eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
18.9هزار دنبال‌کننده
781 عکس
404 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۸۴۰ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟_ چشم قول می‌دم... بلند که شدم آروم دستم رو روی شکمم کشیدم _سرم رو بالا گرفتم و خدارو بابت بچه‌م شکر کردم... _فعلا که علائمی مبنی بر سقط شدن بچه نداشتم و این میتونست خبر خوشی برام باشه‌... به خاطر این بچه‌هم که شده باید زندگی آروم و بی دردسری رو شروع می‌کردیم برای بازگشت نیما خیلی امیدوار بودم قبل از رسیدن داداش عاطفه هم سررسید سفارشهای لازم رو بهش کردم هرچند خودش بیشتر از من حواسش به منصوره خانم بود... صدای زنگ خونه که به صدا در اومد مقابل منصوره خانم رفتم و صورتص رو بوسیدم خداحافظیمون کمی طول کشید که با هشدار عاطفه از هم جدا شدیم _نهال خانم داداشت انگار کلافه‌ شده چندبار اروم به در حیاط زده... خداحافظی اخر رو با هردوشون کردم و وسایلم رو برداشته و بیرون اومدم... طول حیاط رو طی کرده و از در بیرون رفتم با دیدن داداش و روی باز و لبخند گوشه‌ی لبش جلو رفتم با هم سلام و احوالپرسی و روبوسی کردیم ماشین رو دور زد و پشت فرمون نشست من هم در ماشین رو باز کردم و صندلی جلو نشستم... یکم احوال مامان و زینب و بچه‌هارو پرسیدم با جوابهای کوتاهی که می‌داد می‌تونستم حدس بزنم چیزی ذهنش رو درگیر کرده... خودمم خیلی استرس داشتم نمی‌دونستم وقتی به خونه برگردم واکنش خواهرام و زنداداشم چی میتونه باشه... اما در مورد مامان هیچ تردیدی ندارم که با آغوش باز ازم استقبال می‌کنه... در مورد عمه هم شک ندارم که از دیدنم خوشحال می‌شه... نسرین هم نهایتا با دیدنم کمی اخم می‌کنه و غر می‌زنه و نصیحتم می‌کنه اما بالاخره تمومش می‌کنه... اون خیلی اهل سرکوفت زدن نیست وقتی بفهمه برای چی رفتم می‌تونه درکم کنه... اصلا شاید الان میدونه جریان چی بوده لابد داداش بهشون گفته که من گول قصه ی دروغین پدرشوهرم رو خوردم... میتونن درکم کنند که چی به سرم اومده... رو به داداش پرسیدم _داداش به مامان و بقیه تعریف کردی و گفتی چی شد که کلا گذاشتم رفتم؟ انگار که از فکری عمیق بیرون کشیده باشم جواب داد _چی؟ دوباره سوالم رو تکرار کردم _آهان... آره... چیزه... نه نگفتم گفتما... ولی فقط به مامان نگفتم کمی نگاهش کردم معلومه خودش هم نمی‌دونست چی داره میگه بهو خنده‌‌ش گرفت _یه بار دیگه سوالتو تکرار کن دقیقا چی پرسیدی؟ _پرسیدم دلیل رفتنم دلیل اینکه بعد از اردواج دیگه سراغی ازتون نگرفتم رو به مامان و بقیه گفتی؟ سری تکون داد _گفتم این گفتم گفتنش یه جوری بود ته دلم رو خالی کرد تو فکر رفتم یعنی نگفته؟ یا گفته و برای بقیه دلیل قابل درک و قابل قبولی نبوده؟ 📣📣 کامل شد😍 برای دریافت کل مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇 @Mahdis1234 کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟_ #قسمت_۸۴۱ چشم قول می‌دم... بلند که شدم آروم دستم رو روی
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟 🌺 به قلم (ز_ک) عیب نداره... شاید داداش نتونسته قانعشون کنه... خودم بلدم چجوری براشون تعریف کنم تا متوجه شرایط اون روزهام بشن _سبد رو می‌تونی از صندلی عقب برداری؟ از ظهر که راه افتادم هیچی نخوردم یه چای بهم بده که دارم از سردرد می‌میرم پس بگو چرا حواسش نیست بنده‌ی خدا سردرد داره ساک کوچولویی که روی پام بود رو برداشتم و به طرف عقب برگشتم کیف رو روی صندلی پرت کردم و سبد رو برداشتم و روی پام گذاشتم یه چای براش ریختم و منتظر سدم کمی خنک بشه به طرفش گرفتم همینطور که چاییش رو می‌خورد نیم نگاهی بهم انداخت _خودتم بخور... الان می‌رسیم به یه پمپ بنزین ... بریم نمازخونه‌ش نماز بخونیم یه چیزی هم بخوریم... میترسم تا برسیم خونه از ضعف بیهوش بشم _باشه من که حرفی ندارم... توی نمازخونه وقتی سلام نمازم رو دادم یه مادر و دختر کوچولو وارد شدند... دلم برای شیرین کاریهاش ضعف رفت خیلی خوشگل و بانمک بود... دستم رو روی شکمم گذاشتم _هنوز نمی‌دونم دختری یا پسر اما هرچی هستی برام مهم نیست فقط بمون برام... تنها امیدم زندگیم تویی... تا بابا نیمات برگرده همه‌ی امیدم به توئه... پس بمون و با دنیا اومدنت بهم انگیزه‌ی زندگی بده... 📣📣 کامل شد😍 برای دریافت کل مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇 @Mahdis1234 کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
آگهـی استخـــدام در راه آهن  خیلی هم نیــــــــرو میخواد. دوستان آشناها فامیل کسی کار لازم بود ثبت نام کنـــــه سایتشم اینــــــه: www.wazmoon.com‌ به اطلاع کلیـــه عزیزان میرسانـــد؛ شرکت فولاد تجارت بافت جهت تولید خط ۳ جدید خود در رشته های ذیل نیرو می پذیــــرد: ۱- مهنـــدس برق ۲۸۴ نفر ۲- مهندس شیمی ۱۵۰ نفر ۳- کارشناس مواد آلی ۴۵ نفـــــــــر ۴- مهندس فیزیک ۲۶ نفر ۵- حسابـــــــدار ۱۶ نفـــــر ۶- کارشناس حقوق ۱۰ نفر ۷- کارشناس زبان انگلیسی۷ نفــــــــر ۸- کارشناس مدیریت ۴ نفر ۹- مهندس تاسیسات ۵۰ نفر ۱۰- مهندس معماری ۳۶ نفــر ۱۱- مهندس میکانیک ۲۶ نفر ۱۲- انباردار ۸۹ نفــــــــــر ۱۳- آشپزبا سابقه کاروکمک آشپـــژ ۵۵ نفـــــــــر ۱۴- راننده پایه یک۱۳۰ نفــر ۱۵- راننده پایه دوم ۱۵۰ نفر و راننده پایــــه سـه ۱۷۰ نفر ۱۶- کارگرساده ۱۷۰۰ نفـــــر حداکثر سن برای متقاضیان ۳۵ ساله. دارندگان مدرک دیپلــــم از اولویت برخوردار می باشند لذا از متقاضیان خواهشمنـد است، جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر باشماره های زیــــر تماس حاصل فرمائید: ۰۹۱۲۲۷۳۱۸۹۴ ۰۹۳۳۸۵۹۳۷۰۲ ✉️ دوستان محبت کنید این خبر را برای گروها و دوستان خود ارسال کنید شاید گره از کار یکی باز شود و ثواب آنهم به شما هم برســـــــــد . انشاالله  مشکل حتی یک جــوان هم حل شـود، خداوند منان هــم مشکل شما را حل خواهد کرد .
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۸۴۳ به قلم #کهربا(ز_ک)
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟 🌺 به قلم (ز_ک) یکم که گذشت دختر کوچولو و مامانش بعد از خوندن نماز از نمازخونه خارج شدند بعد از لحظاتی مامانش برگشت و نگاهم کرد _ببخشید یه آقایی پشت در منتظر شماست سر تکون دادم و فورا ایستادم و بیرون رفتم داداش با دیدنم نفس راحتی کشید و لبخند دندون نمایی زد _نماز جعفر طیار می‌خونی مگه؟ اگه تموم شد زود باش بریم غذا سفارش دادم به دنبالش راه افتادم بعد از خوردن شام سوار ماشین شدیم... _امشب دیر می‌رسیم... میریم خونه‌ی ما... شب رو اونجا می‌خوابیم صبح می‌برمت پیش مامان _دوست داشتم همین امشب بریم _شبا زود می‌خوابه بدخوابش نکنیم بهتره _باشه اشکال نداره همینکه فهمیدم داریم می‌ریم خونه‌ی خودش یاد زینب افتادم زنداداشی که همیشه باهام مهربون بود یاد آخرین شبی افتادم که باهاش دعوا راه انداختم به حمایت از نیما چه حرفایی که بهش نزدم... خیلی معذب میشم اگه برای خواب اونجا بمونم _داداش نمی‌شه بی‌سر و صدا منو ببری خونه خودمون حواسم هست مامان بیدار نشه _یه امشب رو بیخیال خونه‌ی مامان بشو فردا می‌برمت دیگه... 📣📣 کامل شد😍 برای دریافت کل مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇 @Mahdis1234 کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۸۴۴ به قلم #کهربا(ز_ک)
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺 🌺🌟 🌺 به قلم (ز_ک) با خودم گفتم زینب آدم منطقی هست صددرصد شرایطم رو درک می‌کنه باحرف داداش از فکر خارج شدم _فهمیدی نازنین فاطمه زنگ زده بود چی بهم می‌گفت؟ _موقع شام اون بود که زنگ زد؟ _آره ... نیم‌وجب بچه بهم می‌گه یا برام‌گوشی بخر یا به مامان بگو هروقت خواستم بهت زنگ بزنم جلوم رو نگیره مامانش گفته شاید بابات پشت فرمون باشه الان بهش زنگ نزن اونم بهش برخورده از چیزی که شنیدم خنده به لبهام اومد _وروجک پس حسابی بلبل زبون شده... _بلبل زبون؟ نهال باید خودت ببینیش چنان زبونی داره بیا و ببین همچین با زبون خامم می‌کنه‌ها چند وقت پیش اگه زینب حواسش نبود داشتم براشون تبلت می‌خریدم _چه اشکالی داره؟ شما که ماشاالله وضع مالیت بد نیست بخر... وظیفه‌ی هر پدرومادریه که همه نوع امکانات رو برحسب نیازهای بچه‌هاش فراهم کنه نگاه پر از تعجبش رو بهم دوخت _هنوزم همین فکرهارو می‌کنی؟ من فکر می‌کردم دیگه بزرگ شدی ناراحت رو برگردوندم _چه ربطی به بزرگ شدن من داره؟ مگه چی گفتم؟ خب نخر... انگار برا بچه‌ی من قراره بخره‌...بچه‌ی خودته... _بقول مامان و بابا تربیت بچه از خود بچه‌ هم مهمتره _با همین حرفا من رو از خونه فراری دادین حالا نوبت دخترای خودته؟ _متاسفم فکر می‌کردم سرت به سنگ خورده ولی ظاهرا اشتباه فکر می‌کردم... 📣📣 کامل شد😍 برای دریافت کل مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇 @Mahdis1234 کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
عزیزان یک مادر سالخورده بیمار و دخترش که زندگیش شکست خورده و بایه بچه برگشته منزل مادر بدون سرپرست دارن زندگی میکنن دخترش میره سر کار و مخارج زندگی رو تقریبا تامین میکنه. مهلت خانه ای که در ان مستاجر هستند تمام شده و اینها پول پیش برای خونه ندارن. خیلی درمانده و سرگردان هستند. هر کسی در حد توانش حتی از صدقات که دارید کمک کنید که بتونیم قبل از اینکه صاحب خونه فعلیش اثاث منزل اینها رو بریزه تو خیابون پول پیش این خونواده رو جور کنیم. اجرتون با امیرالمومنین علیه السلام🌷 بزنید رو کارت ذخیره میشه👇👇 5892107046739416 گروه جهادی شهدای دانش آموزی فیش واریزی رو برای این آیدی بفرستید🌹👇👇 @Mahdis1234 لینک‌قرار گاه گروه جهادی https://eitaa.com/joinchat/3165061169C62614d580a در ضمن این اجازه رو به گروه جهادی بدید تا احیانا اگر مبلغی اضافه‌تر جمع شد صرف کارهای خیر بکنه🌹 - عزیزان این خونواده خیلی بی کَس و کار و غریب هستند دو هفته دیگه با حکم دادگاه اساس منزلشون وسط کوچه ریخته میشه. کمک کنید حتی شده با پنج هزار تومان که اینها بتونن پول پیش رو جمع کنند و خانه کوچکی اجاره کنند اجرتون با فاطمه الزهرا سلام الله علیها🙏
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من حالم خوبه با تو! 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
_اگر تونستی مارو دعوا بندازی یه جایزه بزرگ پیش من داری امیر با اشتیاق گفت _واقعا؟ مجید قهقهه ایی زدو گفت _اخه ادم احمق، تو زنت دوستت داره براش مهمی، دلش نمیخواد تواز راه بدر شی ، اما عاطفه منو دوست نداره که هیچ اصلا براش مهم هم نیستم. همه با صدای بلند خندیدند ، من هم ناخواسته لبخند روی لبهایم امد مجید ادامه داد _تو الان بگو مجید داره بدترین کار ممکن رو میکنه ککشم نمیگزه. همه میخندیدند مجید ادامه داد _این نگرانی های زیبا خانم همه از سر دوست داشتنه زیبا ارام گفت _یعنی عاطفه شما رو دوست نداره؟ مجید پوزخندی زدو گفت _نمیدونم ، از خودش بپرسید زیبا گفت _عاطفه، تو اقا مجید و دوست نداری ؟ سوال زیبا کفری م کرد، حتما باید الان این حرف را میزد و مرا در مخمصه می انداخت به سینی پناه بردم و سرگرم ریختن چای شدم. مجید به زانویم زدو گفت _از اون خواهر شوهرهای کرمو نباش، جواب زن داداشتو بده رمان زیبای عشق بیرنگ به قلم فریده علی کرم 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4168548467C1b79eb0510
ازدواج زوری باشه اما شوهرت شوخ طبع باشه. نمیدونی بخندی یا ناراحت باشی اثر دیگری از نویسنده رمان ماندگار عسل 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4168548467C1b79eb0510
🔰کاریکاتور نه به وطن فروشی 🖋به بهانه پیروزی خانم ناهید کیانی، نماینده جمهوری اسلامی ایران در مقابل خانم کیمیا علیزاده نماینده کشور بلغارستان در المپیک پاریس ▪️هنرمند: سجاد گیل پور ◽️تهیه شده در مرکز آفرینش های هنری معاونت فرهنگی بسیج استان قم ☫ در نشر هنر انقلاب اسلامی سهیم باشیم. 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آرامش قبل از طوفان؛ توصیف ژنرال اردنی درباره انتقامی که ایران خواهد گرفت! محمد الصماضی ژنرال بازنشسته اردنی: ایران با حجم انبوه موشک و پهپاد به اسرائیل حمله خواهد کرد و سامانه‌های پدافند اسرائیلی نخواهند توانست با این حمله مقابله کنند. سالم زهران، تحلیلگر سیاسی: هزینه آماده‌باش را اسرائیل پرداخت می‌کند نه ایران؛ ایرانی‌ها از جنگ‌افزارها و نقشه‌های جدیدی رونمایی خواهند کرد. 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 اخبار تحلیلی امروز (شماره ۵۱۵) 🔹از اطمینان جانشین فرمانده کل سپاه به انجام عملیات انتقامی ، تا ادامه چالش مادورو و ایلان ماسک 🔹 در بسته خبری تحلیلی شنبه ۲۰ مرداد ماه ۱۴۰۳ 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen