eitaa logo
🍇چند دانه یاقوت🍇
175 دنبال‌کننده
422 عکس
22 ویدیو
2 فایل
❤﷽ اشعار عباس_بهمنی_"قائدی"🌹 #بختیاری🎹 تخلّص "بهمن" 💦من آن دانای نادانم که میدانم نمیدانم #نشر اشعار با ذکر منبع مجاز است✅ 🌺🌹 تقدیم به پیشگاه کریمهء اهلبیت" س" صلوات ❤❤ اظهار نظر در مورد اشعار @bahman133 👈 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
🍇چند دانه یاقوت🍇
✍هوالکریم ......................................................................... رِندِ پیری مشکل اعصاب داشت یک سبد همواره قرص خواب داشت طعم ِ آرامش نیازش بود سخت کامش امّا تلخ شد شوریده بخت یک دبستان در کنار منزلش...... ساختند آزرده شد بی حد دلش صد مزاحم  آمدش از هر مکان خانه پُر شد از نوای کودکان ... شد معذَّب از صدایِ  ازدحام صبر او لبریز شد در یک کلام بارها رفت از غضب کرد اعتراض حال  او در انبساط و انقباض...... اندکی می شد فضا آرام و سرد استراحت می نمود آن پیر مرد باز می شد ده شلوغ از کودکی معترض می شد دوباره زودکی خسته شد از شکوه هایِ  بی اثر شد سراسر خُدعه از سمع و بصر گفت، باید چاره ای دیگر کنم........... غیر از این خوب است، گِل بر سر کنم کارگر شد تجربه، آن پیر را تجربه، اهلی کند صد شیر را فکرِ بِکری کرد آن  پیرِ زرنگ کودکان را لال کردش مثل سنگ رفت، درب مدرسه با کیف ِ پول طفلکان را سکّه ها داد آن مَلول چونکه پرسیدند از این رفتارِ او از تفاوت های ِ در کِردارِ او ...... گفت اکنون حال من بهتر شده است با صداتان میشوم خوشحال و مست کرده ام عادت به این شُور و شَرَر هدیه آوردم شما را مختصر.......... هر که زین پس داد و فریاد آوَرَد بر من احوالی خوش و شاد اورد سهم او را می دهم  روزانه  نقد با شما بستم به دل پیمان و عقد بر سر ذوق آمدند اطفالِ کوی غافل از مکرِ همان آزرده روی از طمع آواز  می خواندند عجیب شد شلوغ اینگونه هر طفل نجیب جملگی با هم ، هم آوا می شدند کم کَمک اطفال ، دارا می شدند بعد از  ایّامی صبوری پیر مرد نقشه اش را بی خبر تکمیل کرد کودکان سرگرم بودند و شلوغ طفلکان  را پیر ، آموزد دروغ ناگهان  شد قطع اجر و مزدشان حمله بردند از غضب بر دزدشان جملگی گفتند ، پس کو پول ما کم شد امروز از چه این محصول ما گو چرا خود نقض پیمان کرده ای مزد ما را قطع آسان کرده ای......... گفت دیگر نیست من را نقد و پول هَی دعاتان می کنم هر شب ، قبول حال ، مَجّانی شلوغ از جان کنید قلب من را شاد ِ شاد ارزان کنید روزها جنجال و هم غوغا کنید خارج از سر فکر ِ پول ِ ما کنید بچه ها نادم شدند از کار خویش جملگی ناراحت و زار و پریش پیر  را  گفتند ، زین پس هیچ کس مفت ، آوازی نخواند از هوس دیگر عمراً کس نِدایی سر دهد یا که آوازی  به زَر کمتر دهد رایگان هرگز نخواهد شد شلوغ این دبستان، با خیال آن دروغ شد سکوت اینگونه حاکم بر فضا گشت آرام و رها ، پیر از قضا تجربه استادِ هر عاقل بُوَد...... عقلِ بی استاد ، بی حاصل بُوَد عقل ِ پیر آرَد به بند اشرار را عقلِ کودک می دَرَد افسار را 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════