eitaa logo
چکاوک
150 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
11 فایل
یا صاحب الزمان أغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی❤
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟چکاوک🌟 🔴کشیدن طرح مسجد امام حسن توسط امام زمان عج(قسمت دوم و آخر) 🌹فرمود: پشت اینجا مى شود کتابخانه تو کتابهایش را مى دهى؟ 💠 گفتم: پسر پیغمبر به سه شرط: شرط اوّل اینکه من زنده باشم. 🌹 فرمود: انشاء اللّه. شرط دوّم این است که اینجا مسجد شود . 🌹فرمود: بارک اللّه. شرط سوّم این است که به قدر استطاعت ولو یک کتاب شده براى اجراى امر تو پسر پیغمبر بیاورم؛ ولى خواهش مى کنم برو درست را بخوان آقاجان این هوا را از سرت دور کن! ☘خندید دو مرتبه مرا به سینه خود گرفت. ✳️گفتم: آخر نفرمودید اینجا را کى مى سازد؟ 🌹فرمود: ... یَدُ اللّه فَوْقَ اَیْدیهِمْ ... (سوره مبارکه فتح، آیه 10) ✳️گفتم: آقاجان من این قدر درس خوانده ام یعنى دست خدا بالاى همه دستهاست. 🌹 فرمود: آخر کار مى بینى وقتى ساخته شد به سازنده اش از قول من سلام برسان. در مرتبه دیگر هم مرا به سینه گرفت فرمود: خدا خیرت بدهد. 🔵من آمدم رسیدم سر جادّه دیدم ماشین راه افتاده است. گفتم: چه شده بود؟ گفتند: یک چوب کبریت گذاشتیم زیر این سیم وقتى آمدى درست شد. ☘گفتند: با کى حرف مى زدى؟ گفتم: مگر سیّد به این بزرگى را با نیزه ده مترى که دستش بود ندیدید! من با او حرف مى زدم. گفتند: کدام سیّد؟ خودم برگشتم دیدم سیّد نیست، زمین مثل کف دست پستى و بلندى نداشت و از هیچ کس هم خبرى نبود. 💠من یک تکانى خوردم آمدم توى ماشین نشستم، دیگر با آنها حرف نزدم به حرم حضرت معصومه (علیها السّلام) مشرّف شدیم نمى دانم چگونه نماز ظهر و عصر را خواندم. بالاخره آمدیم ناهار خوردیم؛ نماز خواندیم گیج بودم، ♻️ رفقا با من حرف مى زدند من نمى توانستم جوابشان را بدهم. در مسجد جمکران یک پیرمرد یک طرف من نشسته و یک جوان طرف دیگر، من هم وسط ناله مى کردم، گریه مى کردم، نماز مسجد جمکران را خواندم مى خواستم بعد از نماز به سجده بروم، صلوات را بخوانم، دیدم آقائى که بوى عطر مى داد فرمود: آقاى عسکرى سلام علیکم و نشست پهلوى من. 🌟تُن صدایش همان تُن صداى سیّد صبحى بود به من نصیحتى فرمود، رفتم به سجده ذکر صلوات را گفتم، دلم پیش آن آقا بود، سرم به ، گفتم سر بلند کنم بپرسم شما اهل کجا هستید؟ مرا از کجا مى شناسید؟ وقتى سر بلند کردم دیدم آقا نیست. ⚡️به پیرمرد گفتم: این آقا که با من حرف مى زد کجا رفت او را ندیدى؟ گفت: نه. از جوان پرسیدم او هم گفت: ندیدم. یک دفعه مثل این که زمین لرزه شد، تکان خوردم فهمیدم که (علیه السّلام)🌸 بوده است. 💥حالم بهم خورد رفقا مرا بردند آب به سر و رویم ریختند. گفتند: چه شده. خلاصه نماز را خواندیم و به سرعت به سوى تهران برگشتیم. 🌾یکى از علماى تهران را در اوّلین فرصت ملاقات کردم و ماجرا را براى ایشان تعریف کردم او خصوصیّات را از من پرسید. گفت: خود حضرت بوده اند حالا صبر کن اگر آنجا شد درست است. 🌴مدّتى قبل روزى پدر یکى از دوستان، فوت کرده بود به اتّفاق رفقا که در مسجد آن روز با من بودند جنازه او را آوردیم قم، به همان محل که رسیدیم دیدم در آن زمین دو پایه بالا رفته است، 🍃 خیلى بلند پرسیدم: اینجا چه مى سازند؟ گفتند: این مسجدى است به نام امام حسن مجتبى (علیه السّلام) که پسران حاج حسین سوهانى مى سازند ... 🌿 رفتم سوهان فروشى پسرهاى حاج حسین آقا، به پسر حاج حسین آقا گفتم: اینجا شما مسجدى مى سازید؟ گفت: نه، گفتم: این مسجد را کى مى سازد؟ گفت: حاج ید اللّه رجبیان... تا گفت: ید اللّه قلبم به تپش افتاد. 💥گفت: آقا چه شد؟ صندلى گذاشت نشستم خیس عرق شدم، با خود گفتم: یداللّه فوق ایدیهم. فهمیدم حاج یداللّه است ... من بعد از آنکه چهار صد جلد کتاب خریدارى کردم دوباره رفتم قم آدرس حاج یداللّه را پیدا کردم ... 🔷گفتم: از تهران آمده ام چهارصد جلد کتاب وقف این مسجد کرده ام کجا بیاورم. ♦️فرمود: شما از کجا این کار را کردید و چه آشنائى با ما دارید؟ … گفتم: پشت تلفن نمى شود. ایشان گفت: من اینطور قبول نمى کنم جریان را بگو. بالاخره جریان را گفتم وکتابها را تقدیم کردم، رفتم در مسجد هم دو رکعت نماز حضرت خواندم و گریه کردم. 🔵مسجد و حسینیّه را طبق نقشه اى که حضرت کشیده بودند حاج ید اللّه به من نشان داد و گفت: خدا خیرت بدهد تو به عهدت وفا کردی. 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 📙بخش مهدویت تبیان 📘کتاب پاسخ به ده پرسش. آیة اللّه صافى گلپایگانی https://eitaa.com/joinchat/3282239691C07ee3a0439
🔆چکاوک🔆 🛑چرا خدا گناهانمونو خودش نمیبخشه که به شفاعت دیگران در قیامت نیاز نداشته باشیم؟ یا مثلا سوال پیش اومده چرا ما برای گرفتن حاجت باید به یا و.. توسل کنیم؟ چرا خود نده؟ ‌‌‌ ✍چند تا‌ دلیل داره! 🔴‌اولیش اینه که شاید خدا میخواد مردم تواضع داشته باشن در بـرابـر بـنـده های صالح خدا ،تا اون و غرورشون رو ازشون بگیره! ‌‌ ‌مثل که خدا بهش گفت در برابر آدم کن، اما شیطان با تکبر گفت محاله! آدم کیه مگه؟ خدایا من در برابر خودت فقط سجده میکنم و بس! ‌‌ این تکبرش باعث شد از دستور خدا سرپیچی و در نهایت بدبخت بشه! ‌‌ ✅پس وقتی آدم بدونه بنده های صالح خدا روز اجازه دارن،ناخوداگاه دوست داره بهشون نزدیک بشه،غرورشو میذاره کنار و ازشون تاثیر و بهره های خوب میگیره. ‌ ✅یک علت دیگش اینه که شفاعت یه پاداشی هست از طرف خدا برای بنده های صالحش! ‌ 🌷یعنی خدا میگه چون فلانی بنده ی خوب منه، بخاطر اون هرکیو بگه میبخشم... خب این قدرت خودش یه نوع پاداش برای بنده های خوب خداست دیگه. ‌‌ ‌ممکنه براتون سوال بشه که خوب کیا بهشون مقام شفاعت تعلق میگیره؟ ‌جوابش اینه که کسانی میتونن که ظرفیتش رو به دست آورده باشن. ‌ 🔆مثلا شما رو میبینی که یکسان به همه چیز میتابه، اما آینه نور رو میگیره و منعکس میکنه اما مثلا خاک این قدرت رو نداره. ‌ 📛پس بستگی به ظرفیت ما داره که این رحمت خاص الهی بهمون تعلق بگیره یا نه. ‌ ‌ از جمله کسانی که ظرفیت شفاعت رو دارن میشه اول از همه به اهل بیت،بعد و درجات بعدی شهدا و بندگان و خاص خدا اشاره کرد. اینها کسانی هستن که خدا خیلی به دلشون و خواسته هاشون راه میاد . ‌اما معلوم نیست من نوعی برای خودم دعا کنم موانع اجابت بذارن دعاهام مستجاب بشه یا نه! ‌ ‌🚫‌و مساله آخر اینکه یه عده هستن که در قیامت نه تنها آدم خوبی نبودن بلکه شفاعت آدمهای مومن هم شامل حالشون نمیشه! ‌ 🔥مثل ،مثل کسانی که رو سبک بشمرن(یکی در میون بخونن) مثل کسانی که روز قیامت رو انکار میکنن و... ‌ ‌اینا باید انقدر بکشن تا تهش بالاخره خدا بستگی به نوع گناهشون حالا یا ببخشتشون یا نه... https://eitaa.com/joinchat/3282239691C07ee3a0439 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾