eitaa logo
مشتریان چمران
906 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
208 ویدیو
2 فایل
برای رزرو تبلیغ به این ایدی پیام بدید 👇 @ebrahimtzr
مشاهده در ایتا
دانلود
من رامشم! دختری از یه خانواده‌ی پولدار! یه دختر خوش گذرون و عاشق! عاشق پسری شدم که از ما پایین‌تر بود! ولی حسابی جذاب و غیرتی! منم اصلا به چشمش نمی‌اومدم. تا اینکه خواهرش به جرم قتل پدرم محکوم به قصاص شد! رفتم خونه‌اشون و به پسره گفتم باهام ازدواج کن تا خواهرت رو آزاد کنیم! خانواده‌اش از پررویی من متحیر مونده بودن! برام مهم نبود چی فکر می‌کنن! امیر در حالی که عاشق یکی دیگه بود، قبول کرد من رو بگیره و با خانواده‌اش توی یا خونه زندگی کنیم! ولی تازه این شروع ماجرا بود... چون من یه دختر شیطون بلا بودم و اون پسر مذهبی و غیرتی! یه روز تو جمع خانوادگی نشسته بودیم و عکسای قدیمی رو می‌دیدیم. توی یه عکس امیر با لباس جذب بود! با شیطنت به هیکلش اشاره کردم و با خنده گفتم: وای چقدر کوچولی. امیر خم شد و کنار گوشم گفت: کوچولو بودم، الان دیگه نیستم.... می‌خوای...😜🙊🔥 وای نگم از ادامه‌ی این داستان 🫣🤭 بالای هجده سال بره بخونه👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/3712483670C20ebdd5778 سرگذشت رامش🥲❤️‍🔥
حراج شومیز های تک سایز 👇🏻😍❌ بزنید روی لینک زیر تا از حراجی جا نمونید👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2477719556C7daa3fa815 http://eitaa.com/joinchat/2477719556C7daa3fa815
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴 صدای عاقد داخل گوشم پیچید. لرزش عجیبی تمام وجود دختر 14 ساله ی ضعیف و زیبا رو گرفته بود انگار شب و تاریکی براش، روشن تر به نظر می رسید. عاقد برای بار سوم می خواند: _دوشیزه ی محترمه سرکار خانوم ساحل خواجگی آیا بنده وکیلم شمارا به عقد دائم آقای سلیم امیری در آورم؟ مادرش زیر گوشش گفت که زبون باز کنه و بله بگه با لرز گفت: _با اجازه آقام بله.. همه کل کشیدن و آقاش دستای سردشو درون دستای گرم من قرار داد.دستاش مثل ماهی تو دستم بند نبود و سر خورد. رقص پایکوبی تو اون شب بی پایان حالمو بدتر می‌کرد. تن داده بود به ازدواجی اجباری چون خواست آقاش بود. دستشو گرفتم ومجبورش کردم برقصه. سرشو به زمین دوخته و نگاهش از فرش قرمز خانه ی حاج باباش کنده نمیشد. شاباش هایی که روی سرش می ریختم، بچه هایی که دورش جمع بودن همه و همه باعث شد سرش گیج بره و یهو نشست: _چیزی شده ساحل جان؟ فکر میکردقربانیه، قربانیه بدهیه آقاش و هوس من. با صدای ظریفش لب زد: _نه سرم گیج رفت چیزی نیس _بشین استراحت کن چیزی نیست احتمالا فشارت افتاده ازم میترسید حال بدی بهش منتقل کردم..مراسم تموم شد و مهمونا بعد از خوردن چلو کباب و نوشابه، یکی یکی میومدن جلوی ساحل و ازش میخواستندبرای دختراشون دعا کنه تا شوهر خوبی گیرشون بیاد. قرار بود فردا به شهر بریم و برای همیشه پیش من بمونه. مادرش داخل اتاق خوابی که دو تا طاقچه و در و دیوارش کاهگلی داشت، تشک دو نفره ای پهن کرده بود و تنهامون گذاشت. انگار صدای قلبشو می‌شنیدم شدت تپش قلبش با هر قدمی که به سمتش برمی‌داشتم بیشتر می‌شد. کنارش نشستم و سرش بالا نیومد. خندیدم با دستم، زیر چونشو گرفتم و به سمت صورتم برگردوند: _بیا بشین موهاتو باز کنم گیره ها تو سرت میمونه سردرد میشی. شب طولانی‌ای هست.. و ادامش...👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4275111211C580ea25d26
❌این هم لینک اصلی تولیدی کفش که بهتون قولشو داده بودم❌❌ http://eitaa.com/joinchat/1585184786C068d842537 http://eitaa.com/joinchat/1585184786C068d842537 انواع کتونی👟👞 کفش🥾👢 صندل👡🥿🩴 کیف👜👛👝💼🧳 هم مردانه و🔥 هم زنانه و🔥 هم بچگانه🔥 کاملا معتبره خیالت راحت💥
‌ چرا عوضکردنِ اسم اومد ، نیومد داره؟!❌ چرا نباید درختِ توت رو زخمی کرد؟!😱 چرا نباید باصدای بلند کنار کسی که رو به احتضار است حرف زد؟😔 معدنِ واقعیتهای تاریخی و اثبات شده ای که مو به تنتون سیخ میکنه👇 http://eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴آشپزی های عجیب پسرکردستانی😳 دیدی چجوری مرغ روی سنگ میپزه⁉️😱 این پسرروستایی تودل طبیعت کنارخونوادش آشپزی 🥘میکنه کلیپاش کلی طرفدارداره🔥😍 پس بیااینجا که هم کلیپاشو ببینی وهم روزمرگی های خانم معلم رو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1429734280C1f8c717d06 .
حراج بزرگ 🔥🚫 بلک فرایدی 🚫🔥 یک بار درکل سال از دستش نده😵 بزنید رو لینک زیر از حراجی جانمونید👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2477719556C7daa3fa815 http://eitaa.com/joinchat/2477719556C7daa3fa815
هام هیچ موقع ب پوستم نزده‼️ چون همه از جای معتبر خریدم ❌❌ همه رو هم با قیمت پایین ❌❌ همه لوازم ارایشیم ست و فانتزی هست فقط با 100🔥 تومن همه چی میخرم 😳 از اینجااااا👇👇👇🔥🔥🔥🔥🔥 http://eitaa.com/joinchat/1240268807C3d43e07317 های تک رنگ رو زدیم همه جاااا😍‼️
خبر📣 خبر📣 ‼️خونه سبزمامان زینب به ایتا برگشت😍 مامان زینب ودوتا پسرشیطونکش به درخواست بالای مخاطبا برگشتن🔥👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1429734280C1f8c717d06 .
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ زندگی شخصی این بلاگر بازدید میلیونی خورد👆😳 یه مامان طنز پرداز بادوتا شیطونک😩🤣 👇بیاوببین چه خبره https://eitaa.com/joinchat/1429734280C1f8c717d06 🌱
👠👡بزرگترین کانال کفش ایتا😍😍 ‼️حــــــــــراج آنلاین کیف و کفش ‼️ 🌀 بمب حراجی نیمبوت 🌀 ❌ بعلت انبار گردانی ❌ 👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1585184786C068d842537 http://eitaa.com/joinchat/1585184786C068d842537 ‼️ارسال همه کارهامون رایگانه‼️
با درد وارد بیمارستان شدم و نوبت گرفتم. بالاخره قرار بود بچه بدنیا بیادو دردهام تموم بشه. پرستار نگاهی به شکمم کرد و گفت: -چند ماهته؟ از درد تو خودم مچاله شدم و گفتم: -نه ماهمه -پس وقتشه -آره برای همین اومدم. مریضی قلبی دارم برای همین بچه باید تحت نظر باشه میخوام سزارین کنم پوزخندی زد و گفت: -مطمئنی میتونی پول سزارین این بیمارستان رو بدی؟ -منظورتون‌چیه؟ -اینجا بیمارستان وی‌آی‌پی هاست. فقط زنایی که شوهراشون کارخونه دار و وزیرن میتونن اینجا زایمان کنن تو اصلا ریختت به این بیمارستان نمیخوره. اخم هام تو هم رفت. من اینو نمیدونستم و ماه ها بود که از قبل برای امروز نوبت گرفته بودم تا بچم سالم بدنیا بیاد. پرستار دوباره نگاه تحقیر آمیزی بهم انداخت و گفت: -فقط پول نوبت و ویزیت دکتر ۲ میلیونه. داری الان کارت بکشی یا میخوای با گدایی بچتو تو رخت کن پرستارا بدنیا بیاری؟ هرچند اونجا هم برات زیاده.. بغض بدی تو گلوم نشست. من زن کم کسی نبودم، شوهرم تک پسر کارخونه دار شهر بود، سلیم خان امیری... مردی که منو یه دختر دهاتی رو از روستا آورد تا زن پنهانیش بشم و بهم اجازه بده دانشگاه برم. به پدرم قول داده بود فقط تو شناسنامه عقدش میشم و بهم نگاهم نمیکنه تا درسمو بخونم اما این وسط اتفاقی افتاد که باعث شد باردار بشم و اون بچه رو نمیخواست. به زور مجبورم کرد برم تا بچه بی گناهمو بندازیم و تاوان بی دقتی پدرشو پس بده اما من فرار کردم.. حالا ماه ها می‌گذشت و من دیگه پولی برام نمونده بود تا برای زایمانم بدم. وقتی نوبتم شد زیر نگاه پرستار وارد اتاق دکتر شدم که داشت با گوشی حرف میزد. نشستم رو صندلی و با درد شکمم مالیدم.. دکتر پشت تلفن گفت: -مارال نیستم اگه زنتو پیدا نکنم سلیم. به هرحال اون بارداره من هم عکسشو به همه‌ی همکار هام دادم. تو گروه دکتر های زنان هم عکسشو گذاشتم تا اکه کسی ازش خبر داره ب... وقتی برگشت عقب با دیدنم حرف تو دهنش ماسید و... 😳🫢 https://eitaa.com/joinchat/4275111211C580ea25d26 سرگذشت عمارت😵‍💫🥰