📌 مگر فقط در خانه را سوزاندند؟!
▪️ روضه خوان می گفت: به خاطر منافعشان، بیرحمانه حمله کردند و درِ خانه امام زمانِ خود را سوزاندند و....
جوانی دم در نشسته بود، مشتش را بر پا میکوبید و خیره به کتیبه روی دیوار مینگریست و می خواند: مگر فقط در خانه را سوزاندند؟!
📖 #داستانک #فاطمیه
https://eitaa.com/canalmontazeranmahdi14
📌 این انقلاب امانتیِ امامزمانه...
🇮🇷 مردم پیروزی انقلاب را جشن میگرفتند و در شهر غوغایی بود.
حاجحسن همش تو فکر بود و رنگ و بوی جشن تو صورتش دیده نمیشد.
همه با تعجب نگاهش میکردند.
به حاجحسن گفتم: «حاجی چی شد؟ شما که از همهٔ محله بیشتر پیِ این انقلاب بودی. حالا چی شده الان تو فکری؟»
یه نگاه معناداری به من کرد و گفت: «تازه اول راهیم!»
خندیدم و گفتم: «حاجآقا خوبی؟ شاه رفت! همه چی تموم شد!»
سرش رو پایین انداخت و گفت: «الان این انقلاب امانتیِ امامزمانه. باید پرچمداری کنیم و برسونیمش به دست خودِ آقا. هرموقع خودش بیاد، اونوقت کلّ شهر رو چراغونی میکنم.»
🎉 انگار کلّ چراغای رنگی دور سرم چرخید و یه کوه مسئولیت افتاد رو دوشم.
نگاهم افتاد به مردم که همگی شاد و خندان بودند و بههم تبریک میگفتند.
بعد رو به آسمون گفتم: «اللهم عجّل لولیک الفرج».
📖 #داستانک ؛ #دهه_فجر
https://eitaa.com/canalmontazeranmahdi14
📌 واکسن مهدوی
🔹 دیروز پسر همسایهمان را ویروس از پا درآورد و دختر دانشجوی همکلاسیام را از زندگی انداخت.
🔸 این ویروس فقط با کشور شیعه کار دارد؛ چون به قلب و افکار بچههایمان حمله میبرد. پسر همسایه وقتی ماسک نمازش را کنار زد، مبتلا شد. دختر همسايه هم وقتی ماسک حجاب را کنار زد، دچار این ویروس شد.
🔹 بچههای مهدوی بجنبید! این ویروس به یکی دو تا رحم نمیکند؛ خزنده و بیصدا تلفات میگیرد. واکسن مهدوی و باور امام زمانی لازم است. ثابت کنید هنوز حاج قاسمها و فخریزادهها در این بوم زندهاند.
📖 #داستانک
https://eitaa.com/canalmontazeranmahdi14
#آیت اللّه فاطمی نیا (ره)
🔹وقتی دعا می کنیم گاهی به دامانمان ریخته میشود گاهی به حسابمان؛ خیلی از بلاهایی که دفع میشوند به خاطر دعاهایی ست که شما فکر می کنید مستجاب نشده.
✨🖤✨🖤✨🖤✨🖤
#داستانک
💎 زنی زیبا که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا می پرسد :بارالها،چگونه کودکی دارد او که بدون فرزندخلق شده بود!!!؟
وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.
با دعا سرنوشت تغییر میکند...
از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...
اين نوشته رو خيلی دوست دارم
ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست
زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.
ايکاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا...
رحمت خدا ممکن است کمی تاخیر داشته باشد اما حتمی است.
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
https://eitaa.com/canalmontazeranmahdi14