برای حضورت دور تا دور خیام ؛
برای طنینِ [ منم ، عباسبنعلی ] ... ؛
برای #لبخندرُباب وقتی در تاریکیِ صحرا به خیمهاش سر میزنی و همبازیِ اصغر میشوی ..
برای آغوشی که همیشه به روی #رُقَـیه گشوده است ..
و برای کوتاه بودنِ عُمرِ این " برایِها " گریه میکنم 💔 .
•بَچّهِهِیئَتی•
این ذکر تا اول #محرمالحرام و دیگر هیچ .. *مستیِشبونه
+ چون گیرم روش ..
نامت #حُسین ؛ مسببِ جلواتِ جنونِ ماس .
- دستاشو گذاشته بود رو گوشاش با بابا حرف میزد..میگفت باباا ؛ یکی از من گوشواره به امانت برده ، #غصهنخور
چیزی نیست ! فدای سرت بابا ...
* میخوام عمومو ، ببینه کبودیِ زیرِ گلومو ... واییی 💔💔 .
' آه از ردِ طناب '