هدایت شده از KHAMENEI.IR
📣 #روایت | سعیدِ خمینی، عبداللهِ سیدقائد
🖼 در حاشیهی عیادت فرزندان رهبر انقلاب به نمایندگی از ایشان، از مجروحان لبنانی و رزمندگان مقاومت که برای درمان به ایران اعزام شدهاند
🔹️همین چند دقیقه قبل فهمیده ملاقاتکنندهاش فرزندِ رهبر انقلاب اسلامی و بهقول خودشان سیدقائد است. به احترامش نیمخیز شده روی تخت. دو دست توی پانسمان با انگشتانی قطع شده و چشمهای عمل و پانسمان شده و سر و صورتی پر از زخم و بخیه. هیچ جا را نمیبیند. فقط از جهت صدا میتواند مکان مخاطب را تشخیص دهد.
🔹️همسر جوانش هم کنار تخت ایستاده. کاملا در قواره یک زوج شیعهی لبنانی! حاج آقا که میرسد با همان چشم و پلکهای بخیه و پانسمان شده بغضش میترکد. در پاسخ حاج آقا که از احوال و زخمهایش میپرسد میگوید: «فدای سر شما! نگران نباشید!»
🔹️همسرش ایستاده کنار تخت. اشک میریزد. قفل کردهام. آن از زهرای ۵ ساله و هادیِ ۱۱ساله و الباقی بچههایی که در خردسالی زخم صهیون به تنشان نشسته و این هم از بزرگترهایشان و عبدالله ۳۲ ساله و همسرش.
🔹️عبدالله دارد با گریهای که معلوم نیست اشکهایش باید چطور از لای زخمها، بخیهها و پانسمانها راهشان را باز کنند ادامه میدهد: «به سیدقائد بگویید درست است که ما عزیز از دست دادهایم (منظورش سیدحسن نصرالله است) اما سایهی عزیزتر هست هنوز! به سید قائد بگویید یک سپاه در لبنان دارد که منتظر دستور اوست.»
🔹️حاج آقا میگوید به امر آقا راهی شدهاند تا جویای احوال او و بقیه رزمندگان شوند. بعد هم هدیهای که از طرف آقاست را به همسر عبدالله میدهد. عبدالله اما گوشش به این حرفا نیست و تند تند با گریه دارد حرفهایش را میزند: «به سید قائد بگویید نگران ما نباشد. از طرف من حتما ببوسیدش! بگویید سربازش سلام رساند!»
🔹️حاج آقا خطاب به همسر عبدالله، جویای رسیدگی از آنها میشوند و اینکه اگر مشکلی هست حتما بگویند. زن محجوبانه از همه چیز تشکر میکند و از رسیدگی کادر درمان. مترجم ترجمه میکند که زن جوان یکهو میپرد توی صحبتها: «فقط یک درخواست دارم!» همه گوش تیز میکنند: «سلام من را هم به سیدقائد برسانید!»
🔹️سرم را میگیرم سمت پنجره تا بغض خفت شده بیخ گلویم رها شود. جای سالم توی صورت پر از بخیهی عبدالله نیست. حاج آقا کنار گوشش میگوید: «الان به خدا خیلی نزدیکی، برای ما دعا کن!» عبدالله اشک میریزد و با چشمهای بسته حرفهایش را میزند.
🔹️پرتاب میشوم به سکانسهای از کرخه تا راین و سعید، رزمندهی ایرانی که بعد از بهبود چشمانش با شنیدن یاد و نام امام اشک میریخت. در پاسخ به اینکه گریه برای چشمهایش ضرر دارد میگفت بگویید بدوزندشان. سعید نمیدانست عبدالله با چشمهای دوخته شده هم گریه میکند.
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از راویا
سلام و نور
💫 #جنگ_روایتها هر لحظه وارد مرحلهی جدیدتری میشود. درست مثل جنگ نظامیمان.
نیروهای مسلح ما پراقتدار و پرافتخار در حال رزمند.
💫دستاورد تلاش نیروهای مسلح را من و شما حفظ میکنیم یا در کوچه پس کوچههای تاریخ آنها را جا میگذاریم.
💫این روزها با این جنگ ترکیبی که از سویی جسم و جان عزیزان و هموطنان ما را نشانه گرفته؛ از سوی دیگر اندیشه و باورها را نشانه رفته است.
💫حالا نوبت ما مردم است که #روایت این روزگار و حوادث آنرا ثبت کنیم.
💫 حماسه و تلاش نیروهای مسلح، کنشهای مردمی، و روزهای پر درد نیروی نیابتی شیطان بزرگ، را من و تو به عنوان بخشی از تاریخ تمدن ساز این روزها تقدیم میکنیم به روح پرفتوح فرماندهان و دانشمندان شهید این جنگ ....
💫روایت برش زنانهی حضور ما در جنگ که با ارزش و تاریخی است؛ زندگی را در جریان نگه میدارد و ریزبین و تیزبین جنگ تحمیلی رسانهای و حتی صلح رسانهای دروغین را #روایت میکند.
پیش روی شما خطوط کلی #روایت است که میتوانیم بر اساس آن پیشران #جنگ_روایتها باشیم.
🔻 #روایت_عزم
روایتی از #عزم جدی ایران عزیز برای پیروزی در این نبرد وجودی که نه شکست می پذیرد و نه صلح تحمیلی
🔻 #روایت_علم
روایتی از پیشرفت علمی تکنولوژیِ موشکی و پهپادی و سایبری جمهوری اسلامی ایران که دقیقا امروز در سایه خون شهیدان قدرت صدچندان پیدا کرده است.
🔻 #روایت_رزم
روایتی از اقتدار نیروهای مسلح در دفاع از کشور علیرغم شهادت فرماندهان عالیرتبه
🔻 #روایت_همدلی
روایت کنشهای همدلانه و همراهی و مصابره و مرابطه مردم با هم، همه جناحها و اقوام و ...
🔻 #روایت_ستارهها
#روایت_عملداران
#روایت شهدایی که این روزها در جنگ با رژیم صهیونی به شهادت رسیدهاند از مردم عادی تا فرماندهان به عنوان نقطه قوتبخش این جنگ و پیوند با شهدای محور مقاومت از غزه تا لبنان و ....
🔻 #روایت_ ذلت
#روایت منافقین مرجفین و آنانکه در تلاشند صلح تحمیلی را به مردم تحمیل کنند
🔻 #روایت_دشمن
۱. #روایت_پایان
پایان و نابودی رژیم صهیونی نیروی نیابتی آمریکا در منطقه با رجزخوانی نوجوانانی تا وضعیت افتضاح رژیم
۲. #روایت حذف
حذف آمریکا از منطقه به عنوان فرصت طلایی این جنگ
🔻 #روایت_امام_و_امت
۱. #روایت_راهبری امام برگرفته از بیانات در نابودی اسراییل، #مذاکره_فریب و ...
۲. #روایت_لبیک
#روایت کنشهای مردمی در اطاعت از امام در موارد مختلف مثل #زندگی_جاریست و #دعا_سلاح_مومن
۳. #روایت_آینده_روشن
#روایت_ایران_پیروز
#روایت_جنگ_تمدنساز
تحقق پیش بینیهای مکرر
#رهبر_عزیز_انقلاب
روایتهای خود را به شناسههای
@raviya_pishran2
@homatolaqsa
ارسال فرمایید تا با اسم و آدرس صفحه شما منتشر شود.
🏷 راویا روایت امید و یاراییِ انسان
https://eitaa.com/raviya_pishran
http://bale.ir/raviya_pishran