ادامه خاطره عملیات کربلای چهار، قسمت دوازدهم:......... صداي تنها قايقي كه به اسكله نزديك ميشد به گوش ميرسيد همه سراسيمه و آماده بودند تا با همان يك قايق به عقب و آنسوي اروند بروند!! به محض پهلو گرفتن قايق كه حامل مهمات و ناهار برای نیروها بود، همه بچه های حاضر در اسکله،برای سوار شدن به سمت قايق هجوم بردند!! يكي از بچه ها،فکر کنم برادر رحمانی، داد زد: برادرها ! اين فرمانده هست ، بايد كمك كنيد تا او را داخل قايق ببریم؛ بالاخره داد و فرياد او و تلاش های بچه های گروهان یاسر، نتيجه داد، بچه ها با عجله، برانكارد را بلند و همچنان با شتاب به داخل قايق هُل دادند، من بدونه برانكارد بداخل لگن قايق، افتادم!! دوباره من را داخل قایق روی برانکارد قرار دادند،با حرکت قايق بر روي اروند، من بیهوش شدم تا چشمانم را باز كردم،بالای سرم، مهتابي هاي سفيد را، داخل سوله هاي اورژانس خط مقدم مشاهده كردم،بعداز اقدامات اولیه و اورژانسی،من را با هلكوپتر به اهواز منتقل نمودند،سپس به شهر شیراز و چون پزشکان و جراحان تشخیص دادند ممکن است، دچار ضایعه قطع نخاعی شده باشم بلافاصله با اولین پرواز همان روز مرا به اصفهان منتقل کردند،ساعت حدود ۱۲ شب من در بیمارستان شریعتی اصفهان بستری شدم،همان لحظه پزشکان و متخصصان مختلف بالای سرم حاضر شدند، یکی از جراحان،به پرستارها اعلام کرد،هر طور شده شبانه خانواده را خبر کنید،ممکن است تا صبح بیشتر زنده نماند!..........
ادامه خاطره عملیات کربلای چهار، قسمت پایانی : ......... از بیمارستان با شماره تلفن بسیج مسجد انبیاء تماس گرفته و خبر مجروحیت را داده بودند،پرستاران گفته بودند حال سیدمرتضی مساعد نیست،شبانه خانواده او، به بالینش حاضر شوند، حالا ساعت از نیمه شب گذشته، دائی حسن به اتفاق اصغر خیاط و امیرقصاب،به درب خانه ما رفته بودند، به نوعی که مادر من متوجه موضوع نشود و خبر را به پدر و برادرم داده بودند،مادرم میگوید:" پدرت با سیدمهدی با عجله لباسهای خود را پوشیدند،هرچه میگویم مرد! چه خبر شده،نکند برای سید مرتضی اتفاقی افتاده،اما آنها بدون هیچ حرفی با عجله از خانه خارج شدند" مادرم میگوید،"یک شب قبل در عالم خواب خبر شهادت سیدمرتضی را آوردند همه به اتفاق خانواده به سردخانه کهندژ رفتیم،همه شهدا را داخل تابوت قرار داده بودند،اما جنازه سیدمرتضی روی تخته ای قرار داشت،که بر روی آن پارچه سبزی کشیده شده بود،هرچه از مسئولین سردخانه سوال کردم چرا پسرم را در تابوت مانند بقیه شهدا نگذاشتید؟ کسی به من جوابی نداد! در عالم خواب دیدم تشیع جنازه شروع شده است همه شهدا داخل تابوت و پرچم ایران بر روی تابوت ها کشیده شده است، اما جنازه سیدمرتضی بر روی همان تخته صاف و بجای پرچم ایران، پارچه سبزی روی آن کشیده شده بود، خیلی به سر و صورتم میزدم به هر کسی می گفتم چرا تشیع جنازه پسر من با دیگران فرق دارد؟ کسی به حرفهای من توجه و اهمیتی نمی داد، به گلستان شهدا رسیدیم، برای همه شهدا، قبرهای افقی کنده بودند اما برای سیدمرتضی قبر عمودی! خیلی ناراحت بودم چرا قبر پسر من، عمودی کنده شده است؟! وقتی سید را بخاک سپردند سر او از قبر بیرون بود،آنقدر بی تابی کردم تا از خواب بیدار شدم.".....، امیر قصاب بعدها میگفت: زمانیکه ما وارد بیمارستان و بخش مجروحین جنگ شدیم،به محض ورود به اتاق و دیدن سیدمرتضی، یواشکی به دایی حسن و اصغر خیاط از قول دکترها و پرستاران، گفتم: سید تا صبح بیشتر زنده نمی ماند، او میگفت: سرت باد کرده و سیاه شده بود......، در آنزمان من قدرت تکلم نداشتم، پاها و دست چپم اصلا کار نمیکرد، هیچگونه حسی در بدن نداشتم! فردا صبح اول وقت دکتر اسماعیل اکبری رئیس شبکه امداد و درمان استان به اتفاق دکتر موسوی فوق تخصص جراح مغز و اعصاب،دکتر حسینی جراح عمومی وچندین پزشک جراح دیگر، به اتاقی که من تنها در آن بستری شده بودم، آمدند،برادرم همراه آنها بود،نوار مغز و چندین آزمایش گوناگون بهمراه عکس از من گرفته بودند، همراه دکترها،انترن ها و پرستاران زیادی هم وارد شدند، مادرم خبردار شده و خود را با عجله به بیمارستان رسانده بود، زمانیکه دکتر موسوی توضیح می داد همه از دکتر و پرستار بلااستثناء گریه میکردند،هرچه از من سوال میکرد عکس العملی از خودم نشان نمی دادم، دکتر خطاب به مادرم گفت: مادر برو یک نان بخور و ده نان در راه خدا خیرات کن، مادر تو چه دعائی در حق فرزندت کرده ای؟! گلوله رگ حیات پسرت را قطع کرده ما تعجب میکنیم چگونه او زنده مانده است؟! گلوله به پشت گردن اصابت، در سر گردش کرده، وارد حلق شده،زبان را از وسط به دونیم تقسیم،قسمتی از فک بالا را بهمراه سه دندان با خودش برده است!!! سه گلوله هم به ران راست اصابت،دو گلوله خارج و گلوله سوم در داخل ران مانده !! عصب سیاتیک پای راست را احتمالا قطع کرده است! اما کار خدا سیدمرتضی زنده مانده است، دکتر اسماعیل اکبری گفت: برگی از درختی نمی افتد الا به اذن خدا،.........
سلام و احترام،خاطره یکی از شهدای عملیات کربلای چهار؛گردان موسی ابن جعفر.ع. گروهان یاسر به روایت سید مرتضی موسوی:.... .....قبل از آمدن به جبهه،مصطفی نان آور خانواده بود، او برای ادای تکلیف و لبیک به فرمان حضرت امام خمینی .ره.، مشتاقانه بسوی جبهه های حق علیه باطل شتافت،وارد لشگر مقدس امام حسین علیه السلام شد، به گردان موسی ابن جعفر.ع. گروهان یاسر آمد، و بعنوان آر پی زن، مشغول فعالیت شد، بسیار مطیع، کم حرف اما فعال بود، صبح عملیات کربلای چهار در جزیره ام الرصاص و داخل نیزارها،تیر به پایش و تیر دیگر به سینهء او اصابت و استخوان پایش به شدت شکسته بود،بطوریکه دیگر، قادر به راه رفتن نبود،احمد خوزانی و سایر بچه ها،تمام تلاش خود را بعمل آوردند تا بتوانند، او را به عقب منتقل کنند،اما مصطفی به لحاظ درد شدید،و نبود برانکارد،ترجیح میداد در جزیره ام الرصاص بماند!! برای انتقال او،بچه ها باید،او را، روی پشت خود سوار و در عرض جزیره حرکت میکردند تا خود را به اسکله قایق ها برسانند،اما آتش دشمن در جزیره و بر روی جاده خاکی که در عرض جزیره بود؛ بسیار سنگین و لحظه ای صدای کالیبرها، تیربارها،و انفجار گلوله های خمپاره خاموش نمیشد! گلوله های خمپاره پشت سرهم روی جاده خاکی یا اطراف آن در داخل نیزارهای بلند به زمین اصابت میکرد،عراقی ها در تلاش بودند تا هرچه سریعتر خود را به آنسوی جزیره و دقیقا به اسکله قایق های ما؛ که دقیقا مقابل دهانه ورودی نهر عرایض واقع شده بود،برسانند،اگر دشمن موفق میشد دهانه نهر عرایض را با آتش مستقیم خود ببندد،کار همه بچه ها در جزیره ام الرصاص تمام و پشتیبانی نیروها کاملا قطع و بسته میشد! بعثی ها،با رسیدن به زخمی ها،بلافاصله همسنگران ما را با تیرخلاص راحت میکردند! شرایط بسیار سخت و دشواری بود،بچه ها تا آخرین لحظه و تا آخرین نفس در جزیره در حال مقاومت بودند،بطوریکه تعداد زیادی از نیروهای گردان های امام محمدباقر.ع. ؛ امام رضا .ع. و..... بشهادت رسیده یا زخمی شده بودند، برادر حسن آقایی فرمانده محور لشگر مقدس امام حسین علیه السلام در مکالمات بی سیمی خود خطاب به فرمانده لشگر شهید حاج حسین خرازی و برادر ابوشهاب جانشین لشگر؛ اعلام کرد:" بچه ها حجت را تمام کرده اند!" بدین معنا که دیگر شرایط برای ماندن در ام الرصاص و اعزام گردان های تازه نفس، به داخل جزیره وجود ندارد!! ..........معمولا بعداز هر عملیاتی بچه های گردان برای تسلی به خانواده های محترم شهدا،به منازل آنها سر میزدند،حالا نوبت به دیدار از خانواده شهید مصطفی شیران رسیده بود،خانواده شهید می دانست که بزودی همرزمان مصطفی خواهند آمد، حدود ساعت ۱۰ صبح به جلوی منزل شهید رسیدیم،زنگ خانه زده شد، مادر مصطفی در خانه را باز کرد،بعد از سلام و احوالپرسی، بچه ها را دعوت کرد تا وارد خانه شوند،همگی صلواتی فرستادند،خانه قدیمی و حیاط دار،حوضی وسط آن و باغچه ای در اطراف آن قرار داشت،باید به اتاقهای روبرو می رفتیم،اما با راهنمائی مادر مصطفی،قرار شد اول، همرزمان مصطفی،سری به،اتاق های مصطفی در سمت راست حیاط خانه بزنند، مادر شهید جلو رفت،دو اتاق قدیمی را برای زندگی مصطفی در نظر گرفته بودند؛ مادر مصطفی درهای چوبی یکی از اتاقها را باز کرد،پرده را کشید،همگی وارد اتاق شدیم،با کمال تعجب! جهیزیه مصطفی را داخل اتاق، مرتب چیده بودند، بچه ها با مشاهده جهیزیه مصطفی بی اختیار شروع به گریه کردن نمودند،حال و هوای عجیبی در بین بچه ها حکمفرما شده بود، مادر مصطفی گفت:" خیلی به مصطفی اصرار کردیم خانواده عروس،جهیزیه را آورده اند،....؛مادر،...مصطفی! چند روزی بمان تا مراسم عروسی برگزار شود،آنگاه به جبهه برو، اما مصطفی جواب داد: مادر! اگر من بمانم از عملیات عقب خواهم ماند، باید زودتر به جبهه برگردم. مادر مصطفی ادامه داد:" مصطفی رفت و نوعروس خود را تنها گذاشت.".......پیکر پاک مصطفی شیران،به مدت دوازده سال میهمان نیزارهای جزیره ام الرصاص بود و بعداز تفحص، به آغوش خانواده اش برگشت و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.شادی روح همه شهدا،خصوصا شهید مصطفی شیران صلوات.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشار اسد نه ریشو بود نه آخوند!
سوریه هم بهشت این چیزا بود! قدیما به جای اینکه بگن بریم ترکیه ، میرفتن سوریه!!!
الان یه عده ای که کاملا مخالف بساط عیش و نوش و بی حجابی و رقص و دیسکو و مشروب و کلاب هستن و احکام سنگینی رو هم برای سوری های بدبخت سر این مسائل پیاده کردن! اومدن به جای سوریهی بشار 🤦♂!!!!
بعد اینا که تو ایران دنبال آزادی این جور مسائلن!بهسوریه ایها تبریکگفتن😂!!
عجب دنیای وارونهای😂😂😂😂
حضرت علی (ع) بعدازدرگذشت ابوذر غفاری نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذرخشمگین شدوبه مامورین گفت:
شمادوتوهین به من کردید;اول آنکه فکرکردیدمن علی فروشم وآمدید من را بخرید'
دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنید و به من بدهیدبایک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنهارا بیرون کردو درب را محکم بست.
مولا گریه کردند و فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم ،آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان علی فروش نشویم!!!
🔰 زندهباد هرجومرج! (۱)
👤 سید_محمدعماد_اعرابی
🔸اینکه کسی با ضربات میله بارفیکس یک دختر ۱۹ ساله را به قتل برساند و جنازه را طوری معدوم کند که هرگز پیدا نشود؛ مسلما جنایتی هولناک است و تقریبا هیچ انسان و وجدان پاکی نمیتواند به حمایت از قاتل در این جنایت بپردازد؛ اما همیشه در این مواقع جریان غربزده مدعی اصلاحطلبی ما را غافلگیر میکند! آنها نه تنها به حمایت از این قاتل پرداختند و خواستار لغو حکم اعدام برای او شدند بلکه علیرغم اعتراف صریح قاتل و شواهد و مستندات صحنه جرم؛ سعی کردند با عملیات رسانهای روایتی جعلی از این ماجرا را برجسته کرده و واقعیت را مخدوش کنند. روزنامه اعتماد به عنوان یکی از رسانههای وابسته به این جریان پا را از این هم فراتر گذاشت و مردم ایران را به باد ناسزا گرفت و آنها را «جامعه خشن و انتقامجو» لقب داد.
🔸مدتی بعد در آخرین روزهای مرداد ۱۴۰۱ یک جوان بزهکار، راهبندان بزرگراه نیایش را بهترین فرصت دید تا قمهاش را بیرون بکشد و با تهدید یک خانم جوان در داخل خودرویش گوشی همراه او را سرقت کند. تصویر این زورگیری بلافاصله در فضای مجازی دست به دست شد و احساسات عمومی را جریحهدار کرد؛ اما شاید هیچکس فکر نمیکرد پس از دستگیری سارق و محکومیت او در دادگاه عدهای به حمایت از او برخیزند! اتفاقی که باز هم در اوج ناباوری رخ داد و باز هم پای جریان سیاسی غربزده و مدعی اصلاحطلبی در میان بود. آنها زورگیر بزرگراه نیایش را که به این سرقت و حدود ۱۰۰ سرقت و زورگیری دیگر با سلاح سرد اعتراف کرده بود و به اتهام محاربه با حکم اعدام مواجه بود؛ مورد حمایت قرار دادند! این بار نوبت روزنامه «شرق»، یکی دیگر از رسانههای وابسته به این جریان بود که ضمن حمایت از مجرم به مردم توهین کند. این روزنامه در صفحه اول خود با عنوان «اعدام درمان این درد نیست» خواستار لغو این حکم شد؛ «شرق» به همین اندازه هم اکتفا نکرد و با توهین به مردم، «جامعه ایران» را «جامعه اعدامپسند» خواند که دچار «سندروم اعدامدرمانی» است.
🔸مسئله آنها شخص قاتل و زورگیر نبود؛ آنها بهانهای برای صفکشی در مقابل قانون پیدا کرده بودند. آنچه مشاهده میشد ایجاد فضاسازی رسانهای از طرف این جریان بدسابقه و بدنام برای بیاعتبار کردن احکام قانونی بود که در نهایت به خدشهدار شدن ویژگی بازدارندگی احکام و ایجاد حاشیهای امن برای مجرمان و قانونشکنان ختم میشد. صفکشی در برابر قانون و بالتبع تأمین منافع مجرمان برای جریان غربزده مدعی اصلاحطلبی فقط محدود به این موارد نبود. وقتی آنها برای حمله به قانون حتی پروندههای جنایی را هم سیاسی میکردند ناگفته وضعیت در دیگر حوزهها مشخص بود.
🔸اردیبهشت ۱۴۰۳ که پس از سالها بحث و تبادل نظر و رفع ایرادات اولیه شورای نگهبان، طرح «مالیات بر سوداگری» در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و میرفت تا تبدیل به قانون شود؛ یک بار دیگر مدعیان اصلاحطلبی در برابر قانون صف کشیدند. به موجب این طرح از کسانی که اقدام به دلالی و سوداگری گسترده و ویرانگر در بازارهای زمین، مسکن، سکه، طلا، خودرو، ارز و... میکردند، مالیات اخذ میشد تا ضمن برخورد با این اخلالگران دانهدرشت، سرمایهگذاری در این بازارهای غیرمولد به سمت بازارهای مولد هدایت شود. «مالیات بر سوداگری» طرح عجیب و بدیعی نبود. این پایه مالیاتی در بیش از ۱۸۰ کشور جهان وجود داشت و ایران از منظر قانونگذاری در این حوزه بسیار عقبتر از سایر کشورهای جهان بود. کانادا مالیاتی تا ۴۲ درصد در این زمینه وضع کرده بود و این میزان برای آمریکا و انگلیس به ۲۸ درصد میرسید. اما جریان غربزده مدعی اصلاحطلبی در قانون و قانونگذاری از قبله آمالش تبعیت نمیکرد. آنها این بار نه به نفع قاتلان و زورگیرها که برای حمایت از دلالان پا به میدان گذاشتند و حملات رسانهای خود به این طرح را آغاز کردند.روزنامه سازندگی برای دفاع از دلالی و سوداگری پشت مردم پنهان شد و سعی کرد آنها را از این طرح بترساند. روزنامه شرق از «عدم رضایتبخشی» این طرح گفت و دیگر چهرهها و رسانههای منتسب به این جریان تمام قد به نیابت از سوداگران در مقابل طرح «مالیات بر سوداگری» ایستادند. عناوین «مسابقه دولت و مجلس برای گرفتن مالیات از مردم»، «بیراهه مالیاتی عایدی سرمایه»، «مالیات بر عایدی سرمایه، یا سرقت اموال و ثروت مردم؟»، «مالیات بر عایدی سرمایه، پایان دلالی، یا کاسبی تازه؟»، «سهمگیری دولت از داراییهای مردم؛ مهاجرت صاحبان سرمایه شدت میگیرد» و... در روزنامهها و سایر رسانههای وابسته به این جریان تنها قسمتی از عملیات رسانهای سنگین آنها علیه طرح «مالیات بر سوداگری» در حمایت دلالان و دلالبازی بود.
🔻ادامه دارد...
🔰 زندهباد هرجومرج! (۲)
👤 سید_محمدعماد_اعرابی
🔸منطق شهید رئیسی در این زمینه واضح و روشن بود؛ او در چهارچوب تحقق عدالت نمیخواست مالیات فقط بر دوش کارمندان، کارگران یا فعالان اقتصادی باشد و کلانسرمایهداران با استفاده ازگریزگاههای مالی از پرداخت مالیات شانه خالی کنند. اما باز هم جریان غربزده مدعی اصلاحطلبی در برابر انضباط و شفافیت مالی ایستاد و با عناوینی مثل «خالی کردن جیب مردم»، «تله مالیاتی»، «سال سخت مالیاتستانی»، «شوک مالیاتها»، «بار سنگین مالیات» و... در رسانههایش به فضاسازی علیه اقدامی پرداخت که ضمن شفافیت و تکمیل نظام اطلاعات مالی کشور، مالیات صاحبان اصناف و مشاغل خُرد را کاهش میداد و با شناسایی کلانسرمایهداران فراری از مالیات به عنوان مؤدیان جدید مالیاتی گامی مهم در جهت تحقق عدالت مالیاتی برمیداشت. شفافیت مالی و مالیاتستانی بر اساس آن نیز اقدامی بود که در بسیاری از کشورهای جهان از جمله اروپا و آمریکا اجرا میشد اما غربزدگان ایرانی در این زمینه هم از غرب پیروی نمیکردند. آنها این بار در حمایت از فراریان مالیاتی علیه قانون به میدان آمده بودند.
🔸تابستان ۱۳۹۹ وقتی ارادهای برای قانونگذاری و ساماندهی فضای مجازی در مجلس شورای اسلامی شکل گرفت یک بار دیگر جریان غربزده مدعی اصلاحطلبی بود که آن اراده را سرکوب کرد. این بار البته برخی مسئولان نادان وقت وزارت ارتباطات نیز به کمکشان آمدند و مثل همیشه با فضاسازی علیه محتوای طرح، حامیان طرح و هراسافکنی در افکار عمومی از اجرای طرح مسیر قانونگذاری در این حوزه را مسدود کردند. نکته جالب اینجا بود که در این زمینه نیز آمریکا و کشورهای اروپایی پیشرو قانونگذاری برای کاربران و شرکتهای ارائهدهنده خدمات در فضای مجازی بودند اما غربزدگان ایرانی به اندازه قبله آمالشان هم حاضر به نظمدهی فضای مجازی رهای ایران نبودند. در همه این موارد غربزدگان مدعی اصلاحطلبی چیزی که در غرب شاخص پیشرفت و توسعه بود را برای ما جلوهای از پسرفت و تحجر جا میزدند و در عوض نشانههای ابتذال و فرومایگی غرب را برای ما نمادی از آزادی و برابری معرفی میکردند.
آنها همچنان به مسیرخود ادامه میدهند و در این مسیر آخرین نمونه، صفکشیشان علیه قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» است. در این مورد علیرغم تصویب قانون و تأیید آن توسط شورای نگهبان آنها عصیانگرانه دولت مورد حمایتشان را به گردنکشی از قانون تشویق کردند و در اقدامی کمسابقه با به میان کشیدن شورای عالی امنیت ملی، سعی کردند قانون رسمی کشور را دور بزنند.
🔸بحث درباره محتوای این قوانین، موضوع یادداشت ما نیست. تمام این قوانین ممکن است در کنار مزیتهایشان، ضعف و نقایصی داشته باشند که میتوان با مشارکت مؤثر و ارائه نظرات و طرحهای جایگزین برای بهبود آنها تلاش کرد. اما عملکرد جریان غربزده مدعی اصلاحطلبی نشان میدهد آنها نه به دنبال مشارکت مؤثر و فعال برای برطرف کردن نقاط ضعف و حتی ارائه نسخههای بدیل و جایگزین که خواستار نفی حداکثری «اصل قانونگذاری» در این زمینهها هستند. آنها هیچ طرح جایگزینی برای «مهار سوداگری»، «شناسایی فراریان مالیاتی»، «ساماندهی فضای مجازی»، «حدود پوشش در فضای اجتماعی» و... ارائه نمیدهند و اصرار بر قانونزدایی در همه این حوزهها دارند. آنها با هرگونه انضباط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... مخالفند و با فضاسازی علیه هر شکلی از نظم و قانون؛ جامعه را به سمت «هرجومرج» سوق میدهند. بیجهت نیست که رسانههای این جریان سلطه تروریستهای تحریرالشام بر سوریه و آغاز ناامنی و هرجومرج در این کشور را «لحظه خوش رهایی» مینامند و برای رسیدن به این «لحظه جادویی» ثانیهشماری میکنند. آرزوی آنها «سوریهسازی از ایران» و شعارشان «زندهباد هرجومرج» است که معمولا پشت الفاظ زیبا پنهانش میکنند.
🔸جریان غربزده مدعی اصلاحطلبی پیشقراول تروریستها برای بیثباتی در ایران است. آنها با تخریب «قانون» و «قانونگذاری» و ایجاد بینظمی و هرجومرج به اسم آزادی راه را برای تخریب کشور به دست تروریستها هموار میکنند. مسئله رد یا تأیید قانون حجاب و یا هر قانون دیگر نیست؛ مسئله اخلال در نظم عمومی و عقیم کردن قانون و ساز و کارهای قانونی برای قفل کردن نظام اجرائی کشور است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای ورود نادرشاه
به حرم امام رضا (علیه السّلام) و تهدیدش به نابینا
امام_رضا 🕊
꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
꧁꧂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز تلنگر آمیز
تاجری که با این توصیه زندگیش برکت پیدا کرد و زیرورو شد
🎙استاد عالی
تاجر مشهدی که فقط با یک نیت هر روزه از صفر به قله موفقیت رسید.👌
꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺وقتی میگفتیم رئیس جمهور باید دارای اشراف حداکثری و دارای جمع بندی نسبت به مسائل و مشکلات کشور باشد، برای چنین روزهایی بود که تازه رئیس جمهور "نمیدانم" متوجه فلان مساله شده و مثل همیشه ناله میکنند که چرا چنین است و چنان نیست!
🔸ایده و راه حل میترینگ مساله ای بود که شخص دکتر جلیلی بارها مطرح کرد اما انگار گوش شنوایی نبوده و نیست! مافیای عظیم نفتی قطعا مقابل اجرای چنین ایده هایی می ایستد!
🔰شهید رئیسی چگونه ناترازیها را بدون آه و ناله مدیریت کرد؟
🔸سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت سیزدهم نوشت:
🔸شهید رئیسی چند اقدام برای مدیریت ناترازی «برق در تابستان» و «گاز در زمستان» داشت تا نه برق در تابستان که اوج مصرف را داریم قطع شود نه گاز در زمستان.
🔺۱- ساخت انواع نیروگاهها اعم از گازی و خورشیدی و بادی و ... را هم توسط ولت هم بخش خصوصی در اولویت قرار داد به نحوی که در دو سال و نیم دوره مدیریت ایشان رکورد ساخت نیروگاه در کشور شکسته شد و مجموعا حدود ۹ هزار مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور اضافه شد.
🔺۲-صنایع را الزام کرد که برای تامین برق خودشان نیروگاه بسازند و در همین راستا چند نیروگاه هم در دوره ایشان ساخته شد و افتتاح گردید از جمله نیروگاه بوتیا در کرمان و نیروگاه فولاد مبارکه اصفهان و ...
🔺۳-زمان توزیع برق بین صنایع را مدیریت کرد. مثلا با هماهنگی برخی صنایع، شیفت کاری خطوط تولیدی آنها بعضا به روزهای تعطیل و ... جابجا شد.
🔺۴-اصلاح الگوی مصرف برق خانگی را هم با سیاستهای تشویقی در دستور کار قرار داد.
🔸بطور همزمان از همان روزهای اول که دولت را هنوز تحویل نگرفته بود، از ناترازی گاز مطلع شد و همکاران متخصص خود در این زمینه را مأمور کرد برای حل بحران احتمالی گاز در زمستان چاره جویی کنند در این زمینه هم چند اقدام انجام شد:
🔺۱- از فرصت شهریور تا آبان ماه که زمان طلایی ذخیره سوخت مایع برای نیروگاه هاست را کاملا استفاده کردند و توانستند در همان سال اول ذخایر را از حدود یک میلیارد مترمکعب در اوایل شهریور به حدود دو ونیم میلیارد متر مکعب در آبان ماه برسانند.
🔺۲-نسبت به تامین سوخت مایع برای نیروگاههای استانهای شمالی، شمال شرق و شمال غرب کشور با اولویت اقدام کردند.
🔺۳-هماهنگی دو وزارت خانه نفت و نیرو برای عدم ایجاد چالش را شخصا مدیریت کرد.
🔺۴-در همان تابستان نسبت به حل چالش فی مابین با ترکمنستان بابت بدهی و جریمه قرارداد گازی با ترکمنستان اقدام کرد و بدهی حدود ۳ میلیارد دلاری را قسط بندی و پرداخت کرد و در پاییز ۱۴۰۰ قرارداد سه جانبه سوآپ گازی بین ایران و ترکمنستان و آذربایجان امضا شد که در رفع ناترازی استانهای شمالی بسیار موثر است.
🔸شاه بیت همه این اقدامات مدیریت مدبرانه و فرابخشی شخص رئیس جمهور در هماهنگی های بین وزارت خانه ای و مطالبه و پیگیری حل مسأله و البته مدیریت جهادی وزرای مربوطه بود که اجازه بحران را نمیداد. مثلا در زمستان سال ۱۴۰۲ که یک روز در تربت جام افت فشار اتفاق افتاد تمام وزارت نفت و سایر دستگاهها را بسیج کرد برای حل مشکل آنجا با انواع روش های مکمل.
🔸همه میدانستند رییس جمهور شهید شخصا هم تلفنی هم بعضا با حضور در اتاق کنترل وزارتخانه ها پیگیری میکرد و همین موضوع برای حل مسأله، انرژی و انگیزه مضاعف در بدنه مدیریتی کشور تولید میکرد و آنها را هوشیار میکرد تا به موقع اقدامات لازم را بعمل آوردند و مثلا در زمستان غافلگیر نشوند.
🔸لازم به ذکر است که میزان ذخایر سوخت مایع تحویلی در نیروگاهها در مرداد ماه ۱۴۰۳ بیشتر از میزان ذخایر سوخت مایع در مرداد ماه سال های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بوده ولذا با مدیریت صحیح میبینیم که در زمستان های آن سال ها قطعی برق و گاز نداشته ایم.
🔸در حالیکه اگر تدابیر درست مدیریتی در آن سالها نبود، در نتیجه ی «هم افزایی ناترازی برق و گاز» همین اتفاقی که الان رخ داده است میفتاد یعنی قطعی همزمان برق و گاز در زمستان!
💬 سپهر خلجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍متاسفانه قدرشناسی نکردیم!🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷روحت شاد😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گریه، راه حل جدید دولت برای مشکلات!
⏪عارف: راهی جز گریه به حال منابع طبیعی نداریم
آقای عارف ۱۰ سال پیش و ۲۰ سال پیش هم خود شما و دوستانتان در این مملکت مسئول بودین! چرا اون موقع کاری نکردین که حالا تنها راه حل را گریه کردن معرفی میکنی؟
آخه شما اصلاحطلبان چرا دست از سر مملکت برنمیدارید؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹بغض مسعود پزشکیان با دیدن عکس همسر فقیدش در اجلاس خانواده/ رئیس جمهور پس از دیدن عکس همسر مرحومش نتوانست به سخنرانی خود ادامه دهد
✍✍ ✍✍
وارونگی ارزشها و «زلنسکی ایران»
آنچه در این چند دقیقه شاهد بودیم، تا مدتها به عنوان سند افتخار رئیس جمهور، در رسانههای غربگرا دستبهدست میشود.
با معیارهای آخرین انتخابات در اوکراین که منجر به پیروزی زلنسکی و ویرانی اوکراین و تسخیر حدود ۲۰ درصد از خاکش و آوارگی میلیونها نفر گردید، همینطور هم هست.
اما با معیارهای سنن باستانی ایران و فرهنگ غنی اسلامی، این واکنش رییس جمهور، نقطه تاریکی در تاریخ پرمخاطره ایران است.
ما در این کادر با مردی مواجه هستیم که ۳۰ سال پیش و پس از رحلت همسرش، دیگر قادر به انجام تکلیف ملی و الهیاش نبود.
او یا نخواست و یا نتوانست، مأمن یکی از هزاران زن مجردی باشد که نیاز به تکیهگاه دارند.
او نخواست یا نتوانست با ازدیاد نسل و تربیت فرزندان سالم و صالح، دِین الهی خود را نسبت به پروردگار و میهن ادا نماید.
انگیزه یا توان او در همین حد بود.
او در خوشبینانهترین حالت، مردی ضعیف و کم توان است که در بحران ایجاد شده، فقط توان اداره خود و دخترش را دارد.
این فرد ضعیف، با وسوسه اطرافیان فرصتطلب، وارد فضای انتخابات میشود و دیگر به اینکه توان، هوش، عقلانیت و دانشش را ندارد، فکر نمیکند.
وارد میدانی میشود که مرد آن نیست!
و مردمی سکان کشور را به او سپردند که اوکراینوار، فانتزی و رمانتیک با سرنوشت کشور مواجه شدند.
امروز، کشور و جبهه مقاومت با مشکلات اقتصادی و شکستهای متعدد، با ظهور«زلنسکی ایران» مواجه است.
📜
🍇ماجرای ساخت مسجد با یک حبه انگور
روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود؛
بعد از ظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگوید لطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگور بخوریم.
همسرش با خنده میگوید:
من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود ...
مرد با تعجب میگوید :
تمامش را خوردید ...
زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را ...
مرد ناراحت شده میگوید:
یک من انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید؛ الان هم داری میخندی جالب است!
خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...
ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود...
همسرش که از رفتارش شرمنده شده بود.
او را صدا میزند ... ولی هیچ جوابی نمی شنود.
مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشته ...
به او میگوید: یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آنرا نقدا"خریداری میکند؛ سپس نزد معمار شهر رفته و از او جهت ساخت و ساز دعوت به کار میکند... و میگوید: بی زحمت همراه من بیایید...
او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید ...
معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند... تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار کردن و ساخت مسجد میکند ...،
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه برمیگردد.
همسرش به او میگوید:
کجا رفتی مرد ...
چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟
مرد در جواب همسرش میگوید :
هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.
همسرش میگوید : چطور؟ مگر چه شده؟
اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم ...
مرد با ناراحتی میگوید:
شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست... جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم، چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟ و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند ...
طبق نقل مشهور الان چهارصد سال است که آن مسجد بنا شده و ۴۰۰سال صدقه جاریه برای آن مرد می باشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت ...
ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند...
از الان به فکر فردایمان باشیم ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد رشته اقتصاد ( آقای دکتر یاسر_جبرائیلی)
اِن شاءالله ذخیره آخرت شما و آمرزش اموات شما گردد و عاقبت به خیر شوید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 افشاگری رهبر انقلاب و بی خیالی مسئولین!!!
🔹مأموریت گروه بحران چیست؟
🔹چه کسانی مأموران گروه بحران در ایران هستند؟
🔹 موضوعات بحران ساز در ایران کدامند؟
اسرار پشت پرده از یک گروه بحران ساز درکشور و....
❤️پوستر | شهید همیشه زنده
🌹 بمناسبت سالروز شهادت جانباز عزیز، علی خوشلفظ
🏴پیام رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت شهادت جانباز عزیز آقای علی خوشلفظ
♦️سردار حاج علی خوشلفظ جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس که کتاب خاطرات وی با عنوان «وقتی مهتاب گم شد» مورد تقدیر امام خامنهای قرار گرفت و بر اثر جراحتهای به جای مانده از دوران جنگ تحمیلی به شهادت رسید.
▪️بسمالله الرحمن الرحیم
جانباز عزیز آقای علی خوش لفظ به لقاءالله پیوست و اجر دهها سال درد و رنج جانبازی را به جایگاه والای شهادت فی سبیلالله پیوند زد.
▫️سلام و رحمت خدا بر این شهید عزیز که در هنگام زندگی نیز شهید زنده نامیده شد و درنگ سالها پس از دفاع مقدس، پاداش عظیم صابران را به او هدیه کرد. به روان پاک او درود میفرستم و به بازماندگان گرامیاش تبریک و تسلیت میگویم.
سید علی خامنهای
۱۳۹۶/۹/۲۹
🕊شادی روح بلندش صلوات
🇮🇷⚪️✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🕊✨ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🤍🌷🍃🇵🇸
بالاترین_منکرات
🔴امام خامنه ای:
♦️بالاترین تخلّفها، آن تخلّفها و جرایمی است که پایه های نظام را سست میکند:نومیدکردن مردم، نومیدکردن دلهای امیدوار، کج نشان دادن راه راست، گمراه کردن انسانهای مؤمن و بااخلاص، سوءاستفاده از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامی، کمک کردن به دشمن، مخالفت کردن با احکام اسلامی و تلاش برای به فساد کشاندن نسل مؤمن
🇮🇷🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹درد دل جانباز بسیجی با امام خامنه ای:یک چیزی بگویید تا دلمان آرام شود، شما خیلی زجر میکشید، حرفتان را گوش نميدهند...
شهید خوش لفظ
🕊شادی روحشان صلوات
🇮🇷⚪️✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🕊✨ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🤍🌷🍃🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببينيد| روایت اشکآلود رهبرمعظم انقلاب از فرمانده و همکار شهید خوشلفظ درباره «راهكار رسيدن به شهادت»
➕شعرخوانی آقای اسفندقه تقدیم به شهید علی خوشلفظ در حضور رهبرمعظم انقلاب
🕊شادی روح بلندش صلوات
🇮🇷⚪️✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🕊✨ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🤍🌷🍃🇵🇸
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
♦️روزی سلطان محمّدخدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست.
آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند.
سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله.
در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.)
عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد.
سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند.
وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند.
علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش)
خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست.
عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند :
دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟!
سلطان گفت: او عالِم است.
دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید.
آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟
علامه گفت: رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند و خدای تعالی نیز فرموده است :
(چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)
از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای
نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست.
پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟
علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید.
علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟ ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد.
علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود.
احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است.
علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند.
علامه گفت:
پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...
سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند
آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد.
سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود
پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟
علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید
سلطان گفت: نه! علامه گفت:
در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🚨مهم
حتما حتما ببینید
و بعشق شهدا نشر حداکثری دهید
🌹آقا فرمودند من باید برم گلزار شهداء
بدون برنامه قبلی.. ما محافظ ها فقط باید میگفتیم چشم
رفتیم رسیدیم به گلزار شهداء، آقا فرمودند کسی دنبال من نیاد
و بعد....
ببینید و لذت ببرید
هدیه به ارواح مطهر شهداء و امام شهداء و سلامتی نائب برحق امام زمان (عجل اللهتعالیفرجهالشریف) صلوات:
⚪️✨ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🕊✨ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🤍🌷🍃
📖تقویم شیعه(وقایع مهم صدر اسلام)📖
🌺«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ»🌺
🍃الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بــــوِلاَیَــــةِ أمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب و الْأَئِمَّةِ الْمَعـْصومینَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ🍃
🌹صلیَ اللّهُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلِ بَیْتِ الٌنُّبُوه وَ یا اَباعَبْدِاللّهِ الحُسَیْن (عَلَیْه السّلامْ) وَ یا بَقیّه اللّه (عَجَلَ اللّهَ تَعالی فَرَجَهُ الشّریفْ)🌹
🌹سلام🤚صبح🌞شمابخیرباشه ان شاءالله🤲🏻
🌹روزخود راجهت سلامتی وتعجیل در امر فرج حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)وشادی ارواح طیبه ومطهرامام، شهداء،وکلیه اموات و گذشتگان باذکرصلوات برمحمد وآل محمد آغازکنید🌹
🌹اللهُمَ صَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹
☀️ امروز جمعه:
شمسی: جمعه - ۳۰ آذر ۱۴۰۳
میلادی: Friday - 20 December 2024
قمری: الجمعة، 18 جماد ثاني 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليه السّلام
📆 روزشمار:
🌺2 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️11 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
🌺12 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️14 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
🌺21 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام