eitaa logo
کانال کمیل
1.7هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
4 فایل
امروزفضیلت زنده‌نگھداشتن‌یادوخاطره‌شھدا کمترازشھادت نیست امام‌خامنه‌ای #شهدایی #اخبار_مقاومت #جهاد_تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 دو برادر جواد در حالی كه آب از ســر و رويش می‌چكيد با تعجب به اطراف نگاه ميكرد. گفتم: چيكار كردی جواد! مگه اينجا حمامه! بعد چفيه‌ام را دادم كه سرش را خشك كند! ٭٭٭ در يكي از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضاگودينی پس از چند روز مأموريت، از سمت پاسگاه مرزی در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلی خوشحال شديم. جلوی مقر شــهيد اندرزگو جمع شــديم. دقايقی بعد ماشــين آنها آمد و ايســتاد. ابراهيم و رضا پياده شــدند. بچه‌ها خوشــحال دورشان جمع شدند و روبوسی كردند. يكی از بچه‌ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند. ابراهيــم مكثی كرد، در حالی كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد. يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روی بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتی كل بچه‌ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد ... جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاری شد چند نفر از بچه‌ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به ســمت عقب ماشــين رفتنــد! همينطور كه بقيه هم گريه ميكردنــد، يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چی، چی شده!؟ جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد. بچه‌ها با چهره‌هايی اشــك آلود و عصبانی به دنبال ابراهيم ميگشــتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان! راوی:علی صادقی زنـدگۍنامھ‌شهیـد‌ابࢪاهیم‌هادۍ💜 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail