زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_228 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_229
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
فرزاد و فرزانه دویدن دور حیاط منم دنبالشون کردم، با خنده صدام رو. کلفت کردم
وایسید خوشمزه ها من گشنمه
صدای قهقهی خنده بچهها فضای حیاط رو. پر کرده، مینا در خونه رو باز کرد، عصبی و با اخم داد زد
بسه سرم رو بردید، چه خبرتونه، بچهها بیاید تو خونه
صورتش رو مشمئز کرد به من گفت
_آره میبینم چقدر داغ دار و غصه داری از مرگ شوهر جونت
با دستش اشاره کرد به سر تا پای من
دارم میبنم غصههات رو، میبینم قلب شکستت رو، اینطوری میکنی به همسایهها بگی من از عزا در اومدم، میخوای برات خواستگار بیاد
فرزانه ناراحت رو کرد به مامانش
_چرا اینطوری میکنی، عمه داشت باهامون بازی میکرد
خم شد یه دم پایی از جلوی در برداشت، با تمام قدرتش پرت کرد سمت فرزانه، داد زد
تو دیگه خفه شو، تا خودم خفهات نکردم، گم شو بیا خونه
فرزانه ترسید جا خالی داد دم پایی بهش نخورد، تند تند گفت
: باشه مامان غلط کردم، دیگه نمیگم
مینا تهدید وار داد زد
_گم شو بیا توی خونه، تا نیومدم از موهات نکشیدم بیارمت
فرزانه اومد نزدیک ایون، دستهاش رو حائل بر صورتش گذاشت، خودش رو جمع کرد، با ترس خواست بره تو خونه، مینا مشتش رو به تهدید بلند کرد رو به فرزنه.
_بزنم توی سرت بترکه
فرزانه التماس کرد
_نه مامان غلط کردم
مچاله شده از کنار مامانش رفت توی هال، از صدای محکم بسته شدن در، فهمیدم رفته توی اتاقش در رو بسته.
دلم خیلی برای فرزانه سوخت، اینقدر که بغض گلوم رو گرفت، ماتم زده نشستم لب ایوون، رفتم تو فکر
زن داداش بیچاره من دچار بیماری حسادت شده، و چون متوجه رفتارهاش نیست، داره روز به روزم بدتر میشه
اگر به داد خودش نرسه هم خودش و هم ماها رو در آتش و خشم حسادت میسوزونه، منم درسته عاشق بچههای برادرم هستم، ولی فعلا نباید خیلی باهاشون گرم بگیرم
چون ممکنه از طرف مینا آسیب ببینن، مینا خیلی بچههاش رو دوست داره، هیچ جوره براشون کم نمیزاره، ولی از اینکه اونها من رو دوست داشته باشند متنفره
قبل از ازدواجم با احمد رضا هم خوشش نمیومد بچهها با من باشن ولی بعد از ازدواجم و رفتنم به شیراز خیلی بدتر شده، حالا از بچهها گذشته، مینا در مورد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام
نویسنده هستم🌹
هر کس میخواد پارت های رمان #حرمت_عشق رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹
https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾