زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۸۳۳ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۸۳۵
به قلم #کهربا(ز_ک)
کمی نگاهم کرد
_منظورم دلخوری از برادرامه...
درسته اونا در حقم بدی کردند، شاید خیلی بهم بیمهری کردند
اما من حق نداشتم ترک صلهی رحم کنم...
درسته در مورد مسعود و طلاقش من کاملا بیتقصیر بودم
در مساله ازدواجم با پرویز باز هم من بیتقصیر بودم
اما کینهای که از برادرام به دل گرفتم و قطع ارتباطی که باهاشون داشتم سدی شد برای رسیدن به موفقیتهای بعدیم...
بله پرویز من رو به دیدن خونوادهم نمیبرد
اونام به دیدنم نمیومدند
اما اگه من فرای از اتفاقاتی که افتاده و دلخوری که ازشون داشتم بخاطر خدا صله رحم رو قطع نمیکردم از برکات این واجب الهی بهرهمند میشدم
متعجب از حرفای منصوره خانم میون حرفاش پریدم
_خودتون میگین نه پرویز اجازه رفت و امد با خونوادهتون میداد و نه خونوادهت به دیدنت میومدند پس حجت برشما تمام شده چون اگر هم میخواستین هم نمیتونستین صله رحم رو اجرا کنید
من گیج شدم منصوره خانم
یعنی الان شما میخوای بگی به خاطر قطع ارتباط با خونوادهت دچار اونهمه اختلاف و مشکلات در زندگی با پرویز شدین؟
و اگه صله رحم انجام میدادین مشکلاتتون برطرف میشد؟
یادمه پدرومادر و همهی اقوام من هم خیلی معتقد به رعایت صلهی رحم بودند
خب گاهی آدم به دلایلی از یکی از اقوام خوشش نمیاد و دلش نمیخواد باهاش ارتباطش رو ادامه بده اونکقت تکلیفش چیه؟
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۸۳۵ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۸۳۶
به قلم #کهربا(ز_ک)
_ ببین نهال جان منظور من فقط و فقط منحصر به اون زمانی نیست که همسر پرویز بودم...
وقتی با منوچهر خدا بیامرز زندگی میکردم هم همین طور بود...
منوچهر خدا بیامرز و حتی بیبی خیلی تلاش کردند بین من و برادرام آشتی برقرار کنند
حتی بهم گفتند لازم نیست ببخشی
ولی صلهی رحم واجبه...
اما مرغ من یه پا داشت
همین چند وقت پیش یه کارشناس توی تلویزیون صحبت میکرد
گفت دعای قاطع رحم مستجاب نمی شه...
امام سجاد سلام الله علیه به فرزندشان می فرمود با کسی که با فامیلش قطع رابطه کرده، رفاقت هم نکن
و دوباره فرمود: خداوند در سه جای قرآن خداوند قاطع رحم رو لعنت کرده است.
روایت داریم: اگر با مومنی سه روز قهر کنی، اعمالی که انجام می دی، قبول نیست.
یه جای دیگه خداوند فرموده : اگه با فامیل قطع رابطه کنی من هم رحمتم رو ازت قطع می کنم.
پس میبینی نهال، که قطع رحم حرامه
قطع رحم یعنی؛ انسان از خویشاندانش به گونهای دور بشه که گویا اینها خویشاوندش نیستند؛ نه رفت و آمدی، نه احترامی، نه هدیهای و نه هیچگونه ارتباط دیگه ای، در کار نباشه. این قطعاً حرامه و یکی از گناهان کبیرهست.
شرایط زمانی و مکانی و مرتبه خویشاوندی باهم فرق میکنه...
گاهی یک تماس تلفنی کفایت میکنه
حتی سفارش شده اگه خویشاوندانتون با شما قطع ارتباط کردند شما با اونها ارتباطتون رو حفظ کنید...
نگفته اگه باهاتون خوب بودند ارتباط رو حفظ کنید در مجموع گفته قطع صله رحم نداشته باشید
جدای از این بحثها میدونی صله رحم چه آثار و برکاتی داره؟
یکی از برکاتش طولانی شدن عمره،
یکیش هم زیاد شدن روزی,
دفع شدن بلا،
و رشد معنوی
برکات زیادی داره الان اینارو من یادمه...
شاید اگه من در طول زندگیم با برادرام قهر نمیکردم و ارتباطم رو حفظ میکردم خدا هم به برکت عمل به این واجب الهی برکات دیگهای رو به زندگیم سرازیر میکرد
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۸۳۶ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۸۳۷
به قلم #کهربا(ز_ک)
ببین نهال عزیزم دختر خوبم
تو گفتی از وقتی ازدواج کردی با خونوادهت قطع رابطه داشتی
البته اون زمان فکر میکردی اونا خونوادهی واقعیت نیستند اما حالا که فهمیدی فیروز بهت دروغ گفته بوده
پس وقتی رفتی پیششون اول از همه تلاش کن کدورتهارو از دلت بیرون کنی و از دل تکتک اعضای خونوادهت در بیاری
خدا رحمت کنه پدرت رو
تو برای ازدواج اجازهی پدرت رو لازم داشتی
درسته راضی به ازدواجت بوده اما خودت هم تو حرفات گفتی که یجورایی بخاطر داستان فرارت با نیما مجبور شد رضایت بده
پس شاید قلبا راضی نبوده
عزیز دلم اگه رضایت پدرت قلبی نبوده باشه امکانش هست هیچوقت آرامش واقعی به زندگیت برنگرده...
وقتی برگستی شهرتون برو سر مزارش تا میتونی براش فاتحه و قران بخون
اونقدر باهاش درد دل کن تا از دلش در بیاد
کارهای خدا پسندانه انجام بده و ثوابش رو هدیه کن به روح پدرت
کاری کن ببخشه تورو و حلالت کنه
عزیز دلم میدونم نصیحت کردن رو دوست نداری اما مثل دختر نداشتهم دوستت دارم
دلم میخواد حالا که داری برمیگردی شهرتون زندگی خوبی در پیش داشته باشی
دعا میکنم همسرت واقعا بیگناه باشه و به زودی آزاد بشه در کنار هم و با پشتیبانی خونوادهت زندگی خوب و سرشار از آرامشی داشته باشی.
نمیدونم چرا نصیحتهای منصوره خانم اذیتم نمیکرد حتی خسته هم نشدم...
به عمق جانم نفوذ کرد
دوست دارم زندگی خوبی رو شروع کنم
بی تاب اومدن نریمان هستم تا هرچه زودتر پیش مامان و بقیه برگردم...
طفلکی بابام...
اشکم با یاد بابا روون شد
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۸۳۷ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۸۳۸
به قلم #کهربا(ز_ک)
_بوی سوختگیه که میاد؟
نگران چشم از منصوره گرفتم و از جا بلند شدم
به دو خودم رو به آشپزخونه رسوندم
زیر گاز رو خاموش کردم و در قابلمه رو باز کردم
شکر خدا نسوخته
فقط آب خورشتم خشک شده
از همونجا با صدای بلند با مخاطب قرار دادن منصوره خانم گفتم
_عجب شامهای داری شما...
نسوخته ولی آبش خشک شده
_ خدا رو شکر...حالا ساعت چنده؟
_ساعت پنج شده ...
با غصه گفت
_دیگه کمکم برادرت میرسه
یوقت نکنه باهاش که رفتی من رو فراموش کنی...
با خنده گفت
_صلهی رحم واجبه...خصوصا بین مادر و دختر...فهمیدی دخترم...
دخترم رو اونقدر محکم و با محبت ادا کرد
که بی اختیار از آشپزخونه خارج شدم و به طرفش رفتم و روبروش نشستم
بدون اینکه بغلش کنم بوسهای به گونهش زدم
_چشم مامان جونم حواسم بهت هست
بغصم گرفت
کمی خودم رو عقب کشیدم
_دلم خیلی براتون تنگ میشه
هروقت بتونم حتما به دیدنتون میام
اونم بغض کرد
_قدمت سر چشم منم دلم برات تنگ میشه
دعا کن جراحیم جواب بده...
دکترم که خیلی راضی بود امیدوارم کرد تا چندماه دیگه و پس از چند دوره فیزیوتراپی با کمک عصا بتونم راه برم
اگه درست گفته باشه
تو هم به دیدنم نیای خودم میام سراغت
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۸۳۸ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۸۳۹
به قلم #کهربا(ز_ک)
خوشحال لب زدم
_حتما عزیزم خیلی خوشحال میشم...
یه کمی دیگه با هم صحبت کردیم
عاطفه در طول این چند روز خیلی کمک احوال منصوره خانم بود...
دیشب که فهمید داداش قراره بیاد دنبالم گفت دوسه ساعتی میرم خونمون و بر میگردم...
از صبح بهش استراحت دادم و گفتم برو به خونوادهت سر بزن تا غروب که داداشم میاد دنبالم تو هم برگرد...
با صدای گوشی موبایل روی صفحه رو نگاه کردم داداش بود
سلام کردم و جواب شنیدم
وقتی گفت تا نیم ساعت دیگه میرسم حاضر باش خیلی پکر شدم...
فکر میکردم میاد خونه یکم میمونه و بعدا میره
به آرومی پرسیدم
_دیگه خونه نمیای؟ شاممون آمادهست نمازتو بخون شام بخور بعد بریم
_نه دیر میشه...
نمازمونو توی راه میخونیم برای شام هم که تا آخر شب میرسیم خونه همونجا شامو میخوریم...
تا اسم خونه رو آورد دلم یه جوری شد...
دلم لک زده برای مامان و خونه...
گوشی رو که قطع کردم متوجه نگاه غمگین منصوره خانم شدم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۸۳۹ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۸۴۰
به قلم #کهربا(ز_ک)
_میخوای حاضر بشی؟
_دیگه رفتنی باید بره...
گفت دیر میشه برای همین دیگه تو خونه نمیاد
چشماش رو به معنی فهمیدم روی هم گذاشت و باز کرد
بلند شدم همزمان که بطرف اتاق میرفتم به عاطفه زنگ زدم
_سلام عاطفه جان من تا نیمساعت دیگه دارم میرم میتونی زودتر برگردی؟
خوبه... پس فعلا
ساک و بقیه وسایلم رو برداشته و کنار در هال گداشتم...
مانتوم رو تنم کردم و شالم رو روی سرم انداختم
منصوره غمگینتر از چند دقیقه پیش نگاهم میکرد
دلم از غصهی تو نگاهش گرفت
مقابلش نشستم بغصم رو فرو خوردم
_اینجوری نگام نکن پام سست میشه برای رفتن
بخدا فراموشت نمیکنم... هرروز بهت زنگ میزنم
چیزی نگفت فقط سر تکون داد
کمی بعد وقتی دید هنوز نگران حالشم
لب زد
_پاشو اگه کاری داری انجام بده داداشت میاد آماده باشی...
بالاخره منم خدایی دارم...
همینکه خواستم بلند شم دوباره به حرف اومد
سرجام برگشتم
_در همین مدت کوتاه خیلی بهت عادت کردم...
احساس میکنم دختر خودم داره از پیشم میره
_بخدا خودمم همینطورم ..
مثل مامانم دوستتون دارم..
_الهی عاقبت بخیر بشی عزیزم...
بخاطر بچهتم که شده تلاش کن زندگیت رو بسازی ...
اگه نیما تبریه شد و برگشت زندگیتون رو باهم بسازید ولی اگه زبونم لال فعلا نتونست پیشت برگرده یا حالا هرچی...
بخاطر بچهت مقاوم باش زندگیت رو بساز همون طور که لایقشی
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۸۴۰ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺
🌺🌟_
#قسمت_۸۴۱
چشم قول میدم...
بلند که شدم آروم دستم رو روی شکمم کشیدم
_سرم رو بالا گرفتم و خدارو بابت بچهم شکر کردم...
_فعلا که علائمی مبنی بر سقط شدن بچه نداشتم و این میتونست خبر خوشی برام باشه...
به خاطر این بچههم که شده باید زندگی آروم و بی دردسری رو شروع میکردیم
برای بازگشت نیما خیلی امیدوار بودم
قبل از رسیدن داداش عاطفه هم سررسید
سفارشهای لازم رو بهش کردم هرچند خودش بیشتر از من حواسش به منصوره خانم بود...
صدای زنگ خونه که به صدا در اومد مقابل منصوره خانم رفتم و صورتص رو بوسیدم
خداحافظیمون کمی طول کشید که با هشدار عاطفه از هم جدا شدیم
_نهال خانم داداشت انگار کلافه شده چندبار اروم به در حیاط زده...
خداحافظی اخر رو با هردوشون کردم و وسایلم رو برداشته و بیرون اومدم...
طول حیاط رو طی کرده و از در بیرون رفتم با دیدن داداش و روی باز و لبخند گوشهی لبش جلو رفتم با هم سلام و احوالپرسی و روبوسی کردیم
ماشین رو دور زد و پشت فرمون نشست
من هم در ماشین رو باز کردم و صندلی جلو نشستم...
یکم احوال مامان و زینب و بچههارو پرسیدم
با جوابهای کوتاهی که میداد میتونستم حدس بزنم چیزی ذهنش رو درگیر کرده...
خودمم خیلی استرس داشتم
#قسمت_۸۴۲
نمیدونستم وقتی به خونه برگردم واکنش خواهرام و زنداداشم چی میتونه باشه...
اما در مورد مامان هیچ تردیدی ندارم که با آغوش باز ازم استقبال میکنه...
در مورد عمه هم شک ندارم که از دیدنم خوشحال میشه...
نسرین هم نهایتا با دیدنم کمی اخم میکنه و غر میزنه و نصیحتم میکنه اما بالاخره تمومش میکنه...
اون خیلی اهل سرکوفت زدن نیست
وقتی بفهمه برای چی رفتم میتونه درکم کنه...
اصلا شاید الان میدونه جریان چی بوده
لابد داداش بهشون گفته که من گول قصه ی دروغین پدرشوهرم رو خوردم...
میتونن درکم کنند که چی به سرم اومده...
رو به داداش پرسیدم
_داداش به مامان و بقیه تعریف کردی و گفتی چی شد که کلا گذاشتم رفتم؟
انگار که از فکری عمیق بیرون کشیده باشم جواب داد
_چی؟
دوباره سوالم رو تکرار کردم
_آهان...
آره... چیزه... نه نگفتم
گفتما... ولی فقط به مامان نگفتم
کمی نگاهش کردم
معلومه خودش هم نمیدونست چی داره میگه
بهو خندهش گرفت
_یه بار دیگه سوالتو تکرار کن دقیقا چی پرسیدی؟
_پرسیدم دلیل رفتنم دلیل اینکه بعد از اردواج دیگه سراغی ازتون نگرفتم رو به مامان و بقیه گفتی؟
سری تکون داد
_گفتم
این گفتم گفتنش یه جوری بود
ته دلم رو خالی کرد
تو فکر رفتم
یعنی نگفته؟
یا گفته و برای بقیه دلیل قابل درک و قابل قبولی نبوده؟
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟_ #قسمت_۸۴۱ چشم قول میدم... بلند که شدم آروم دستم رو روی
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺
🌺🌟
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۸۴۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
عیب نداره... شاید داداش نتونسته قانعشون کنه...
خودم بلدم چجوری براشون تعریف کنم تا متوجه شرایط اون روزهام بشن
_سبد رو میتونی از صندلی عقب برداری؟
از ظهر که راه افتادم هیچی نخوردم
یه چای بهم بده که دارم از سردرد میمیرم
پس بگو چرا حواسش نیست بندهی خدا سردرد داره
ساک کوچولویی که روی پام بود رو برداشتم و به طرف عقب برگشتم کیف رو روی صندلی پرت کردم و سبد رو برداشتم و روی پام گذاشتم
یه چای براش ریختم و منتظر سدم کمی خنک بشه به طرفش گرفتم
همینطور که چاییش رو میخورد
نیم نگاهی بهم انداخت
_خودتم بخور...
الان میرسیم به یه پمپ بنزین ...
بریم نمازخونهش نماز بخونیم یه چیزی هم بخوریم...
میترسم تا برسیم خونه از ضعف بیهوش بشم
_باشه من که حرفی ندارم...
توی نمازخونه وقتی سلام نمازم رو دادم یه مادر و دختر کوچولو وارد شدند...
دلم برای شیرین کاریهاش ضعف رفت
خیلی خوشگل و بانمک بود...
دستم رو روی شکمم گذاشتم
_هنوز نمیدونم دختری یا پسر اما هرچی هستی برام مهم نیست
فقط بمون برام...
تنها امیدم زندگیم تویی... تا بابا نیمات برگرده همهی امیدم به توئه...
پس بمون و با دنیا اومدنت بهم انگیزهی زندگی بده...
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
آگهـی استخـــدام در راه آهن خیلی هم نیــــــــرو میخواد. دوستان آشناها فامیل کسی کار لازم بود ثبت نام کنـــــه سایتشم اینــــــه:
www.wazmoon.com
به اطلاع کلیـــه عزیزان میرسانـــد؛ شرکت فولاد تجارت بافت جهت تولید خط ۳ جدید خود در رشته های ذیل نیرو می پذیــــرد:
۱- مهنـــدس برق ۲۸۴ نفر
۲- مهندس شیمی ۱۵۰ نفر
۳- کارشناس مواد آلی ۴۵ نفـــــــــر
۴- مهندس فیزیک ۲۶ نفر
۵- حسابـــــــدار ۱۶ نفـــــر
۶- کارشناس حقوق ۱۰ نفر
۷- کارشناس زبان انگلیسی۷ نفــــــــر
۸- کارشناس مدیریت ۴ نفر
۹- مهندس تاسیسات ۵۰ نفر
۱۰- مهندس معماری ۳۶ نفــر
۱۱- مهندس میکانیک ۲۶ نفر
۱۲- انباردار ۸۹ نفــــــــــر
۱۳- آشپزبا سابقه کاروکمک آشپـــژ ۵۵ نفـــــــــر
۱۴- راننده پایه یک۱۳۰ نفــر
۱۵- راننده پایه دوم ۱۵۰ نفر و راننده پایــــه سـه ۱۷۰ نفر
۱۶- کارگرساده ۱۷۰۰ نفـــــر
حداکثر سن برای متقاضیان ۳۵ ساله.
دارندگان مدرک دیپلــــم از اولویت برخوردار می باشند لذا از متقاضیان خواهشمنـد است، جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر باشماره های زیــــر تماس حاصل فرمائید:
۰۹۱۲۲۷۳۱۸۹۴
۰۹۳۳۸۵۹۳۷۰۲
✉️ دوستان محبت کنید این خبر را برای گروها و دوستان خود ارسال کنید شاید گره از کار یکی باز شود و ثواب آنهم به شما
هم برســـــــــد .
انشاالله مشکل حتی یک جــوان هم حل شـود، خداوند منان هــم مشکل شما را حل خواهد کرد .
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۸۴۳ به قلم #کهربا(ز_ک)
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺
🌺🌟
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۸۴۴
به قلم #کهربا(ز_ک)
یکم که گذشت دختر کوچولو و مامانش بعد از خوندن نماز از نمازخونه خارج شدند
بعد از لحظاتی مامانش برگشت و نگاهم کرد
_ببخشید یه آقایی پشت در منتظر شماست
سر تکون دادم و فورا ایستادم و بیرون رفتم
داداش با دیدنم نفس راحتی کشید و لبخند دندون نمایی زد
_نماز جعفر طیار میخونی مگه؟
اگه تموم شد زود باش بریم غذا سفارش دادم
به دنبالش راه افتادم
بعد از خوردن شام سوار ماشین شدیم...
_امشب دیر میرسیم...
میریم خونهی ما...
شب رو اونجا میخوابیم
صبح میبرمت پیش مامان
_دوست داشتم همین امشب بریم
_شبا زود میخوابه بدخوابش نکنیم بهتره
_باشه اشکال نداره
همینکه فهمیدم داریم میریم خونهی خودش یاد زینب افتادم زنداداشی که همیشه باهام مهربون بود یاد آخرین شبی افتادم که باهاش دعوا راه انداختم
به حمایت از نیما چه حرفایی که بهش نزدم...
خیلی معذب میشم اگه برای خواب اونجا بمونم
_داداش نمیشه بیسر و صدا منو ببری خونه خودمون
حواسم هست مامان بیدار نشه
_یه امشب رو بیخیال خونهی مامان بشو
فردا میبرمت دیگه...
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۸۴۴ به قلم #کهربا(ز_ک)
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺
🌺🌟
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۸۴۵
به قلم #کهربا(ز_ک)
با خودم گفتم زینب آدم منطقی هست صددرصد شرایطم رو درک میکنه
باحرف داداش از فکر خارج شدم
_فهمیدی نازنین فاطمه زنگ زده بود چی بهم میگفت؟
_موقع شام اون بود که زنگ زد؟
_آره ... نیموجب بچه بهم میگه یا برامگوشی بخر یا به مامان بگو هروقت خواستم بهت زنگ بزنم جلوم رو نگیره
مامانش گفته شاید بابات پشت فرمون باشه الان بهش زنگ نزن اونم بهش برخورده
از چیزی که شنیدم خنده به لبهام اومد
_وروجک پس حسابی بلبل زبون شده...
_بلبل زبون؟ نهال باید خودت ببینیش
چنان زبونی داره بیا و ببین
همچین با زبون خامم میکنهها
چند وقت پیش اگه زینب حواسش نبود داشتم براشون تبلت میخریدم
_چه اشکالی داره؟
شما که ماشاالله وضع مالیت بد نیست بخر...
وظیفهی هر پدرومادریه که همه نوع امکانات رو برحسب نیازهای بچههاش فراهم کنه
نگاه پر از تعجبش رو بهم دوخت
_هنوزم همین فکرهارو میکنی؟
من فکر میکردم دیگه بزرگ شدی
ناراحت رو برگردوندم
_چه ربطی به بزرگ شدن من داره؟ مگه چی گفتم؟ خب نخر... انگار برا بچهی من قراره بخره...بچهی خودته...
_بقول مامان و بابا تربیت بچه از خود بچه هم مهمتره
_با همین حرفا من رو از خونه فراری دادین حالا نوبت دخترای خودته؟
_متاسفم فکر میکردم سرت به سنگ خورده ولی ظاهرا اشتباه فکر میکردم...
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
عزیزان یک مادر سالخورده بیمار و دخترش که زندگیش شکست خورده و بایه بچه برگشته منزل مادر بدون سرپرست دارن زندگی میکنن دخترش میره سر کار و مخارج زندگی رو تقریبا تامین میکنه. مهلت خانه ای که در ان مستاجر هستند تمام شده و اینها پول پیش برای خونه ندارن. خیلی درمانده و سرگردان هستند. هر کسی در حد توانش حتی از صدقات که دارید کمک کنید که بتونیم قبل از اینکه صاحب خونه فعلیش اثاث منزل اینها رو بریزه تو خیابون پول پیش این خونواده رو جور کنیم. اجرتون با امیرالمومنین علیه السلام🌷
بزنید رو کارت ذخیره میشه👇👇
5892107046739416
گروه جهادی شهدای دانش آموزی
فیش واریزی رو برای این آیدی بفرستید🌹👇👇
@Mahdis1234
لینکقرار گاه گروه جهادی
https://eitaa.com/joinchat/3165061169C62614d580a
در ضمن این اجازه رو به گروه جهادی بدید تا احیانا اگر مبلغی اضافهتر جمع شد صرف کارهای خیر بکنه🌹 -
عزیزان این خونواده خیلی بی کَس و کار و غریب هستند دو هفته دیگه با حکم دادگاه اساس منزلشون وسط کوچه ریخته میشه. کمک کنید حتی شده با پنج هزار تومان که اینها بتونن پول پیش رو جمع کنند و خانه کوچکی اجاره کنند
اجرتون با فاطمه الزهرا سلام الله علیها🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
√ من حالم خوبه با تو!
🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
_اگر تونستی مارو دعوا بندازی یه جایزه بزرگ پیش من داری
امیر با اشتیاق گفت
_واقعا؟
مجید قهقهه ایی زدو گفت
_اخه ادم احمق، تو زنت دوستت داره براش مهمی، دلش نمیخواد تواز راه بدر شی ، اما عاطفه منو دوست نداره که هیچ اصلا براش مهم هم نیستم.
همه با صدای بلند خندیدند ، من هم ناخواسته لبخند روی لبهایم امد مجید ادامه داد
_تو الان بگو مجید داره بدترین کار ممکن رو میکنه ککشم نمیگزه.
همه میخندیدند مجید ادامه داد
_این نگرانی های زیبا خانم همه از سر دوست داشتنه
زیبا ارام گفت
_یعنی عاطفه شما رو دوست نداره؟
مجید پوزخندی زدو گفت
_نمیدونم ، از خودش بپرسید
زیبا گفت
_عاطفه، تو اقا مجید و دوست نداری ؟
سوال زیبا کفری م کرد، حتما باید الان این حرف را میزد و مرا در مخمصه می انداخت به سینی پناه بردم و سرگرم ریختن چای شدم.
مجید به زانویم زدو گفت
_از اون خواهر شوهرهای کرمو نباش، جواب زن داداشتو بده
رمان زیبای عشق بیرنگ
به قلم فریده علی کرم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4168548467C1b79eb0510
ازدواج زوری باشه اما شوهرت شوخ طبع باشه. نمیدونی بخندی یا ناراحت باشی
اثر دیگری از نویسنده رمان ماندگار عسل
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4168548467C1b79eb0510
🔰کاریکاتور نه به وطن فروشی
🖋به بهانه پیروزی خانم ناهید کیانی، نماینده جمهوری اسلامی ایران در مقابل خانم کیمیا علیزاده نماینده کشور بلغارستان در المپیک پاریس
▪️هنرمند: سجاد گیل پور
◽️تهیه شده در مرکز آفرینش های هنری
معاونت فرهنگی بسیج استان قم
☫ در نشر هنر انقلاب اسلامی سهیم باشیم.
#ناهید_کیانی
#المپیک_پاریس
🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش قبل از طوفان؛ توصیف ژنرال اردنی درباره انتقامی که ایران خواهد گرفت!
محمد الصماضی ژنرال بازنشسته اردنی: ایران با حجم انبوه موشک و پهپاد به اسرائیل حمله خواهد کرد و سامانههای پدافند اسرائیلی نخواهند توانست با این حمله مقابله کنند.
سالم زهران، تحلیلگر سیاسی: هزینه آمادهباش را اسرائیل پرداخت میکند نه ایران؛ ایرانیها از جنگافزارها و نقشههای جدیدی رونمایی خواهند کرد.
🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اخبار تحلیلی امروز (شماره ۵۱۵)
🔹از اطمینان جانشین فرمانده کل سپاه به انجام عملیات انتقامی ، تا ادامه چالش مادورو و ایلان ماسک
🔹 در بسته خبری تحلیلی شنبه ۲۰ مرداد ماه ۱۴۰۳
🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
🔴نماینده ایران در سازمان ملل: آتشبس در غزه ارتباطی به حق ما برای دفاع از خود ندارد
♦️اولویت ما توقف جنگ در غزه است و هر توافقی که حماس بپذیرد را به رسمیت میشناسیم.
♦️رژیم صهیونیستی به امنیت ملی ما حمله کرده و ما نیز حق دفاع داریم و این موضوع ربطی به آتشبس در غزه ندارد.
♦️میان ایران و آمریکا همواره کانالهایی برای انتقال پیام وجود داشته است اما ۲ طرف ترجیح دادهاند که جزئیات آن مسکوت بماند.
🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
🔯🐭 پوستر: به دنبال سوراخ موش!
🏷 #خونخواهی_هنیه_عزیز #خونخواهی_مهمان
#شهید_اسماعیل_هنیه
🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اشک شوق آرین سلیمی هنگام پخش سرود ایران
ماشاالله به شیر بچه کرمانشاه
🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
══════﷽🌺 ⃟⃟ ⃟🇮🇷 ⃟🌺
🥀هر روزمون رو با یاد یک شهید متبرک کنیم..
♦️عاشق امام حسین (علیهالسلام) و اهل بیت بود..
🔶️شهید جواد محمدی
..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
#رفیق_شهیدم
#شهید
#شادی_روح_شهدا_صلوات
دنباله پیراهن عروسم را باز کردم و گفتم
اخ که چقدر این لباس سنگینه. کمرم شکست.
_میای بندهای پشت لباسمو باز کنی؟
نگاه خیره ایی به من انداخت و گفت
_میترسم؛ مامانم با اون حال رفت بالا یه وقت حالش بد بشه.
_اون که حالش خوب بود
_نه تو نمیدونی اون ناراحت بود. یاد بابام افتاده.
_بزار لباسمو عوض کنم میریم یه سر بهش میزنیم. اروم که شد میاییم پایین
دستی لای موهایش کشید و گفت
_خیلی ناراحت بود
_حالا بیا این بندهارو باز کن من دارم خفه میشم.
به طرف در خانه رفت و گفت
_درو قفل کن بگیر بخواب، من امشب میرم پیش مادرم.
انتظار هرچیزی را داشتم جز این یکی .
هاج و واج گفتم چی؟ امشب شب عروسیمونه ها
با کلافگی گفت
فکر کن فردا شب شب عروسیمونه. مامان من اون بالا با گریه بخوابه و من اینجا به خاطر خوشحالی تو بمونم؟
رمان زیبای شقایق به قلم پاک فریده
علی کرم❤️❤️❤️
https://eitaa.com/joinchat/713228466C60cbae48d4
شقایق دختریه که با پسرعمه ش نامزد کرده اما وابستگی شوهرش به مادرش براش دردسر ساز میشه تا جایی که
اگر میخوای ادامه داستان پرهیجان و جنجالی شقایق رو بخونی وارد لینک زیر شو
https://eitaa.com/joinchat/713228466C60cbae48d4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🕊
توراازدوردیدنهممراآرامخواهدکرد؛
کسی جزآنکه دلتنگ است،حالم را نمیفهمد
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله✋🏻
#دلتنگ_کربلا
#اربعین
#ماه_صفر
🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen