بسم الله الرحمن الرحیم
🔥 #نه 🔥
✍️نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی
💥 قسمت یازدهم 💥
🔺وقتی معمّا عمیقتر میشود، فقط باید مشاهده کرد.
حتّی مرگ تدریجی خودت را هم باید مشاهده کنی، فقط مشاهده...!
هنوز حالم بد بود. میدانستم که حالاحالاها خوب نمیشوم و مشکلات پیش آمده مخصوصاً بعداز آن فاجعه دردناک تا مدّتها اثرات قوی بر زندگیام خواهد داشت. از همه بدتر این بود که باید با آدمهایی چشم در چشم میشدم و روزها و شبها با آنها زندگی میکردم که از دردم خبر داشتند و میدانستند چه بلایی سرم آمده است. این مرا بیشتر آزار میداد.
اینقدر درگیر خودم و ترس و دلهره¬های آنجا بودم که از بعضی چیزهای معمولی غافل شده بودم. تا اینکه هویّت آن دو تا مرد هم سلّولیام برایم مهم شد!
از وقتی بچّه بودم یا خیلی ساده از کنار همهچیز رد میشدم یا خدا نکند چیزی برایم مهم بشود تا کشف و ضبطش نمیکردم، دست از سرش برنمیداشتم.
یک روز که بعداز مدّتها چشمم به آسمان و آفتاب خورده بود و باید تندتند راه میرفتیم که بدنمان نبندد و بیماریهای عضلانی نگیریم، همینطور که تندتند راه میرفتیم و میدویدیم از ماهدخت پرسیدم: «چرا این دو تا مرد هیچی نمیگن؟! زبون که تو دهنشون دارن. چرا حرف نمیزنن؟»
ماهدخت گفت: «درست نمیدونم، امّا فکر کنم حدّاقل سه چهار بار صداشون رو شنیدم و حرف زدند.»
گفتم: «این اصلاً طبیعی نیست! ینی چی که این دو تا زبون بسته هیچی حرف نمیزنن و حتّی چشم و نگاهشون به ما زنها رو خیلی کنترل میکنن چه برسه به اینکه بخوان دست درازی هم بکنن! حالا یکیشون چشماش خیلی ضعیفه و در حدّ نابینایی هست... درست! امّا کلّاً خیلی دلم براشون میسوزه.»
ماهدخت گفت: «برای منم جالبه! اونا فقط با نگاه طولانی مدّت به هم، انگار حرف می.زنن و یا منظورشون رو به هم میرسونن؛ حتّی اونی که چشماش مشکل جدّی داره.»
گفتم: «گفتی چند بار صداشون رو شنیدی، چی میگفتن؟»
گفت: «با ما که حرف نمیزدن! وقتی اونا رو برده بودن و کتک میزدن، یه دادوبیدادهایی میکردن و حرفایی میزدن.»
گفتم: «واضحتر حرف بزن، نیمه و ناقص که میگی اعصابم به هم میریزه! بگو مثلاً چی میگفتن؟»
گفت: «چه میدونم! تو هم گیر دادی! مثلاً بلندبلند میگفتن نمیدونیم؛ می-گفتن خدا لعنتتون کنه؛ میگفتن ما کسی رو نمیشناسیم؛ حتّی یه بار یادمه که یکیشون گفت تو حق نداری به «مقصود» توهین کنی و از این حرفا.»
تا اسم مقصود را شنیدم بسیار تعجّب کردم و گفتم: «مقصود؟!»
من مقصود را میشناختم. پدرم خیلی اسمش را میآورد. یادم نیست دقیقاً کی هست، امّا... آره... آشناست.
داشتیم میدویدیم که نگاه سنگین یک نفر را روی خودم احساس کردم. با چشمانم دنبالش بودم، دیدم همان پیرمرد یهودی که به من تعرّض کرده بود از دور نگاهم میکند. داشت قلبم میایستاد، تلاش کردم توجه نکنم امّا نمیشد. تا اینکه یک نفر را دنبالم فرستاد.
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
وحشت کرده بودم. به ماهدخت نگاه کردم. با قدمهای لرزان بهطرف آن پیرمرد رفتم. ماهدخت هم با من آمد. وقتی به او رسیدیم، رو به من کرد و گفت: «تو داری اینجا کامل و کاملتر میشی! حتّی داری تو شرایط زیر حدّ امکان زندگی، زنده میمونی و زندگی میکنی. برات خیلی برنامه دارم؛ چون با بقیّه زنهای اینجا فرق داری. (نگاهـش را بـه سمـت مـاهدخت برد و گفت) یکی
هستی مثل ماهدخت، مگه نه ماهدخت؟»
ماهدخت که معلوم بود از آن پیرمرد متنفّر است، امّا نمیتواند و جرأت ندارد که مخالفت کند، فقط به آن پیرمرد نگاه کرد! امّا از نگاهش میشد علاوه بر خشم و نفرت، چیزهای زیادی را فهمید.
وقتی به سلّولمان برگشتیم با صحنه بدی مواجه شدیم. دیدیم لیلما خیلی حالش بد شده و بیحال روی زمین افتاده است. بهطرفش دویدیم و تلاش کردیم به هوش بیاید. یکی بهصورتش میزد، یکی پاهایش را بالا داده بود تا خون به مغزش برسد، یکی به زور دنبال چند جرعه آب میگشت تا در حلق و دهانش بریزد.
وسط آن معرکه که همه به فکر لیلما بودیم، یکی از آن مردها که تا آن لحظه صدایش را نشنیده بودم و فقط نگاهش بود و نگاهش، خیلی غیر منتظره گفت: «دست سمت چپ لیلما اثر یه سوزن داره. نباید ازش خون میگرفتن!»
در حالتی که در بهت شنیدن صدای آن مرد حدوداً چهلساله بودیم، فوراً به ساق دست لیلما نگاه کردیم. دیدیم آره، مثل اینکه تازه از او خون گرفته بودند. ماهدخت گفت: «چرا ازش خون گرفتن؟»
آن مرد دیگر هیچچیز نگفت. ماهدخت به آن مرد نگاه کرد و سؤالش را دوباره تکرار کرد و گفت: «پرسیدم چرا ازش خون گرفتن؟ چرا فقط از این بدبخت چند بار چند بار خون میگیرن؟!»
آن مرد فقط گاهی با چهره نسبتاً در هم کشیده و عبوس به چهره ماهدخت زل میزد و هیچچیزی نمیگفت.
من به او گفتم: «آقا! لطفاً اگه اطّلاع دارین و یا چیزی دستگیرتون شده به ما هم بگین.»
همان لحظه لیلمای بیچاره یک لرز بزرگ و چند تا سرفه شدید کرد؛ همهمان هول کرده بودیم و بیشتر درگیر لیلما شدیم.
من تقریباً پشتسر ماهدخت و بقیّه بودم. تا به خودم آمدم، دیدم آن مرد به من نزدیک شده است. اوّلش کمی جا خوردم و ترسیدم، امّا چون حالتش طوری نبود که مثلاً بخواهد به من آسیبی برساند، چندان نترسیدم. انگشت اشارهاش را روی لبش گذاشت؛ یعنی هیس! دستم را گرفت و یک چیزی را کف دستم گذاشت و خیلی آرام گفت: «پیش خودت نگه دار!»
مشتم را بستم و دستم را پایین آوردم تا جلب توجّه نشود.
تا کسی حواسش به ما دو نفر نبود، آن مرد فوراً به یک گوشه برگشت و دراز کشید.
من که نمیدانستم چه خبر است همچنان بهتزده بودم. یک لحظه دستم را باز کردم. دیدم دو سه تا تار مو و یک تکّه کاغذ هست، کاغذ کوچکی بود، دو سه تا کلمه از یک کتاب بود و یک عدد، چیزی شبیه به شماره صفحه، صفحه 66!
رمان #نه
ادامه دارد...
@Mohamadrezahadadpour
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ تـلنـگـر
📢 نـگـذاریـد در قـیـامت قــــرآن از شـما شـکـایـت کـند...
اگـر شـده روزی یـک آیـه از قـرآن را بـخـوانـیـد ولـی بـی قـرآن روزتـان را سـپـری نـکـنـید
☺️💞بـرنـامـه امـروز آیـات «۱۵۰ و ۱۵۱» سـوره مـبـارکـه آل عمران هـمـراه بـا تـرجـمـه تـصـویـری بـسـیـار زیـبـا🌼🌸
📖 بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ«۱۵٠»
(از آنها كه دوستدار شما نيستند پيروى نكنيد،) بلكه خداوند مولاى شماست و او بهترين ياوران است
📖 سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ «۱۵۱»
بزودى در دلهاى كسانى كه كفر ورزيدند، بيم خواهيم افكند، زيرا چيزى را با خدا شريك كردهاند كه بر (حقّانيّت) آن (خداوند) دليلى نازل نكرده است و جايگاه آنان آتش دوزخ است و چه بد است جايگاه ستمگران
امام مهربانم . . .
بِنَفْسي أنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهی
ای نعمت خاصّ خدا سلام ؛
به قَلبَت سلام ؛
به چَشمَت سلام ؛
به رنج و به بغض و به صبرت سلام
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
صبحت بخیر
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
#حسیـــن_جــان🍃
چه گنبدی چه ضريحی عجب ايوانی
سلام حضرت ارباب،گدا نميخواهی؟
#السلام_شــاه_کربلا✋
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر ولایت
سخنان رهبری درباره امام علی علیه السلام
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم خطر دارد بسی
گفتا چرا دلواپسی
گفتم که جان باید دهی
گفتا که دارم آگهی
گفتم چرا پس می روی
گفتا به برهانی قوی
🌹گرامی می داریم یاد و نام همه شهدا را 🌹
عجب هوایی داره با شهدا بودن
الهی الحقنی بالشهدا والصالحین
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
دیروز هواپیمایی با سرنشینان اوکراینی هدف موشک قرار گرفت. شلیک کننده اما ایرانی نبود؛ خود اوکراینی ها هواپیمای حامل اسرای خودی را عامدانه زدند، صرفا به این دلیل که طیاره ی حامل آنها روسی بود. حالا ببینیم چند حامد اسماعیلیون پیدا میشود دادخواهی را شروع نمایند! #استاندارد_دوگانه"
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
مردهای این سرزمین.
تلاش دیشبتون در وصف نمیگنجد
ممنون که نزاشتید چشمی گریان بشه
#قهرمان_وطن
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
از روی اطلاع عرض میکنم
تعداد معتکفین
مخصوصا دانش اموزان و نوجوانان و بانوان
نسبت به سال قبل حدود سی درصد افزایش داشته است
اونوقت دقیقا کی داره بی دین میشه
میگن نسل جدید از معنویات و خدا و دین دور شدن...
اگر اینطوره پس حضور پرشور دهه هشتادی ها و نودی هامون در اعتکاف نشان دهنده ی چیه ؟؟؟!!
#اعتکاف_دهه_هشتادیها
#خودسازی
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
🔴يك كاربر عرب: من شخصا خواهان انضمام شبه جزيره عربستان به يمن هستم ،بشرطي كه رهبرش سيد عبدالملك حوثي باشد
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاشیه دیدار رئیسجمهور و اردوغان
خواندن شعری از حافظ و تعبیر آن به آینده رژیم صهیونیستی..
کوتاه و مختصر 😎
"࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
آخر الزمان این شکلیه که:
یمنی ها دارن برای قدس جانفشانی می کنن، تو کشورهای اروپایی بیداری جهانی شکل گرفته و خیلیا مسلمون شدن، تو ایران بزرگترین رویداد قرآنی زنان جهان اسلام میخاد برگزار بشه؛
اما تو سرزمین نزول قرآن اولین فروشگاه فروش مسکرات افتتاح شد!
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حجاب یا خوب است یا بد، حد وسط ندارد/ اگر حجاب بد است پس آزاد کنید!
امیرحسین ثابتی فعال رسانهای در استودیو رجا:
🔹️هم قانون حجاب داریم، هم در جزیره کیش، در پاساژ پالادیوم آزاد است ولی در ایستگاه مترو باید حتما حجاب داشته باشید!
🔹️یا حجاب خوب است یا حجاب بد است، حد وسط معنایی ندارد، اگر قرار است درباره حجاب بگوییم فقط کار فرهنگی باید کرد خب درباره بقیه موارد مثل مواد مخدر هم همین کار را بکنید.
🔹️نباید تفاوت قائل شد، جایی که ثروتمند میرود حجاب آزاد و جایی که فقرا میروند حجاب قانون باشد.
🔹️کار فرهنگی یک بخشی از ماجرا بوده، حاکمیت باید ایستادگی کند، اگر از این خط قرمز عبور کند مجبور میشود از بقیه خط قرمزها هم عبور کند.
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
❓جهان بعد از ظهور #امام_زمان چه تغییراتی پیدا میکند؟
🌷 بعد از ظهور هیچ مشکل مالی وجود ندارد و هیچ فقیری نیست و هیچ بیکاری وجود ندارد!
🌷 گناهان عمومی مثل زنا و ربا و سرقت و .... دیگه وجود نداره !
🌷 مردم میتونن با اموات خود ملاقات کنن و درهای عالم غیب به روی انسان باز میشه!
🌷 تمام حیوانات و انسان ها با هم در آرامش زندگی می کنند!
🌷 تمام سرزمین ها آباد هستن و حتی کویر لوت قابل سکونت و کشاورزی خواهد شد!
🌷 مشکلات ازدواج رفع شده و سن انسان به ۱۰۰۰ سال افزایش پیدا می کند و ۲۵ جزء از ۲۷ جزء علم به مومنین آموزش داده می شود!
🌷 طول شبانه روز دو برابر می شود!
🌷 زمینه برای تقرب به خدا و لذت های معنوی و سیر سلوک به نحو احسن هموار و آسان میشود.
🌷 عقل مردم کامل تر میشود.
و...
📚 منبع : کتاب عصر ظهور علامه کورانی
✅ در نمازها و دعاهامون حتما تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان و ظهور حضرت را از خدا بخواهیم.
💫 اللهم عجل لولیک الفرج
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
✅ آموزش شاهکار تونلهای حماس برای کودکان
😜😂
#طنز
#طوفان_الاقصی
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیالوگ به یادماندنی از سریال "امام علی(ع)"
🔹زبیر خطاب به عمار: حکایت آن دو چراغ چه بود؟
🔸عمار: چراغ اول با روغن بیتالمال میسوخت، چون علی به امورات مردم مشغول بود. وقتی علی قرار است با شیوخی چون شما مصاحب باشد چراغ خانه خودش را روشن میکند.
🔹طلحه خطاب به زبیر: از ما تا حکومت کوفه و بصره چند فرسنگ فاصله میبینی؟
🔸زبیر: از زیل تا ثریا. حال و احوالش میپرسیم و مرخص میشویم.
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
🔴برخی گمان میکنند که با بخشش بحرین به بریتانیا، فقط یک جزیره را از دست دادیم!
اما ماجرا خیلی بیشتر از این حرفهاست...
بحرین کاملا در جنوب خلیج فارس قرار دارد و تا هنگاهی که جزء خاک ایران بود، تمام آبراهه ۱۹۰ کیلومتری خلیج فارس نیز تحت حاکمیت ایران بود و هیچکس بدون اجازه ایران حق رفت و آمد و استفاده از آنرا نداشت...
فقط از پول عوارضی که ایران از کشتیهای این آبراهه میگرفت، درآمد هنگفتی برای کشور به دست میآمد...
میدانهای عظیم نفت و گاز و... در این منطقه بماند...
#نعمت_انقلاب_اسلامی
#پهلوی_غیرقابل_شستشو
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil