eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
19هزار دنبال‌کننده
779 عکس
410 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
رهبر عزیزمون بعد از فرمان مبارزه با تهاجم فرهنگی دیگه همیشه چه در جلسات عمومی مثل سخنرانی هاشون و چه در مجالس خصوصیشون چفیه برگردنشون می‌ ندازند و با این کار شون در واقع میخوان به همه بگن مردم فکر نکنید جنگ تمام شده . اگر چه به ظاهر عراق قطعنامه رو قبول کرده ولی دشمن دست از سر ما برنمی داره الان دشمن ما صلاحی قوی تر به اسم تهاجم فرهنگی یعنی حمله به اعتقادات ما دستش گرفته و ما باید با ایمانی محکم تر باهاش مبارزه کنیم آقا با انداختن چفیه میخوان به دشمنان داخلی و خارجی انقلاب بگن ما همیشه برای مبارزه با ظلم و ستم آماده ایم .  از همه اين‌ها که بگذريم چفيه به تنهايي رنگ و بوي شجاعت‌ها، غربت‌ها، مظلوميت‌ها، ندبه‌ها و پايمردي‌هاي دوران دفاع مقدس رو مي‌ده و اونها رو حفظ کرده . و در يک کلام چفيه يادگار و مخزن الاسرار شهداست . که حضرت آقا با چفیه انداختنشون به همه این خصوصیات احترام می گذارند بچه ها هدیه من به شما به خاطر سرود همین چفیه است قصد داشتم سر مزار شهید پلارک بهتون بدم ولی الان که در مورد چفیه گفتیم به نظرم همین جا بهتر باشه تقدیمتون کنم . و هر کدوم که مایل هستید همین جا بندازید گردنتون . خانم قربانی چفیه هارو بهمون داد و هممون از روی چادر انداختیم گردنمون . من گفتم خانم قربانی خوش به حال پسرها که می تونن برن جبهه و با دشمن بجنگند . نرگس جان ما باید رضایت خدا برامون مهم باشه نه هوای نفسمون در قیامت اونی نزد پروردگارش مهبوبتر و جایگاه والایی داره که به اونچه که خ اوند گفته گوش کنه نه اینکه جای کسی باشه . نقش زنان همیشه خیلی خیلی مهم بوده و هست چون مادر میشن و تربیت انسانها به دست مادرانه امام خمینی رحمه الله علیه فرمودند از دامن زن مرد به معراج می رود . بچه ها شما الان کو چیکید ولی یه مطلبی رو من بهتون میگم به خاطر بسپارید حتما حتما در آینده کتاب زن در آینه جمال و جلال ایت الله جوادی آملی رو بخونید ایشون در این کتابشون میفرمایند تمام قرآن را خواندم و تفسیر کردم ندیدم جایی خداوند بین زن و مرد فرق بگذارد اما نتیجه ای که خودم از تفسیر گرفتم براین بود که خداوند زنان را بیشتر دوست دارد . از حرفای خانم قربانی خیلی خوشم اومد دیگه دلم نمیخواست پسر باشم دوست داشتم که بتونم خدارو از خودم راضی کنم . خب دیگه بچه ها اگر سوالی نیست بریم اول موزه خانه شهید رو ببینم بعد در خواست کنیم که یه راهنما بفرستن بریم سر مزار شهید پلارک تا راز معطر بودن قبر این عزیز رو برامون توضیح بده . همه گفتیم نه سوال نداریم بریم وارد خانه شهید شدیم دورتا دور دیوار پر بود از عکس شهید . یه حال خوش ولی همراه با بغض گلوی منو گرفته بود عکسهای زمان شهید شدنشون عکسهایی که پاها شوش قطع شده بود و خونشون روی زمین ریخته بود عکسهای شهیدایی که در کانال دسته جمعی شهید شده بودند . من همه رو با دقت نگاه میکردم چشمم افتاد به عکس شهیدی که قسمتی از وصیت نامه اش رو زیر عکسش نوشته بودن من فردای قیامت از زنانی که حجاب ندارند نمی گذرم . خانم قربانی رو صدا کردم . گفتم این شهید تو وصیت نامه اش نوشته از زنان بی حجاب نمی گذرم چرا اینو گفته ؟ نرگس جان شهدا از جونشون و همه ارزوهاشون به خاطر اسلام و احکام اسلامی گذشتند . همه اینهایی که شهید شدن و تو عکسهاشونو اینجا میبینی آرزوها داشتن که درس بخونن ، ازدواج کنن ، بچه داشته باشن ولی وقتی دیدن اسلام در خطره از همه آرزوهاشون و جونشون گذشتن . پس گردن تک تک ماها حق دارند . شهدا وقت شهید شدن دردشونم میومده ؟ بله عزیزم دردشون میومده خیلی هم دردشون میومده خاله یکی از شهدا به نقل از شهید مصطفی عبدلی میگفت بچه خواهرم قبل از شهادتش در چذابه زخمی شد بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شد و حالش بهتر شد اومد خونه ما ازش پرسیدم مصطفی جان وقتی زخمی شدی دردتم میومد .گفت خاله از شدت درد زمین رو گاز میزدم وقتی امبولانس اومد منو بردن بیمارستان دهنم پر از شن بود . ولی همین عزیز بزرگوار هنوز مجروحیتش خوب نشده بود که دوباره رفت جبهه و اینبار در فکه شهید شد . اینقدر حواسم رفته بود به حرفای خانم قربانی که متوجه بچه هایی که دور ما جمع شده بودن . نبودم همگی داشتن با دقت گوش میدادند همون جا توی دلم به همه شهدا قول دادم که هیچ وقت نگذارم یه تار از موهامو نامحرم ببینه و همیشه چادر سرم کنم در خانه شهید یه غرفه بود که عطرو چفیه وکتابهایی از خاطرات شهدا و . . . می فروختن منم رفتن دوتا چفیه و دوتا عطر گل یاس برای علی اصغرو ناصر خریدم . خانوم قربانی همه بچه هارو جمع کرد . . . 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانوی دارد▪ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/1911
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_116 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩ #زهرا_حبیب‌اله
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) دستت درد نکنه خاله جون. من دوست دارم فقط برم جاهای زیارتی، همین شاه چراغ برام بسه خاله شما هنوز آرامگاه حافظ رو نرفتی ببینی که چقدر آدم آرامش داره، دفعه اول که من رفتم به احمدرضا گفتم چقدر اینجا من آرامش دارم گفت چون خدا بیامرز حافظ کل قران بوده، به همین دلیل هم لقب حافظ گرفته وگرنه اسمش شمس الدین هست معروفیتش به حافظ برای حفظ کل قران هست باشه خاله جون حالا آرامگاه حافظ هم بریم یه فاتحه بخونیم، خاله سعدی چی؟ خاله جان گفتم من فقط زیارت دوست دارم این دو جا رو بیا بقیه اش رو دوست نداری نیا _ جوان تر که بودم، خیلی دوست داشتم هرشهری میرم جاهای دیدنیش رو ببینم اما به این سن رسیدم فقط دوست دارم برم زیارت بشینم توی حرم نماز بخونم، برای اموات قرآن بخونم دعا بخونم مخصوصاً زیارت عاشورا باشه خاله، پس با اجازه ات من برم بخوابم، که بتونم، برای نماز صبح بیدار شم برو خاله، شب بخیر با صدای اذان گوشی احمدرضا برای نماز صبح، بیدار شدیم، من دیگه من نخوابیدم، گوجه ریز کردم ریختم ماهیتابه، گذاشتم روی اجاق گاز، زیرشم کم کردم، هوا که روشن شد به احمدرضا گفتم برو نون تازه بخر، تخم مرغ رو ریختم توی گوجه‌ها، هم زدم، آماده شد، زیرش رو خاموش کردم، رفتم در اتاق مادرشوهرم در زدم، گفتم اجازه هست بیا تو مریم جان در رو باز کردم سلام مامان سلام عزیزم صبح بخیر من املت درست کردم، بیارم اینجا باهم بخوریم مادر جوندبابا جون حالشون چطوره، خوبن آره توی اتاق خودشون خوابیدن مامان، ما امروز میخوایم بریم شاهچراغ، بعدش بریم آرامگاه حافظ و سعدی، شما هم بیاید باهم بریم بزار. زنگ بزنم به مهری زن محمد رضا بیاد اینجا پیش پدر مادرم منم باهاتون میام ممنون مامان، برم خاله رو صدا کنم بیاد صبحانه بخوریم بریم مگه خوابه آره، نمازش رو خوند خوابید... 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾