eitaa logo
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
@calbe118
2.2هزار دنبال‌کننده
872 عکس
291 ویدیو
2 فایل
• مَـنْ مـاٺَ عَـلے حُـبِّ حَسَـــنْ ..(:¹¹⁸ @Yasine133 @Sobhan_118 - اگه کآری داشتین ... - اتاقِ‌روضه: [ @hazine69 ] - رحمت‌ به پدرُ‌ مادرِ‌ اونی‌ که‌ کپی‌ نمیکنه ! * ساکن‌مشهدُالرِّضا ، دانشجو‌ زبان‌خارجی 📚📍
مشاهده در ایتا
پرسش‌ها
قوانین
داغ‌ترین‌ها
چندسکویی
پیوستن
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
2.2هزار دنبال‌کننده
دانلود
مطالب قبلی
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
! الحق که پسر عَموی وفاداری بودی .
690 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
#حسین‌ستوده|#مداحی
‌ الهی خدا نگه داره برآت کُلِ بچه‌هاتو ای پسر عمو ؛ زندگیِ بشه فَدآ تو...🥀 ‌
680 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
هدایت شده از چفیهٔ‌سبز.
آسان تر از آن نیست ولی ؛ مـــــــاہِ مُـحَــرَم .. دُشـوارترین کارِ جَـهان خـُـوردنِ آب اسـت ؛
971 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
نا مُسلمانان‌ با چه‌ کردند...؟!💔
618 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
بالای دارُالعِماره زمزمه‌ای داشت به لب..؛
603 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
باز هم شكر ندیدن زن و بچّه مرا موقعی كه وسط كوچه كشيدند مرا..! 🥀
607 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
نمیدونم کدوم هیئته و اسمِ هیئتش چیه .. فقط میدونم روضه خون نمیخواد💔🚶‍♂ @calbe118
743 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
کوفیا ریختن درِ خونه‌ی پیرزن همون خونه‌ای که شبونه به پناه داده بود .... رجآ‌له ها که در زدن ؛ پیرِزن بلند شد که بره پُشتِ در مُسلم صدا زد بشین پیرزن ، بشین من خودم میرم ؛ همون یه بار تو برا کلِ بنی‌هاشم بس بود 💔:)! ¹
692 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
پدرش به صورتش نگاه میکرد و میفرمود; ای دلیل گریه‌ی هر مومن... @calbe118 | بحار‌الانوار،ج۴۴،ص۲۹۳
744 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
هعی آقا...💔🚶‍♂
644 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
تنها کمی به من ؛ نظرِ لُطف میکنی...؟! ¹²⁸ کمِ تو فرق میکند(:
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
اشکِ غَمَ‌ت برای من برایِ من غَمِ تو فَرق میکند🫀:)!
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
همه با احترام... با معجر...
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
همه با پرده های حجب و حیا، پرده را از مقابل ؛ باد حتی نمی برد بالا ....
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
دور تا دورِشان بنی هاشم تحتِ فرمانِ حضرتِ ...
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
هدایت شده از گردانِ ³¹⁵
از یه امشبی به بعد دیگه تو عالم بالا میخونن ‌‌؛.. “ خداحافظ ای جوانیِ زینب “..
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
از گوشه مَحمِل هی نگاه به صحرا میکنه هی نگاه به داداش ... "داداش می کشنت... چه کارا که نمی کنن با بدنت یه جای سالمم نمی ذارن روی تنت دعوا میشه حتی سر ...💔(:"
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
دستی کشید بر سر و بر یالِ ذوالجناح آهسته زیر لب به خودش گفت: ....
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
از گوشه مَحمِل هی نگاه به صحرا میکنه هی نگاه به داداش ... "داداش می کشنت... چه کارا که نمی کنن با ب
‌ رفت پای محمِلِ خآنوم ؛ که رکاب بگیره عقلیه‌بَنی‌هاشِم با احترام پیاده شه عمه یه نگاه کرد به اَشبَهُ‌الناس به خاتَم ُ زمزمه کرد .... "ارباً اربا شدنِ یک تنِ رعنا، "
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
² به اضطرابِ عمه‌سادات عجلِ ولیکَ الفرج .
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
امروز ابی‌عَبدللّه وقتی نامِ سرزمین رو پرسید ... آهسته به گفت.. با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن عباس جان؛ سه ساله ي ما را پیاده کن.....💔(:
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
هدایت شده از [ خِیمھ‌ سـَبز ]
‌از خآنوم عقیلهُ العرب سوال کردند: چه چیز در راهِ اسآرت شمآرا آرام میکرد؟ بی‌بی فرمودند؛ چآدرم را زیاد می‌بوییدم چرا که برادرم بسیار بر آن بوسه می‌زَد✨💔:)! ‌_ عَهْدیهِ
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
تنها حَرمی که روضه‌خون نمیخواد ؛ ...
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
و دختری بود ؛ که از کِثرَتِ آغوش‌ها ، پاهایش به زمین نمی‌رسید💔(:
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
از بس که زخمی شد تنم؛ دیگر نیستم... بر روی قبرم جای نامم؛ نام تو تحریر شد بابا .....(:🥀
1 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
امشب دیگه با نوشتن حقِ‌ش ادا نمیشه فقط باید گوش کنی ؛ جون بدی .....
609 مشاهده
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
ای حزنت از تکلم ارایه بی نیاز:)
622 مشاهده
مطالب بعدی