eitaa logo
💰من ثروتمندم 💰
2هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
474 فایل
سلام eitaa.com/joinchat/2088960693C29f247e100 گروه‌دورهمی‌وشکرگزاری👆🏼 جهت تبلیغات👇🏿 @e_trust_Be_win ایدی استاد جهت خرید کدتصویری، سابلیمینال، کدکیهانی، کدسفیدامضا، ذکرنام، پکیچ کدها، وووو☝ https://eitaa.com/joinchat/3544187851Cddc831a899 کانال نتایج
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 شهید بزرگوار، ، رمز موفقیت خود را در خلبانی در کشور امریکا، توجه داشتن به اول وقت می داند و می گوید: «خلبان شدن من# هم عنایت خدا بود. قرار بود بعد از پایان دوره در کشور امریکا، مصاحبه نهایی را یک امریکایی با من انجام دهد. تمام تلاش های این دو سال، بستگی به همین مصاحبه داشت. وقتی اتاق او شدم، از من پرسش هایی کرد و من پاسخ دادم. بعد از چند دقیقه، وارد اتاق شد و ژنرال با او رفت و من باید در منتظر او می ماندم. به ساعتم نگاه کردم، نماز ظهر بود. با خودم گفتم، در این جا نبودم و می توانستم نماز را اول وقت بخوانم! از ممکن بود نماز خواندن من در آنجا باعث شود، ولی با خودم گفتم چه بادا باد هیچ کاری مهم تر از نماز نیست. در گوشه ای از اتاق روزنامه ای پهن کردم و# مشغول نماز شدم. در همین لحظه ژنرال وارد اتاق شد، ولی من با بر خدا نماز را ادامه دادم. نماز که تمام شد، از ژنرال کردم و درباره نماز برای او توضیح دادم. او هم زد و پرونده ام را امضا کرد و پایان دوره ام را گفت. آن روز موفقیت خود را در توجه کردن به# نماز اول وقت، آن هم در شرایط حساسی مثل آنجا دیدم». مسیرسبز راه پولدار شدن 🌲 @Be_win مسیرسبز ☞☜ ایــتا 🌲 @Be_win_3 مسیرسبز ☞☜ تلگرام اینجا زندگیتو متحول کن 👆 نگی نکفتی
🕊 شهید بزرگوار، ، رمز موفقیت خود را در خلبانی در کشور امریکا، توجه داشتن به اول وقت می داند و می گوید: «خلبان شدن من# هم عنایت خدا بود. قرار بود بعد از پایان دوره در کشور امریکا، مصاحبه نهایی را یک امریکایی با من انجام دهد. تمام تلاش های این دو سال، بستگی به همین مصاحبه داشت. وقتی اتاق او شدم، از من پرسش هایی کرد و من پاسخ دادم. بعد از چند دقیقه، وارد اتاق شد و ژنرال با او رفت و من باید در منتظر او می ماندم. به ساعتم نگاه کردم، نماز ظهر بود. با خودم گفتم، در این جا نبودم و می توانستم نماز را اول وقت بخوانم! از ممکن بود نماز خواندن من در آنجا باعث شود، ولی با خودم گفتم چه بادا باد هیچ کاری مهم تر از نماز نیست. در گوشه ای از اتاق روزنامه ای پهن کردم و# مشغول نماز شدم. در همین لحظه ژنرال وارد اتاق شد، ولی من با بر خدا نماز را ادامه دادم. نماز که تمام شد، از ژنرال کردم و درباره نماز برای او توضیح دادم. او هم زد و پرونده ام را امضا کرد و پایان دوره ام را گفت. آن روز موفقیت خود را در توجه کردن به# نماز اول وقت، آن هم در شرایط حساسی مثل آنجا دیدم».