﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
عزّت از آنِ تو باشد نه از آنِ دگران
تا مرا یار تو هستی نشوم دل نگران
گرچه گاهی شده ام بنده ی غیراز تو ولی
به مذلّت نرسند از کرمت خون جگران
#عباس_بهمنی
━━━━💠🌸💠━━━━
✍هوالکریم
.........................................................................
گاه گاهی میزنی سنگم ، بزن امّا مرانم
رخصتم ده باز هم در کنج ایوانت بمانم
من بدم امّا تو خوبی، خار را با مِهر گل کن
بهتر از باغت کجا باشد ، روم آرام جانم
عشق را چون حِس نمایم گر برانی از کنارت
بی تو من تنهاترین تنهایِ تن هایِ جهانم
گر چه از خورشید رویت میگریزم گاه گاهی
سایه یِ آن آفتابم ، نازنین از خود بدانم
بارها کرد اشتباه این نارفقیت ، ای عزیزم
کن مدارا بر من از آنکه به کویت پاسبانم
در همه عمرم نمک خوردم نمکدان را شکستم
آنچه نانت خورد و پایت را گرفت آری همانم
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
🌹🌸🌻✧❁﷽❁✧🌻🌸🌹
ای که دائم از رِذالت ها هیاهو میکنی
دارم استدعا برایت هر کجا رو میکنی
با تو هرلحظه کند برخورد شخصی مثل خویش
بلکه فهمیدی که بد یا کار نیکو میکنی
#عباس_بهمنی
🌹•┈┈••✾❀∞🌸∞❀✾••┈┈•🌹
🍇چند دانه یاقوت🍇
✍هوالکریم
.........................................................................
رِندِ پیری مشکل اعصاب داشت
یک سبد همواره قرص خواب داشت
طعم ِ آرامش نیازش بود سخت
کامش امّا تلخ شد شوریده بخت
یک دبستان در کنار منزلش......
ساختند آزرده شد بی حد دلش
صد مزاحم آمدش از هر مکان
خانه پُر شد از نوای کودکان ...
شد معذَّب از صدایِ ازدحام
صبر او لبریز شد در یک کلام
بارها رفت از غضب کرد اعتراض
حال او در انبساط و انقباض......
اندکی می شد فضا آرام و سرد
استراحت می نمود آن پیر مرد
باز می شد ده شلوغ از کودکی
معترض می شد دوباره زودکی
خسته شد از شکوه هایِ بی اثر
شد سراسر خُدعه از سمع و بصر
گفت، باید چاره ای دیگر کنم...........
غیر از این خوب است، گِل بر سر کنم
کارگر شد تجربه، آن پیر را
تجربه، اهلی کند صد شیر را
فکرِ بِکری کرد آن پیرِ زرنگ
کودکان را لال کردش مثل سنگ
رفت، درب مدرسه با کیف ِ پول
طفلکان را سکّه ها داد آن مَلول
چونکه پرسیدند از این رفتارِ او
از تفاوت های ِ در کِردارِ او ......
گفت اکنون حال من بهتر شده است
با صداتان میشوم خوشحال و مست
کرده ام عادت به این شُور و شَرَر
هدیه آوردم شما را مختصر..........
هر که زین پس داد و فریاد آوَرَد
بر من احوالی خوش و شاد اورد
سهم او را می دهم روزانه نقد
با شما بستم به دل پیمان و عقد
بر سر ذوق آمدند اطفالِ کوی
غافل از مکرِ همان آزرده روی
از طمع آواز می خواندند عجیب
شد شلوغ اینگونه هر طفل نجیب
جملگی با هم ، هم آوا می شدند
کم کَمک اطفال ، دارا می شدند
بعد از ایّامی صبوری پیر مرد
نقشه اش را بی خبر تکمیل کرد
کودکان سرگرم بودند و شلوغ
طفلکان را پیر ، آموزد دروغ
ناگهان شد قطع اجر و مزدشان
حمله بردند از غضب بر دزدشان
جملگی گفتند ، پس کو پول ما
کم شد امروز از چه این محصول ما
گو چرا خود نقض پیمان کرده ای
مزد ما را قطع آسان کرده ای.........
گفت دیگر نیست من را نقد و پول
هَی دعاتان می کنم هر شب ، قبول
حال ، مَجّانی شلوغ از جان کنید
قلب من را شاد ِ شاد ارزان کنید
روزها جنجال و هم غوغا کنید
خارج از سر فکر ِ پول ِ ما کنید
بچه ها نادم شدند از کار خویش
جملگی ناراحت و زار و پریش
پیر را گفتند ، زین پس هیچ کس
مفت ، آوازی نخواند از هوس
دیگر عمراً کس نِدایی سر دهد
یا که آوازی به زَر کمتر دهد
رایگان هرگز نخواهد شد شلوغ
این دبستان، با خیال آن دروغ
شد سکوت اینگونه حاکم بر فضا
گشت آرام و رها ، پیر از قضا
تجربه استادِ هر عاقل بُوَد......
عقلِ بی استاد ، بی حاصل بُوَد
عقل ِ پیر آرَد به بند اشرار را
عقلِ کودک می دَرَد افسار را
#عباس_بهمنی
#مثنوی_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
آن روز که دستان پلیدی به رخ نیلی خورد
رخسار حسن بود که صد زخم ، از آن سیلی خورد
#عباس_بهمنی
#شعر_فاطمی
━━━━💠🌸💠━━━━
✍هوالکریم
.........................................................................
فتنه بعد از فتنه می بارد به دلها بخت و اقبال
می شود دشوارتر ، این آزمون ِ عشق ، هر سال
گاه گاهی شد تقلّب ، نمره آوردیم ، لـکن
مرکزِ سنجش که فهمید امتحان را کرد ابطال
می کنند اکنون اَلَک خوبانِ عالم را " از اَوباش"
ممکن است آنی بریزیم از کف و سوراخ غربال
چند وقت است عشقِ پروازم به دل مانند عشّاق
گر گشودند این قفس را چون کنم پرواز ، بی بال
عارفان را دیده ای پرواز کردند عاشقانه
دل بریدن ساده است آیا از این اولاد و اموال
گرچه می دانم نباشد آسمان ، سهم من امّا
بر جوانان آرزو در دل نباشد هیچ اشکال
خسته ام از غربت و تنهایی آن هم بینِ اقوام
کی بپرسندم رفیقان، ماه رویان از دلَ احوال
#عباس_بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
3.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
بارانِ لطف ِ مادر از باران فزون است
نوزاد در زیرِ پَر و بالش مصون است
#عباس_بهمنی
━━━━💠🌸💠━━━━
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
خشم یاران را نشاید پای بی مهری نوشت
شاخه ای پرخار ، گل را میرساند تا گلاب
#عباس_بهمنی
━━━━💠🌸💠━━━━
11.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سردار_دلها
تهیه و تنظیم : محمد مهدی بهمنی
شاعر : عباس بهمنی
دکلمه : زهرا طاهری اردلی
" آرامش"
✍ هوالکریم
..............................................
با رفتنت آرامش از روح جهان رفت
گویا زمین آتش گرفت عشق از میان رفت
تا دستت افتاد از بدن ، خورشید نالید
هر گونه ای احساس ِ لذّت از زمان رفت
آغوش یاران سرد شد از این فواصل
حسّ شِفا از دست های دلبران رفت
از درد ِ تو بیمار ها افتاد بر خاک
حتی طبیبان را در این برهه توان رفت
رفتی و اشک از دیده ریخت از رفتنت شمع
پروانه ها را حال خوش، ناگاه عیان رفت
هر غنچه ای پژمرد از داغت دلاور
سوز دل آلاله ها تا بی کران رفت
محراب و منبر بعد ِ تو از هیبت افتاد
روح خوش همبستگی هم از اذان رفت
شد امّتی دلخسته از نادیدنت ، آه
شور و شعف از حال و روز کاروان رفت
سردار دلهای مقاوم ، مرد میدان
بی تو امان از سینه ی این کودکان رفت
تابوت پاکت را جهانی دید ، دی ماه
بر روی دست ملّت از پیر و جوان رفت
کی می رود از خاطرم روزی که گفتند
سرباز میهن از میان دیدگان رفت
#عباس_بهمنی
#سردار
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═════
@chanddaneyaghot
══🍃💚🍃═════
🌹🌸🌻✧❁﷽❁✧🌻🌸🌹
خسته از خویشم و از غیر ندارم حاجت
دل بـه تنهـایی و نــاداریِ مـن کـرد عادت
#عباس_بهمنی
🌹•┈┈••✾❀∞🌸∞❀✾••┈┈•🌹