هدایت شده از ڪافونھ🇵🇸
شب جمعه مشغول مطالعه بودم،
به این دعا رسیدم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله مِن اَول الدنیا اِلی فَنائها
و مِن الاخرهِ اِلی بقائِها
الحمدلله عَلی کُل نِعمه
استغفرالله مِن کُل ذَنب و اَتوبُ اِلیه
وهُوَ اَرحمُ الراحمین.
بعد یک هفته مجدد خواستم آنرا بخوانم
که درحالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم که:
ماهنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشدهایم...
_علامهمجلسی
هر وقت از زندگی نا امید شدید، یه نگاهی به زندگی خلیل رفعتی بندازید خیلی جالبه
خلیل رفعتی ایرانیالاصل متولد امریکا، دوران جوانی در رویای بازیگر شدن پا به هالیوود گذاشت ولی ناکام موند و معتاد به هروئین و کراک و کواکائین شد، ۹ بار با اوردوز مواد تا پای مرگ رفت ولی بالاخره سال 2003 بار دیگه به زندگی برگشت و الان یه کارآفرین بزرگ هستش که صاحب آبمیوه فروشی زنجیره ای "سانلایف ارگانیکس" است و یکی از مولتی میلیاردرهای کالیفرنیاست.
اگر میبینید یکی کوه و جا به جا کرده، از برداشتن سنگ ریزهها شروع کرده!
تا وقتی که از خودتون توقع داشته باشید یهویی و یه شبه و یک هفتهای به جایی برسید و تکونی به زندگیتون بدید، هیچوقت موفق نمیشید تغییر واقعی ایجاد کنید؛ حتی هر روز پسرفت میکنید ولی پیشرفت نمیکنید!
اگر یه هدف بزرگ توی سرتون دارید، بااااااااید یا برداشتن قدم قدم موانع و حرکت های کوچک شروع کنید...
مثلا اگر میخواید نقاش بشید اول باید طراحی یاد بگیرید و...
و حین تضحک شیئا ما یعود الی صدری
مثل ذالک السلام الذی یعود الی المدینه،
بعد هدنه الحرب...
و وقتی میخندی، چیزی به سینهام بر میگردد
مثل آن آرامشی که بعد از آتش پس از جنگ
به شهر باز میگردد.
عجله، همیشه عجله...
کدام گوری میخواستم بروم؟
من به بهانهی رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشتهام...
_محموددولتآبادی
باید بار دیگر خودم را باز بسازم و از این بیهودگی و پوچی نجات دهم. این ماههای آخر بیش از حد عبث و بیحاصل گذشت.
_درحالهوایجوانی،شاهرخمسکوب
حقیقت این است که ما به نور میرسیم، اما جای زخمهامان هیچوقت خوب نخواهد شد و هیچ نوری برای مداوای زخمهای کهنهی ما کاری نخواهد کرد.
فرق است میان خوب شدن و فراموش کردن و ما ظاهرا خوب خواهیمشد اما فراموش نخواهیمکرد و زخمهامان باز خواهد ماند و همیشه وسط لبخند زدن، ناگهان، محدودهای از قلب تا مغز استخوانمان عمیقا تیر خواهد کشید...
ما این کاردهای به شاهرگ رسیده را نمیتوانیم از زخم بیرون بکشیم و باید زیستن و لبخند زدن و ادامه دادن با آنها را بلد شویم.
که فرق است میان کسی که روی قله متولد شده و کسی که برای رسیدن به قله، انگشتانش را از دست داده...
_نرگسصرافیانطوفان
هرکس گناهی مرتکب شود،
عقلی از او جدا شود که دیگر باز نگردد،
گناه موجب کاهش عقل میشود.
_پیامبرمهربانیها،جامعالساداتج۱ص۸۲_۸۱
قدیما خیلی باحال بود
ولی ما ها نبودیم
آینده هم خیلی باحاله
ولی ما نیستیم
الانم که ما هستیم، یه لیوان دادن دستمون هی میگن نیمه پر لیوانو ببین.