رازی که تا شهادت فاش نشد | سهشنبههای زیبای شهید تورجی زاده در جمکران
یکی از همرزمان #شهید_محمد_تورجیزاده در خاطرههایش نقل میکند:
● محمد را صدا کردم و گفتم: باید مسئول گروهان بشی. رفت یکی از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم. گفتم: اگر مسئولیت نگیری باید از گردان بری، کمی فکر کرد و گفت: قبول میکنم، اما با همان شرط قبلی، گفتم: صبر کن ببینم. یعنی چی که تو باید شرط میگذاری؟ اصلا بگو ببینم بعضی هفتهها که نیستی کجا میروی؟ اصرار میکرد که نگوید. من هم اصرار میکردم که باید بگویی کجا میروی. بالأخره گفت: حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سهشنبهها از این جا میرم #مسجد_جمکران و تا عصر چهارشنبه بر میگردم.
● با تعجب نگاهش میکردم. چیزی نگفتم. بعدها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخــوئیــن تا جمکـران را میرود و بعد از خواندنن نماز امام زمـــان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر میگردد. یکبار همراهش رفتم. نیمههای شب برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمد انداختم. سرش به شیشه بود. مشغول خواندن نافله بود. قطرات اشک از چشمانش جاری بود. در مسیر برگشت با او صحبت میکردم. میگفت: یک بار 14 بار ماشین عوض کردم تا به #جمکران رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم».
#شهید_تورجی_زاده
#سالروز_شهادت 🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
با #کانال_کمیل همراه باشید 🌹
⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱
@canale_komail