774622952 +تافوروارد هست،زندگی ‌باید کرد‼️
مشاهده در ایتا
دانلود
اما دیدی آرام‌آرام دلمان به بی‌کسی صدایمان به سکوت و چشم‌هایمان به تاریکی عادت کرد
رفت.
برگشتم سمت صدا یه پسر خوشتیپ جلوم بود شبیه بازیگر های هالیوود بود و از اینکه جلوی خودم می دیدمش متعجب شده بودم مطمعن بودم به این راحتی دختر ها امشب اینجا ازش نمی گذرن کت شلوار طوسی تنش بود و هارمونی جالبی یا پیراهن سفیدش داده بود شایدم بیشتر شبیه دلقک های سیرک بود توی نظرم تا بازیگر های هالیوود از اینکه چند ثانیه ای بود بهش خیره شده بودم به خودم اومدم و سریع سرم و به نشونه/ بله / تکون داد کارت شیکی به سمتم گرفت و گفت: _خوشحال می شم باهاتون آشنا شن یه تای ابروم و انداختم بالا و گفتم : _چطور؟! تک خنده ریزی کرد و گفت : _اینجا دختر های زیادی پیدا می شن که این وسایل بازی و وسیله جالبی برای جلب توجه می دونن شما با اونا فرق داری خنده ای توی دلم کردم من کلا با همه فرق دارم کارتو گرفتم و گفتم: _ممنون به سلامت لبخندی زد انگشت اشاره و وسط و بهم چسبوند گذاشت روی پیشونیش و بعد فرستادنش به سمت ما رفت اه اه برگشتم سمت بقیه و جلوی چشمای متعجبشون از کاری که کردم کارت و پاره کردم و ریختم زمین همه خندیدن و رفتن تا بقیه بیلیط ها رو بگیرن منم منتظر موندم _اگه‌نمی خواستی زنگ بزنی پس چرا گرفتیش؟! برگشتم سمت رستا یه دستش توی جیب شلوارش بود و دست دیگش روی لبش استایل بازیگرا رو داشت شایدم خواننده ها گفتم: _کارام بع کسی ارتباطی داره؟! _نه فقط چیزای جدید برام جذابه _اگه نمی گرفتم‌ تا آخر شب می خواست دنبال باشه _جالب تر شد می دونی خانم حسینی توی این شهر بازی خیلی دختر ها هستن که از این وسایل برای جلب توجه استفاده می کنن... با پوزخند بهم اشاره ای کرد و ادامه داد: _یه سری ها هم اون شیوه ها براشون تکراری شده شیوه های جدید تری استفاده می کنن برای جلب توجه جلب توجه آخرش و با لحن خاص تحقیر آمیزی گفت... نویسنده:یاس🌱 @caferoooman
کارد میزدنم خونم در نمیومد با اخم رفتم سمتش سینه به سینه جلوش ایستادم البته واژه درستش سر به سینه بود انگشت اشاره ام و به نشونه تهدید گرفتم سمتش و با دندانهای به هم چسبیده گفتم: _ ببین استاد به ظاهر محترم و تحصیل کرده تا الان هرچی گفتی هیچی نگفتم دور برداشتی فقط هم به خاطر آبروی خودم و حرفایی بود که توی دانشگاه داشت پشت سرم در میومد ولی الان بهت اجازه نمی دم حرفایی که لایق خودت و امثال خودته رو به من بزنی پس مراقب باش چی میگی اخم های درهمش نشونه از سنگین بودن حرفام براش می داد رفتم سمت بچه ها چند تا دستگاه دیگه هم سوار شدیم ولی اعصابم کلا بهم ریخته بود خیلی برام سنگین بود به کاری محکوم بشم که یه عمر مراقب بودم تا توش خطا نکنم یه عمر مراقب بودم اگه سایه پدر مادر بالا سرم نیست خودم مراقب خودم باشم و پام و کج ندارم حالا برام سنگین بود محکوم بشم به خراب بودن رفتیم رستوران همبرگر سفارش دادم حالم بد بود باز یه جرقه باعث شده بود تمام خاطرات لعنتی جلو چشمام رژه برن اون جای لعنتی آدمای لعنتی دوستای لعنتی اون گذشته لعنتی دوباره با حرف اون پسره لعنتی زنده شده بود سرم داشت از همهمه داخل رستوران منفجر میشد با شدت از جام بلند شدم که باعث شد کل میزمون ساکت شن از رستوران با قدم های بلند رفتم بیرون و تا بخوان بهم برسن از تیررسشون خارج شده بودم رفتم به سمت پشت پارک روی یه نیمکت نیستم گوشیم و رو پرواز گذاشتم و یه آهنگ پلی کردم فقط می خواستم ذهنم آروم بشه این بود/ اون همه دوست دارم از پیشت نرم/ اون همه درد و بلات توی سرم/ اون همه نازتو به جون میخرم .../ این بود» اون همه بی تو دارم دق میکنم /اون همه نباشی هق هق میکنم/ تورم عین خودم عاشق میکنم /این بود .../ گفتی هرکی دست بذاره روی تو/ به جون چشات قسم به موی تو/ من شناسنامه شو باطل میکتم .../ این بود/ اون همه قسم به این به اون /من که یادمه نشون به این نشون/ گفتی من ال میکنم بل میکنم ... حرف آخرت خداحافظ شد/ چقدر حرف آخرت سنگین بود/ معنی عاشقیم فهمیدیم/ اون همه رو من حساب کن این بود/ پشت سر برات چقدر پل ساختم /از خودم که خار شدم گل ساختم/ با تو با صبر و تحمل ساختم/ زندگی با تو یه جور تمرین بود/ گفتی هرکی دست بذاره روی تو/ به جون چشات قسم به موی تو/ من شناسنامه شو باطل میکتم .../ این بود/ اون همه قسم به این به اون/ من که یادمه نشون به این نشون/ گفتی من ال میکنم بل میکنم ... نویسنده:یاس🌱
Sina Parsian - El (128).mp3
5.91M
آهنگ رمان -خواننده زن است-
https://harfeto.timefriend.net/16270943157953 اگر نقدی درباره رمان هس https://eitaa.com/joinchat/4146397251C4697c6013c اینجا جواب میدم
هدایت شده از | تَبَتُّـل |
[شمبھ]
‏سلامٌ عليک، افتقدتك كثيرا سلام بر تو، که دلم خیلی برایت تنگ است-
‏من حتی به آینه اتاقت که تو رو هر روز میبینه، به لباست که تو رو هر روز به آغوش میکشه، به شونه‌ت که هر روز موهات رو نوازش میکنه، به کیفت که به شونه‌ت تکیه میده و به ساعتت که مچ دستتو میگیره، از ته دل حسودیم میشه.
میشه باهاش خون گریه کرد.
خیال مرا شانه میکنی!؟ پریشان است.
Would you?