هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
#حرفه_ای_در_طراحی✨✨✨
💥اولین و #پرفروش_ترین کانال زیورالات در ایتا💥
http://eitaa.com/joinchat/3057516544C4d0b1d8abb
اگه یه خانمی! زشته که اینجا عضو نباشی😉🙊☝️
🍃ست های #حجاب
🍃زیورالات #اختصاصی شما
🍃خدمات #چاپ عکس
و ...
http://eitaa.com/joinchat/3057516544C4d0b1d8abb
💥حمایت و #اعتماد شما ؛ همچنان ما را در ردیف #10_کانال_برتر فروشگاهی در #ایتا قرار داده است✌️
شروع قیمتها از #ده_هزارتومان😳😱
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
بسم الله الرحمن الرحیم
همه می دونیم #تغذیه_سالم خیلی مهمه اما...🤔
قطعا با #قیمت_بالای محصولات طبیعی مشکل داری❗️😟
به هر جایی هم نمی تونی #اعتماد کنی❗️🙄
حتما #کیفیت_بالا و #قیمت_مناسب رو با هم می خوای!🤗
یا عادت کردی از یه جای خاصی خرید کنی!😌
خلاصه...
وارد این کانال شو و به دغدغه هات پایان بده
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/679477274C5b39b27f3a
ضمنا عضویت و مقایسه قیمت ها رایگانه
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
📛دیگه نبینم غصه بخوری #عروسیم نزدیکه #طلا ندارما❌🤨😉
🔴بیا اینجا ببین چقدر کار #خوشگل تر از طلا برات آوردیم ☺️😌
🔴#اعتماد نداری⁉️‼️
🔴#پرداخت_درب_منزل هم داریم 😎
🔴#هزینه های ارسال بالاست؟😢😩
🔴ما ارسالمونم #رایگانه😁😍
🔴اول #مقایسه قیمت بعد خرید ❌
https://eitaa.com/joinchat/686030904C7b46242898
#ارزان خریدن #هنر است ☺️💃
هدایت شده از تبلیغات💓
🚷عاقبت حسادت خواهرم😔
تازه یک خونه دو طبقه خریده بودیم و چون خواهرم دانشجو بود قرار شد در طبقه اول که یک سوئیت بود زندگی کنه، منه ساده خیلی خوشحال بودم که خواهرم اینجاست و کمتر دلتنگ پدر و مادرم که درشهرستان بودن میشدم 😞یک روز از خرید برمیگشتم پشت در منزل خواهرم صدای خواهرم شنیدم که اسم همسر من میاورد ادمی نیستم که گوش وایسم اما با شنیدن اسم شوهرم حساس شدم واز پشتدرشنیدم که میگفت:....😨😭🚷
https://eitaa.com/joinchat/1197342737C8ea23ce14e
♨️بخونیدوبههیچکسی#اعتماد نکنید😔☝️
هدایت شده از تبلیغات💓
مادرم یه #پسرعمویی داشت به نام سعید،موقعی که کوچیک بودم هر وقت میومد خونه ما برام یه چیزی میخریدو منو توو #بغلش میگرفت و #نازم میکرد و میگفت ماشاءالله چه دختر خوشکلیه.
چند سالی از این قضیه گذشت و منم بزرگتر شدم،حالا پایه نهم بودم تا یه روز از مدرسه داشتم برمیگشتم یه مرتبه آقا سعید با ماشینش اومد گفت سارا سوار شو برسونمت.منم که کاملا بهش #اعتماد داشتم سوار ماشین شدم که یه مرتبه دیدم رفت سمت #خونه خودشون.
گفتم سعید آقا کجا داریم می ریم گفت سارا جان مامان بابات امروز ناهار اومدن خونه ما،اما تا #واردخونه شدم یه مرتبه سعید...😭😱
https://eitaa.com/joinchat/3279356058Cfda33c0c35
زندگی سخت و درد ناکم و با دستای لرزونم نوشتم بیا بخون😔👆🔥