eitaa logo
کانال تحلیل محتوای معیار
124 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | سرسخت در کشف حقیقت و شجاع در مبارزه 🍃🌹🍃 🔻 محبوبه دانش‌آشتیانی" بارها برای یافتن پاسخ سؤالاتش با شهید مفتح بحث می‌کرد و تا به جواب نمی‌رسید، دست بر نمی‌داشت. همین درایت، ذهن پویا و مطالعه زیاد باعث شد که شهیده از نظر فکری بسیار فراتر از همسالان خود بیندیشد. یکی از همکلاسی‌هایش در این‌باره می‌گوید: «همه کارهایی را که ما تازه در دبیرستان شروع می‌کردیم، او در سال‌های راهنمایی انجام داده بود. واقعاً سنش با تجربه‌ها و به‌خصوص استقلال و قدرت فکری‌اش نمی‌خواند.» 🔺با شدت‌گرفتن فعالیت‌های مبارزاتی معلمان و دانش‌آموزان مدرسه رفاه، این مدرسه توسط دولت تعطیل شد و محبوبه دانش‌آشتیانی و دیگر دانش‌آموزان مبارز این مدرسه مجبور شدند به دبیرستان هشترودی بروند؛ مدرسه‌ای که فضایی غیر دینی و کاملاً متفاوت با مدرسه رفاه داشت و نفوذ ساواک در آن زیاد بود. با این حال آتش مبارزه که در جان محبوبه و دیگر دوستانش روشن شده بود، نه تنها در فضای نامساعد دبیرستان هشترودی خاموش نشد، بلکه شعله‌ورتر هم گردید؛ چراکه آن‌ها با راه‌انداختن انجمن اسلامی، فعالیت‌های مبارزاتی خود را بیش از پیش توسعه دادند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | جهادگر شهیده صدیقه رودباری 🍃🌹🍃 🔻شهیده صدیقه رودباری خرداد سال ۵۹، از طرف جهاد سازندگی برای انجام فعاليت‌های جهادی به شهر بانه كردستان اعزام شد. 🔸وی در بانه هر كاری كه از دستش بر می‌آمد انجام می‌داد. در روستاهايی كه پاكسازی می‌شدند، كلاس‌های عقيدتی و قرآن برگزار می‌كرد. با توجه به شرايط بسيار سخت آن روزهای كردستان، دوشادوش پاسداران بانه فعاليت می‌كرد در حالی كه هيچ‌گاه اظهار خستگی نكرد. 🔺صدیقه رودباری در بانه مسئول آموزش اسلحه به خانم‌ها بود و علاوه بر آن مخابرات سنندج نيز محل فعاليت او به شمار می‌آمد. وی آنقدر فعال بود كه يكی دوبار منافقان برايش پيغام فرستادند كه اگر دستمان به تو بيفتد، پوستت را از كاه پر می‌كنيم... 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که جنازه‌اش بعد از چند روز به سختی از ساواک گرفته شد 🍃🌹🍃 🔻شهید ایوب معادی به جهت فعالیت‌های مبارزاتی خود بارها مورد پیگرد شهربانی و ساواک قرار گرفت که شهریور ۱۳۵۶ به دستگیری دو ماهه و شکنجه و بازجویی مفصل وی در کمیته مشترک ضد خرابکاری در تهران منجر شده بود. 🔹ایّوب معادی که در طرح و اجرای تظاهرات، نقش عمده­‌ای ایفا می­‌نمود، با چند تن از دوستانش از داخل شهر، به طرف کنار دریا گریخت. در آن زمان، آنها مسافت طولانی را می‌دوند و پلیس همچنان به تعقیب آنها می‌پردازد. ایّوب به علّت عارضه‌ای که در پایش بود، خسته شده، به یکی از خانه‌های محل، پناه می­‌برد، امّا صاحبخانه، که از عوامل و مزدوران رژیم بود، با حمله به ایّوب و ایجاد سر و صدا، او را لو می‌دهد و ایّوب به اسارت پلیس و ساواک در می‌آید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که برای رفتن به جبهه اعتصاب غذا کرد 🍃🌹🍃 🔻"شهید عباس علومی" وقتی در سمنان بود، تابلو درست می‌کرد و عکس شهدا را روی آن‌ها می‌چسباند. بعد از آن به خانواده آن‌ها سر می‌زد و تابلوها را به آن‌ها می‌داد. اگر مشکلی داشتند، برطرف و از آن‌ها دلجویی می‌کرد. وقتی از او سؤال می‌کردند که چقدر می‌خواهی به آن‌ها کمک کنی؟ می‌گفت این‌ها سرمایه‌های انقلابند. هر وقت از او می‌پرسیدند از جبهه چه خبر؟ می‌گفت تا کسی نیاید و نبیند که رزمنده‌ها چه می‌کنند، نمی‌تواند درک کند. 🔺پدر شهید عباس علومی می‌گوید: " وقتی خبر قبول شدنش را در دانشگاه شنیدم، خیلی خوشحال شدم. گفتم عباس! حالا که دانشگاه قبول شده‌ای، دیگر به درس‌هایت برس. گفت بابا! تا زمانی که جنگ هست، دانشگاه جبهه واجب‌تر است. برای رفتن به جبهه و جلب رضایت من چند روز اعتصاب غذا کرده بود، اما من طاقت نیاوردم و سرانجام رضایتنامه را امضاء کردم." 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | ۱۱ سال مشکی پوشی به یاد شهید 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید مسعود میرزایی با یادآوری خاطرات همسرش در دوران انقلاب می‌گوید: " در مهرماه ۵۷ پیوند ما سر گرفت و با هم ازدواج کردیم، البته در دوران نامزدی هر دو فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم انجام می‌دادیم. هر دویمان یک دوربین داشتیم که به بهشت‌زهرا می‌رفتیم و از شهدا عکس می‌گرفتیم، مسعود عکس‌های شهدا را چاپ می‌کرد و به بهانه گرفتن دارو در داروخانه‌ها پخش می‌کرد و مردم را از جنایت شاه آگاه می‌ساخت. 🔹همسر مسعود میرزایی با اشاره به این نکته که یاد و خاطره مسعود همچنان در ذهن و یاد وی زنده است، می‌افزاید: " ۱۱ سال به یاد مسعود مشکی پوشیدم و ازدواج نکردم و امروز نیز ادامه دادن راه شهدای ۱۰ دی ۵۷ را وظیفه خود می دانم. " 🔺وی در ادامه خاطراتش بیان می‌کند: " ما در منزل همیشه دو گالن بنزین در حیاط نگهداری می‌کردیم و مسعود می‌گفت اینها باید ذخیره باشد. یکی از روزهای راهپیمایی مسعود زخمی می‌شود و سپس او را به مطب دکتر موسوی از پزشکان قدیمی ورامین بردند و از آنجا با یک آمبولانس به سوی تهران می‌فرستند. درست روبه‌روی خیابان بختیاری (محل سکونت‌مان) بنزین آمبولانس تمام می‌شود و مسعود که هنوز می‌توانسته صحبت کند نشانی منزل را به تکنسین آمبولانس می‌دهد و می‌گوید به در منزل ما برو و بگو بنزین برای مجروحین می‌خواهم تا به شما بنزین بدهند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb