#رمان_دو_روی_سکه
#قسمت_صد_و_دوم
از صـحبتهاي المیـرا و دکتـر بغـض کـردم. از اینکـه از سـر بـی پنـاهی و بـی کسـی بـه غریبـه هـا پنـاه آورده بودم داغون شدم. شخصیتم له شده بود با غیض به بالاي سرم نگاه کردم با فریاد گفتم:
- خسته نشدي خـدا؟ بیشـتر از ایـن
مـی خـواي تحقیـرم کنـی؟ اصـلاً چیزي هـم ازم مونـده کـه بخـوا يبگیـري؟ از اینکـه قـدرتت رو بـه رخـم کشـیدي خیلــی خوشـحالی؟ اعتـراف مـی کـنم کـه تـو بــردي!
سـهیلا حـامی کـه تـا پـنج سـاله پـیش پـدر، مـادر و بـرادر داشـت و تـوي ثـروت و خوشـی غـرق بـود. الان هیچی نیست. پوچِ پوچه.
المیرا سراسیمه به داخل اتاق آمد و هاج و واج به من خیره شد. با پرخاش گفتم:
- چیه بدبخت ندیدي؟
المیــرا بــدون هــیچ حرفــی جلــو آمــد و روي تخــت کنــارم نشســت ســعی کــرد در آغوشــم بگیــرد، از احساس ترحمش خشمگین شدم و با خشونت پسش زدم و با فریاد وحشتناکی گفتم:
- به من دست نزن، از همه تون بدم میاد برو گمشو بیرون.
اشک در چشمان سیاهش حلقه زد و با استیصال نالید:
- سهیلا جون الهی قربونت برم، چی شده؟ چرا اینجوري می کنی؟
مثل دیوونه ها داد زدم:
- ولــم کــن، مــرگ از ا یــن زنــدگی جهنمــی بهتــره خســته شــدم از ا یــن همــه مصــیبتی کــه ســرم آوار شده.
- سـهیلا جـان آسـمون همیشـه ابـري نیسـت کمـی صـبر کـن همـه چـی درسـت مـیشـه خـدا الـرحمن الراحمینه.
خنده ي عصبی کردم و گفتم:
- کدوم خدا؟ من دیگه به هیچی اعتقاد ندارم. اینا همش خرافاته!
بـا سـیلی محکمـش سـاکت شـدم . دسـتم را روي گونـه ام گذاشـتم و بـا بهـت بـه چهـره برافروختـه اش نگــاه کــردم. بغضــم ترکیــد و خــودم را بــه آغوشــش انــداختم . المیــرا مثــل خــواهري بــزرگ نوازشــم
کرد و با صداي گرفته اي گفت:
- خودت رو خالی کن عزیزدلم نذار تو دلت تلمبار بشه.
بعــد از اینکــه آرام شــدم. تمــام اتفاقــات دیــروز را بــرایش تعریــف کــردم. بــه جــز حرفهــا و کارهــای رهــام. کــه تنهــایی بایــد بــار رســوا یی اش را بــه دوش مــی کشــیدم. بیچــاره المیــرا از فــرط تعجــب دهانش باز مونده بود و با ناباوري نگاهم می کرد.
- یعنی واقعاً معتاد شده؟
- آره، به خاطر همین اعتیادش این قدر عصبی بود که هم با علیرضا دعواش شد هم با رهام.
- می خواي چیکار کنی؟
- می خوام جدا شم دیگه تحمل ندارم!
- زنگ بزن به خونواده داییت و همه چیز رو بگو!
#ادامه_دارد
eitaa.com/chadooriyam 💞✨