هدایت شده از .لیھا🌱
ایمان یك انسان مھربان و خوش اخلاق بود؛
یك انسان صبور که حتی در این مدت زمانی
که ما با هم زندگی کردیم صدای بلندش رو
نشنیدم. برای من خیلی مھربون بود.
ھر کدوم از ما به خاطر هم، از خودمون
میگذشتیم. ایمان منُ رو مھربانو و منم اون
رو مھربون صدا میزدم. و همیشه میگفت:
مھربون یعنی نگھبان مھربانو اگر ایمان جایی
بود و من در کنارش نبودم و میپرسیدم خوش
میگذره؟ میگفت: خانم گذشتنی میگذره اما
خوش نه، اگر قشنگترین جای دنیا هم باشم و
تو نباشی بھم خوش نمیگذره مطمئن باش.🫀🌱
همسر#شهیدایمانخزایینژاد | #لیھا
هدایت شده از .لیھا🌱
ــــــ ــ ۲۵ سال کارش همین بود!🥺🤍
دکتر، سرش را پایین انداخت و گفت: متأسفم.
ترکش به نخاع شما خوردھ و فلج شدھاید!
چند روزی در بیمارستان ماندم. بعد از آن،
خانوادھام آمدند و مرا بردند. اوایل فروردین
زنگ خانه را زدند. همسرم رفت و در را باز کرد.
صدای آشنایی به گوشم خورد. آمد توی اتاق،
درست میدیدم؛ قاسم سلیمانی به دیدنم آمدھ
بود. با دستهای گرمش مرا به آغوش کشید و
چند بار بوسید. با آن همه مشغله چند ساعت با
هم گپ زدیم. بعد به همسرم گفت: تصمیم گرفتهام
اول هر سال بیایم و به ناصر خدمت کنم. دقیقا
۲۵ سال این کارش بود. اول هر سال به کرمان
میآمد، سری به پدر و مادرش میزد و بعد از دو
سه روز میآمد و پرستارم میشد، غذا درست
میکرد و حمامم میبرد. هم خوشحال بودم که
فرماندھام کنارم هست؛ هم ناراحت که برایش
مزاحمت درست کردھام. خدا خیرش دهد!
راوی: جانباز #شھیدناصرتوبهایها
برگرفته از کتاب سیمایسلیمانی ص۳۲ و ۳۳
#جانفدا | #لیھا
هدایت شده از .لیھا🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کنار هم، برای ایران؛
تا ظھور امام زمان"عجـ"🥺♥️
#لیھا | #امام_زمان