فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی علیه السلام، نه تنها امیر انس و جن است که امیر کلام نیز هست که با آن جان انسان ها را زنده می کند.
24.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویدئوی جدید حاج_علی ✌️
👈 این قسمت: ماجرای جواد هاشمی و چشمهای گلشیفته! 😐
✨وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید
سردار حاج حسین کاجی می گوید: بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
در وصیتنامه نوشته بود: من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم...
پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم و جنازهام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه میماند. بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند. و...
بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است
📚خاطرات ماندگار
✅شهدا انسان های خاصی نبودند ، فقط اراده برای خوب زندگی کردن داشتند.
🟢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لخت شدن تو چرا باید منو ناراحت کنه؟
خودت انتخاب میکنی ارزشمت چقدر باشه!
روشنگری
❌ وفاق ملی چیست؟
وفاق ملی یعنی ۱۴+۱۶ میلیون افراد شرکت کننده در انتخابات اینها که باهم وفاق داشته باشند آن ۳۰ میلیونی که در انتخابات شرکت نکردند هم به این جمع اضاف میشوند....
اما وقتی جریان پیروز ریاکارانه دم از وفاق ملی بزند اما همزمان در تریبون ها و رسانه های خود آن ۱۴ میلیون را تندرو و متحجر و افراطی و رادیکال و خوارج خطاب کنند ،نه تنها وفاق ملی شکل نمیگیرد بلکه همان سبد رای ۱۶ میلیونی را هم در معرض فروپاشی قرار میدهد.
دروغ و ریا اسب چموشی هست که به زودی سوارش را زمین میزند....
🍂
🔻 غواص های عراقی 1️⃣
منطقه اروند، کربلای ۴
خاطرات آزاده غلامشاه جمیله ای
شهریور ماه سال ۱۳۶۵ در خط پدافندی منطقه عملیاتی کربلای ۴ واقع در سواحل اروند رود، و درست غرب جزیره مینو و پشت نهر جُـروف مستقر بودیم.
عملا" تحرکات و فعالیتهای آماده سازی عملیات کربلای ۴ در آن منطقه کلید خورده بود، هر چند نه فرماندهان رده بالا و نه فرماندهان مان اسمی از عملیات میبرند، اما زمزمه ها و تفاسیری از تحرکات نیروی های خودی در خصوص عملیات آتی بین نیروها زمزمه میشد.
با افزایش سنگرسازی و راهسازی های منتهی به اروندرود توسط واحد مهندس رزمی و احداث خاکریز در حاشیه اروند در شبها بوسیله چهار لودر و یک بلدوزر، متأسفانه دشمن را هوشیار و حساس کرده بود و شبها تا صبح آسمان جزیره مینو و اروندرود منور باران بود و هر چه زمان بیشتر سپری میشد دشمن هم برحجم آتش توپخانه و سلاح های منحنی زن و مستقیم زن خود، بالاخص آتش تیربارهای ضدهوائی که در سنگرهای بتونی حاشیه آب مستقر کرده بود و فقط شعله پوش و گاهی لول آنها بیرون از سنگر بود می افزود و مواضع ما را بیشتر می کوبید.
در شبهای اواخر شهریور ماه که شب از نیمه می گذشت، هوای شرجی و دم کرده و پشه های بی حد و مرز اروند و جزیره مینو که حتی روی جوراب و زیرپوش هم نیش میزدند آرام و قرارمان را گرفته بودند.
مجبور بودیم ساعتی یکبار دست و پا و گردن و صورتمان را با کرمهای سنگر ضد پشه که موجب سوختن و سیاهی شدید پوست هم میشد چرب کنیم تا برای نیم ساعتی از نیش پشه ها و سایر حشرات در امان باشیم.
شبها به مراتب سخت تر از روزها بر ما میگذشت. روزها پشه ها نبودند ولی شبها با غروب آفتاب مثل اَبر و دسته های زنبور عسل پیدایشان میشد، از طرفی روزها نسبت اطرافمان و دشمن دید کامل و دقیق تری داشتیم و هر تحرکی از دشمن را در مرز مشترک که همان رودخانه اروند بود را براحتی رصد میکردیم و خطر دشمن و غواص های عراقی و ستون پنجم دشمن کمتر بود، ولی شبها با توجه به تحرکات نیروهای خودی جهت فراهم سازی زمینه عملیات کربلای۴ باعث شده بود که هر شب غواص های عراقی از یک طرف و ستون پنجم دشمن از طرف دیگر در جبهه خودی فعال باشند و ضمن آتش سنگین شبانه همیشه خطر خفه کردن و از دست دادن سرمان توسط غواص های دشمن احتمال میرفت.
ادامه دارد