[امروز میخوام قسمت سومِ قصهمون رو براتون تعریف کنم. تا اینجا پیش رفتیم که پسره وقتی به خودش اومد و یه کم بزرگتر شد و مثل شماها قد کشید، متوجه شد که اسم کشورش آمریکا هست و شهری که توش زندگی میکنه نیویورکه. بچه ها! نیویورک یا نیویورک سیتی پرجمعیت ترین شهر آمریکاست. معمولا آدم گندههاشون که مغز کارِ فرهنگی و سیاسی و اقتصادی باشن، یا کلا اونجا زندگی میکنن یا یه دفتر بزرگ در اونجا دارن.
پسر بچه قصه ما چون خیلی باهوش بود، گاهی با پدرش که تاجرِ بزرگی بود و یکی از برندهای معروف آمریکا دستش بود، به کارخونه میرفت. یه روز تو کارخونه پدرش، خانمی که اونجا کار میکرد، در اعداد و ارقام اشتباه کرد. همین طور که داشت برای بابای پسره تعریف میکرد و گزارش کار میداد، یهو اشتباه کرد. بابای پسره متوجه نشد اما پسره که داشت روی یه کاغذ نقاشی میکشید، فورا اشتباه خانمه رو گفت.
تا اشتباه خانمه رو گرفت، همه تعجب کردند. حتی باباشم تعجب کرد. اونجا بود که فهمیدند این پسره خیلی در انجام دادن چندتا کار با هم مهارت خدادادی داره و هوشش خیلی خوبه. باباش ازش پرسید: مگه توحواست به نقاشی نبود؟ پسره گفت چرا حواسم به نقاشیم بود. باباش پرسید: پس چطور فهمیدی که این خانمه داره اشتباه میکنه؟ پسره جواب داد چون چند روز پیش همین اعداد را گفت و یه جواب به دست آورد اما امروز همون اعداد رو گفت و یه جواب دیگه به دست آورد. باباش که خیلی خوشش اومده بود پرسید مگه تو جدول ضرب بلدی؟ پسره گفت نه اما وقتی برای اولین بار این اعداد را گفت حفظم شد...]
داود با این که آن روزها روزه میگرفت و دهانش خشک میشد اما یک جوری قصه میگفت و بزرگانه و جذاب تعریف میکرد که حتی هفت هشت تا از طرف مردانه و چند نفر از قسمت زنانه همانجا مینشستند و به قصه داود گوش میدادند. داود اسم قصهاش را گذاشته بود «پسری با موهای فرفری» و مدت زمانی که قصه میگفت حدودا نیم ساعت میشد. بچهها هرچند وسطش حرف میزدند و گاهی اذیت میکردند و بعضی وقتها هم همدیگر را نیشگون میگرفتند، اما کاملا گوش میدادند تا سرنخ قصه از دستشان در نرود. مخصوصا مهربان که وقتی داود قصه میگفت، خشکش میزد و فقط به چشم و لب داود زل میزد.
آن روز بعد از قصه گفتن برای بچهها قرار بود که به چند مغازه و کسبه محل سر بزند. بچهها که رفتند، داود عبایش را پوشید و عمامهاش را مرتب کرد و دوباره عطر زد و با مهربان دست هم را گرفتند و به طرف مغازهدارهای کوچه مسجد صفا رفتند...
دو سه ساعت با مهربان به مغازهها رفتند و داود با کسبه حرف زد و سپس به طرف مسجد برگشتند. وقتی به طرف مسجد میآمدند، داود خیلی ضعف کرده بود. قدمهایش را آهستهتر برمیداشت. مهربان که متوجه ضعف داود شده بود، دست داود را گرفت تا کناری بایستد و اندکی استراحت کند. با همان زبان بی صدایی از داود پرسید: «چرا اینقدر گَشنته؟»
داود جواب داد: «چون این روزا سحری نمیخورم.»
مهربان به داود فهماند: «چرا؟ چیزی برای خوردن نداری؟»
داود خندهای کرد و گفت: «هر چی تو یخچال میذارم احمد و صالح تا ذره آخرش میخورند. گَشنه اونا هستن نه من!» این را گفت و از سر جا بلند شد و با مهربان به مسیرشان ادامه دادند.
وقتی وارد مسجد شدند، عاطفه خانم و فرشاد هم آمده بودند. سلام و حال و احوال کردند. فرشاد و عاطفه متوجهِ خشکی لبِ داود شدند اما به رویش نیاوردند.
-حاج آقا دو تا خبر داریم.
-بذارین اول من بگم امروز چه کار کردم. الحمدلله کسبه محل راضی شدند و دو سه تا بانی پیدا شد و برای افطار، هر روز سه چهار تا قالب بزرگ پنیر و پنجاه شصت تا نون و دو کیلو سبزی جور شد. یه نفرم گفته برای هر روز افطار، یه کارتن کوچیکِ خرما میاره. مونده بود شکر و آبلیمو برای آبجوش که اینم یکی دیگه گفته تا فردا خبرشو بهم میده. این از من.
#یکی_مثل_همه۳
ادامه👇
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
عاطفه و فرشاد به هم نگاه کردند و لبخند زدند. فرشاد گفت: «حاجی ای ول! خدا خیرت بده. خیالمون راحت شد.»
داود: «خدا به اینا خیر بده که بانی هستند! من فقط وسیلهام. خب؟ شما چه خبر؟»
فرشاد گفت: «اتوبوس جور شد. اتوبوس رو رییس بیمارستان داد. خیلی مرد مَشتی هست. یه فکر دیگه هم دارم. با بسیج پزشکان و پرستاران صحبت کردم. اگه شما صلاح بدونین، میتونن بعضی از شبها بیان و واسه بچهها صحبت کنند و انگیزه تحصیلی و از این جور صحبتا.
داود گفت: «واقعا عالیه. اما چرا فقط پزشکا و پرستارا؟ اگه بتونی هر روز با یکی از مشاغل حرف بزنی و یکی از بچهها که تو کارش موفقه، بیاد و از شغلش بگه و اصطلاحا شغلشو برای بچهها پرزنت کنه. معرفی کنه.»
فرشاد: «اینم میشه. بهترم هست. لیست مشاغل و بچههای بسیجِ اصناف با من. خیلی هم استقبال میشه.»
داود: «اولویت با اونایی باشه که جنگ و جبهه هم بودند و پیشکسوت و بزرگتر محسوب میشن. تا هم رنگ و بوی اونجوری بگیره و هم آشنایی با مشاغل و اصناف. یه جایی میخوندم که نوشته بود یکی از مهمترین راههای ایجاد انگیزه برای نوجوانان و جوانان، آشنایی اونا با مشاغل مختلف و افراد موفق توی اون شاخههاست. به جای این که بشینم حدیث و روایت درباره شادی و انگیزه و امید بخونم، عملی کار کنیم و دست چندتا آدم موفق بگیریم و بیاریم مزار شهدا و در جمع بچهها از شغلشون بگن و تعریف کنند.»
فرشاد: «خیلی عالیه. حله. میرم دنبالش. اما حاجی. یه امانتی هم دارین که...!»
داود با تعجب گفت: «چی؟»
عاطفه خانم همان طور که سرش پایین بود گفت: «نیم ساعت پیش یه نفر اومد و یه پاکت نامه داد و رفت. از ما قول گرفت که بازش نکنیم و فقط به شما تحویل بدیم.» این را گفت و پاکت را به فرشاد داد و فرشاد هم آن را جلوی داود گرفت.
داود چشمش به یک پاکت گُلگُلی قشنگ و بزرگ خورد. با تعجب و شوق بازش کرد. دید یک نامه و دو تا چک داخلش است. قبل از این که به مبالغ چکها نگاه کند، دستخط فوقالعاده نامه روی یک کاغذ ابر و بادی نظرش را جلب کرد.
[و خدایی که در همین نزدیکی است...
بهترین سلامها به کسی که تلخ نیست اما... نامهربان نیست اما... بیرحم نیست اما... بیتوجه نیست اما... حتی بعید است که خودخواه باشد اما... بعید است که نداند دل چیست اما... بعید است که نداند احساس دختری با دو سه تا کلمه خراش برمیدارد اما... حتی بعید است که انتظارِ یک دختر برای دوباره دیدنش و لیچار بارکردنش را نداند اما...
گلایه ها باشد برای بعد... باشد برای بَعدنی که من باشم و حضرتش. کلماتم باشد و گوش و هوشش. و باشم آنگونه که باید باشم در حضورش...
و اما بعد...
شاهنشاها... به پیوست، دو فقره چک تقدیم به آستانتان. فقره درشتتر به ارزش یکصد میلیون تومان برای تجهیز اتاقِ بچهها و راهاندازی بازی مسابقهای که در خاطر مبارکتان دارید. و دومی به ارزش بیست میلیون تومانِ ناقابل، پیشکِشِ محضرتان برای آب و دونِ روزهایی که روزهاید و شبهایی که از دستپختِ این عِلّیه محرومید. به درگاه احدیت راضی نیستم که در به جز خورد و خوراکتان هزینه شود. هرچقدر گرانتر و لذیذتر، خوشحالترم و گوارای وجودت. پولِ فروشِ پیجِ هفتصدهزارنفریِ یک #صورتی و به قول شما حجاب استایل، با دلِ پاک و رضایت کامل، تقدیم با احترام فراوان.
ساده ام،عاشقم ، پراز دردم
مثل یک گردباد ، میگردم
باقی حرفها بماند بعد
مادرم گفته زود برگردم! ]
اما داود...
حواسش نبود که عاطفه و فرشاد آنجا نشسته اند و دارند نگاهش میکنند. نامه را بوسید و به چشمانِ تَرَش گذاشت و دوباره آن را بویید و بوسید.
رمان #یکی_مثل_همه۳
ادامه دارد...
@Mohamadrezahadadpour
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
#خبر_خوب
وحید محمدی دادستان گرمسار از بازداشت ۱۲ نفر به دلیل روزهخواری در روز ۱۳ به در خبر داد و گفت که این شهروندان در زمان اجرای طرح برخورد با هنجارشکنان ماه مبارک رمضان در زمینه روزه خواری در ملاعام و توهین به آداب روزهداری بازداشت شدهاند و برای ۱۲ بازداشتی هم پرونده قضایی تشکیل شده است.
✓ سپاس از دادستان باغیرت گرمسار ✊
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
هدایت شده از کانال اتحاد
🚨🚨 تصاویر آماده باش تمام نیروهای امنیتی و نظامی ایران بعد از دستور فرمانده کل قوا برای پاسخ به حمله تروریستی اسرائیل
اخبار تکمیلی👇👇
https://eitaa.com/joinchat/865730578Ce25c5acad0
📸 نهتنها ساندیس و کیک ندادن، بلکه زبان روزه زیر آفتاب نماز هم خوندن…
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
✅ گزیده ای از سخنرانی سیدحسن نصرالله در روز قدس
🔸نتانیاهو با حمله به کنسولگری ایران مرتکب حماقت شد. امام خمینی همواره تاکید می کرد الحمدالله خداوند دشمنان ما را از احمق ها قرار داد. ان شاءالله این حماقت یک باب برای فرج بزرگ و تمام شدن این معرکه باشد.
🔸اگر آمریکاییها نباشند طوفان الاقصی اسرائیل را ساقط خواهد کرد. جنگ اسرائیل در غزه و کشتار غیرنظامیان، جنگ کسی است که عقل خود را از دست داده است نتانیاهو و گالانت مشکل عقلی پیدا کردند.
🔸ایران حتما به حادثه کنسولگری فردا، چند روز دیگر یا ماه دیگر واکنش نشان خواهد داد شکی در این نیست. اسرائیل این را می داند. ایرانی ها سریع و هیجان زده عمل نمی کنند بلکه حساب و کتاب می کنند.
🔸صبر ایران در پاسخ به اسرائیل، یک فشار روانی به صهیونیست ها وارد می کند وگرنه پاسخ قطعی است. اسرائیل می داند که ایران پاسخ خواهد داد برای همین در آماده باش کامل به سر می برد.
🔸دوستی، رابطه و همپیمانی با ایران برای ما یک افتخار است. آنهایی که با اسرائیل دوست هستند و رابطه دارند باید خجالت بکشند نه ما.
🔸ارتباط با کشور آمریکا که از اسرائیل جنایتکار حمایت می کند و دارایی های ملت های منطقه را به تاراج می برد مایه خجالت است.
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 افطاری سفره مسلمانان با چاشنی انفجار
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
🌷امیرالمومنین علی علیه السلام:
اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهی است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت.
📗تصنیف غررالحکم ص ۱۷۵
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
✅ بخشی از معجزات قرآن
🔸جالب است که نگاهی به دفعات تکرار کلمات زیر در قرآن داشته باشیم :
کلمه ساعت ۲۴ مرتبه آمده (یک شبانه روز ۲۴ ساعت است)
کلمه ماه ١٢ مرتبه آمده (یک سال ۱۲ ماه است)
و کلمه روز ٣۶۵ مرتبه آمده (یک سال ۳۶۵ روز است)
🔸در تمامی حیوانات، تعداد کروموزومهای حیوان نر و ماده برابر است و زنبور عسل تنها حیوانی است که ساختارکروموزومی آن با سایر حیوانات متفاوت است زیرا زنبور ماده ۱۶ جفت کروموزوم دارد در حالی که زنبور نر ۱۶ تک کروموزوم دارد و جالب است که شانزدهمین سوره قرآن به نام زنبور عسل(نحل) نام گذاری شده است.
🔸همچنین در چند جای قرآن کلمه حمیر (الاغ) همراه نام سایر چهارپایان به کار رفته است اما تنها در دو آیه قرآن نام این حیوان به تنهایی ذکر شده است :
ان انکر الاصوات لصوت الحمیر(سوره لقمان) و مثل الذین حملوا التورات ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا (سوره جمعه)
این حیوان ۳۱ جفت کروموزوم یعنی : ۶۲ کروموزوم دارد و این دو سوره، سوره های ۳۱ و ۶۲ قرآن هستند.
🔸یک پژوهشگر هلندی غیر مسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام هلند انجام داد و به این نتیجه رسید که ذکر کلمه ی زیبای الله و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی شده و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور می کند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب می دهد.
خدا هم که در قرآن می فرماید :
( الا بذکر الله تطمئن القلوب).
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
پیام مکتوب ایران به آمریکا چه بود؟
روایت معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در صفحه خود
🔹همچنین اخیرا شبکه خبری سیبیاس به نقل از یک سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا تائید کرد که واشنگتن یک پیام مکتوب از تهران در رابطه با حمله هفته گذشته رژیم صهیونیستی به بخش کنسولی سفارت ایران در پایتخت سوریه دریافت کرده است.
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
☑️ چکیده فرمایشات رهبر معظم انقلاب درباره مساله حجاب در دیدار با مسئولان نظام
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil
✅ تاثیرات روزه داری بر تن
🔸مواردی که ذکر خواهد شد، تنها درصورت رعایت تدابیر حفظ الصحه حاصل میشود.در حقیقت روزه داری صحیح و فقط دو وعده غذا خوردن، همان رعایت تدابیر خوردن و نوشیدن است. برای هر چه بیشتر بهره بردن از فضیلت های #ماه_رمضان باید بدانیم که هرچقدر تن سنگین تر باشد، روح نیز سنگین میشود و قادر به درک صحیحی از تاثیرات روزه بر سلامت روح و جسم نخواهد بود.
🔸با گرم کردن تن و افزایش قوای هضم رطوبات زائد را تحلیل میبرد و با از بین بردن زمینه ی عفونت، بدن را از هرگونه عفونت پاکسازی میکند.
🔸به علت تحلیل رطوبات زائد باعث افزایش حافظه و هوش و ذکاوت مخصوصا در افراد با مزاج مرطوب میشود و به تقویت سیستم عصبی میپردازد.
🔸با پاکسازی تن، قوای ادراکی را افزایش میدهد. در نتیجه باعث افزایش درک صحیحی از معنویات میشود.
🔸به علت بهبود هضم و تولید خون گرم در زمان روزه داری، عروق پاکسازی و زمینه ی غلظت خون برطرف میشود.
🔸به علت پاکسازی عروق، خون صالح به تمامی بافت ها میرسد و علاوه بر تخلیه ی بافت ها از مواد زائد، باعث تغذیه ی صحیح بافتهای بدن میشود. در این صورت است که قوه ی مدبره ی بدن قادر به بازسازی بافت های آسیب دیده در اثر بیماری خواهد شد.به این فرآیند تغذیه ی سلولی میگویند.
🔸روزه داری در حقیقت فرصت دادن به قوه ی مدبره ی بدن است تا بتواند در زمانیکه فرد از ورود مواد جدید به تن امساک میکند، به اعمال و وظایف خود بپردازد.
#حکیم_خیراندیش
#استاد_حسنی
࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
به کانال کمیل بپیوندید
@chanel_komeil