eitaa logo
💰من ثروتمندم 💰
1.8هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
463 فایل
سلام eitaa.com/joinchat/2088960693C29f247e100 گروه‌دورهمی‌وشکرگزاری👆🏼 جهت رزرو تبلیغات کلیک کنید👇🏿 @e_trust_Be_win ایدی استاد جهت تهیه هر نوع کد شخصی کلیک کنید👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷﷽🌷﷽🌷﷽🌷﷽🌷 💥بیا تا         💥که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم       چه آمد بر و  که گردید اینطور   چرا از هم جدایند  چرا دوستان بی وفایند    چرا خواهر ز میگریزند  برادر با  در ستیزند  چرا دختر ز دارد       با بچه هایش دارد      چرا و شد        همه دوستی رفاقت ها ریاشد         نبینیم خنده ای بر روی لبها  نه روز داریم نه     نه را زپولش هست      نه نادار را بجایی هست      نه نه آرامش نه راحت     همه یک آن استراحت  نبینی یک نفر را که نیست    پراست و جای درد و دل نیست  همه درگیر نوعی      چو گشته در عذابند       بخود آیید راه کج شد    از این رو زندگانی ها شد         چو مردم را شد     شده این زندگانی زنده مانی همه چیز هست و روز نبینیم  مدام سر در می نشینیـم به ظاهر خانه هامان است   یک جهان اندوه و آه اســت   در و کاشی و است ولی هر خانه یک میدان جنگ است  تمام و برکت ها برافتاد  طبیعت با شما مردم در افتاد   چرا اینگونه شد از من گوش   شده و محبت ها فراموش         دگر از بذل بخشش ها خبر نیست ز و مروت ها خبر نیست    شده نایاب و مهربانی   # تعارف‌ها شده سرد و زبانی        عموجان خاله جان دیگر نگوییم    برای هم در        یکی حج میرود سالی دوسه بار  کنارش و ناچار       یکی با سود و پول های نزولی   رود به امید          یکی از و گوید        برای فخر بر اقوام گوید            یکی نازد به و به باغش         یک باد تکبر بر  یکی انگار از بینی است  ز بس خود خودخواه و و بخیل است  یکی وقتی به سوار است   فقط مثل بتی از زهر اسـت   چنان در غبغبش باد است    که گوئی از سلم و تور است        تمام کارها گشته       نجابت شد عوض با بی   بزرگترها ندارند      به محتاجان ندارند           همه چسبیده و کار خود را  به تا ببندند بار خودرا      کسی را با کاری نباشد    اگر باری بود نباشد         فقط دنبال و کار خویشند        به فکر گرمی خویشند         نه در فکر و نه حرامند        همه دارند نعمت        برای درآرند چشم هــم را      به هر گندی نمایند پر را     زبس حرص و در سینه دارند    مدام با هم چو کینه دارند    شرف را مثل میفروشند     برادرها برادر را        هنوز بابا نمرده سردماغ است     سر میراث دعوا داغ است     چنین هرگز خیری نبیننـد   اگر قارون شوند باز هم همینند    خلاصه دانید چه کاریم؟   همگی برخر سواریم     بیا تا تا راه دیگر پیش گیریم     سراغ از اصل و ذات خویش گیریم  بیا تا قدر بدانیم غرور و کینه را را از خود برانیم    بیا تا دست بگیریم ضمانت نیست تا فردا بمانیم... ❤️❤️❤️ رفقای مذهبی ضرر نمیکنید سر بزنید..!!!؟؟ @charkhfalak110 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️ 💚شعر واقعی ، حال و روز بیشتر ما💚 💥بیا تا         💥که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم       چه آمد بر و  که گردید اینطور   چرا از هم جدایند  چرا دوستان بی وفایند    چرا خواهر ز میگریزند  برادر با  در ستیزند  چرا دختر ز دارد       با بچه هایش دارد      چرا و شد        همه دوستی رفاقت ها ریاشد         نبینیم خنده ای بر روی لبها  نه روز داریم نه     نه را زپولش هست      نه نادار را بجایی هست      نه نه آرامش نه راحت     همه یک آن استراحت  نبینی یک نفر را که نیست    پراست و جای درد و دل نیست  همه درگیر نوعی      چو گشته در عذابند       بخود آیید راه کج شد    از این رو زندگانی ها شد         چو مردم را شد     شده این زندگانی زنده مانی همه چیز هست و روز نبینیم  مدام سر در می نشینیـم به ظاهر خانه هامان است   یک جهان اندوه و آه اســت   در و کاشی و است ولی هر خانه یک میدان جنگ است  تمام و برکت ها برافتاد  طبیعت با شما مردم در افتاد   چرا اینگونه شد از من گوش   شده و محبت ها فراموش         دگر از بذل بخشش ها خبر نیست ز و مروت ها خبر نیست    شده نایاب و مهربانی   # تعارف‌ها شده سرد و زبانی        عموجان خاله جان دیگر نگوییم    برای هم در        یکی حج میرود سالی دوسه بار  کنارش و ناچار       یکی با سود و پول های نزولی   رود به امید          یکی از و گوید        برای فخر بر اقوام گوید            یکی نازد به و به باغش         یک باد تکبر بر  یکی انگار از بینی است  ز بس خود خودخواه و و بخیل است  یکی وقتی به سوار است   فقط مثل بتی از زهر اسـت   چنان در غبغبش باد است    که گوئی از سلم و تور است        تمام کارها گشته       نجابت شد عوض با بی   بزرگترها ندارند      به محتاجان ندارند           همه چسبیده و کار خود را  به تا ببندند بار خودرا      کسی را با کاری نباشد    اگر باری بود نباشد         فقط دنبال و کار خویشند        به فکر گرمی خویشند         نه در فکر و نه حرامند        همه دارند نعمت        برای درآرند چشم هــم را      به هر گندی نمایند پر را     زبس حرص و در سینه دارند    مدام با هم چو کینه دارند    شرف را مثل میفروشند     برادرها برادر را        هنوز بابا نمرده سردماغ است     سر میراث دعوا داغ است     چنین هرگز خیری نبیننـد   اگر قارون شوند باز هم همینند    خلاصه دانید چه کاریم؟   همگی برخر سواریم     بیا تا تا راه دیگر پیش گیریم     سراغ از اصل و ذات خویش گیریم  بیا تا قدر بدانیم غرور و کینه را را از خود برانیم    بیا تا دست بگیریم ضمانت نیست تا فردا بمانیم... ❤️❤️❤️ رفقای مذهبی ضرر نمیکنید سر بزنید..!!!؟؟ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️ 💠 براى خودش هيچ حقّى از حقوق زندگى ندارد، و در سايه حقوقى كه صاحبش براى خودش قائل است زندگى می کند. اگر كسى پاى سگى و يا اسبى را بشكند از اين نظر تعقيب نمى شود كه چرا حيوان بى زبانی را آزردى و حقّ او را پايمال ساختى، بلكه از اين نظر تعقيب م ى شود كه چرا به صاحب حيوان ضرر رساندى و حيوان قيمتى او را از قيمت انداختى؛ همه اينها براى اين است كه ، زندگى و هستى ِحيوانات را دنباله رو زندگى خود و فَرْع هستى خود مى داند، و ارزش جايگاه آنها را طُفيلى ارزش وجودى خود مى شمارد. 💠در اين امّت ها و قبائل، زندگى نيز در نظر مردان چنين زندگى ای بود. يعنى مردان، زندگى زنان را پيرو زندگى خود مى دانستند و معتقد بودند كه زنان براى خاطر مردان خلق شده اند، و بطور اجمال و سربسته و بدون اينكه فكر كنند چه مى گويند، مى گفتند : هستى و وجود زنان و زندگيشان تابع هستى و زندگى مردان است، و عيناً مانند حيوانات هيچ استقلالى در زندگى و هيچ حقّى ندارند و زن، مادامی كه شوهر نكرده تحت سرپرستى و ولايت پدر است، و بعد از ازدواج تحت ولايت شوهر است، آن هم ولايتِ بدون قيد و شرط و بدون حدّ و مرز. در اين امّتها، مرد مى توانست زن خود را به هر كس كه بخواهد بفروشد و يا ببخشد و يا او را مانند يك قرض بدهد تا از او كام بگيرند، بچّه دار شوند، يا به خدمت بگيرند و يا بهره هايى ديگر بكشند. و مرد حقّ داشت او را تنبيه و مجازات كند، كتك بزند، زندان كند، و حتّى به قتل برساند، و يا او را گرسنه و تشنه رها كند، حال او بميرد يا زنده بماند. و نيز حقّ داشت او را مخصوصاً در مواقع قحطى و يا جشن ها مانند گوسفندِ چاق بكُشد و گوشتش را . و آنچه را كه از مالِ مربوط به زن بود، مال خودش مى دانست، حقّ زن را هم، حقّ خود مى شمرد، مخصوصاً از جهت داد و ستد و ساير معاملاتى كه پيش مى آمد خود را صاحب اختيار مى دانست. 💠 و بر لازم بود كه از مرد (پدرش باشد يا شوهرش) در آنچه امر و دستور مى دادند كوركورانه اطاعت كند، چه بخواهد و چه نخواهد. و باز به عهده زن بود كه امور خانه و اولاد و تمامى ما يحتاج زندگى مرد را در خانه فراهم نمايد، و باز به عهده او بود كه حتّى سخت ترين كارها را تحمّل كند، بارهاى سنگين را به دوش بكشد، گِل كارى و امثال اين كارها را بكند و در قسمت حرفه و صنعت، پَست ترين حرفه را بپذيرد. و اين ، در بين بعضى از قبائل به حدّى رسيده بود كه وقتى يك زن حامله، بچّه خود را به دنيا مى آورد بلافاصله بايد دامن به كمر میزند و به كارهاى خانه می پرداخت. در حالى كه شوهرش با نداشتن هيچ كسالتى، خود را به بيمارى بزند و در رختخواب بخوابد و زن بدبختش به پرستارى او بپردازد. اينها كلّياتى بود از حقوق زن در جامعه و از بهره هايى كه از زندگى اش مى برد؛ كه البته اهل هر قرنی از قرون گذشته، بَربَريّت و وحشيگرى و خصلت ها و خصوصيتهاى مخصوص به خود داشت و سنّت ها و آداب قومى، با اختلاف عادات موروثی شان و اختلاف مناطق زندگى و جوّى كه بر آن زندگى احاطه داشت مختلف مى شد، كه هر كس به كتب تأليف شده در اين باب مراجعه كند، از آن عادات و رسوم آگاه مى شود. ادامه دارد... 📚 ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ ¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸ @zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی ) @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ )صلواتی ) @charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی ) @zekrabab نهج‌البلاغه برادرقران )صلواتی ) 🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴 🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞 ✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید ❣ با مدیریت