زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_242 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_243
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
اعصابم بهم ریخت، نمی دونم واقعا به چه زبونی به این بگم من نمیخوامت، ایکاش یکی به این میگفت، عشق باید دو سره باشه یه سرِ مایه درد سره، آخه چرا علیرضا متوجه نیستی که من از دست تو از شیراز اومدم همدان، من همه علایقم، پیشرفتهام، ارامشم رو اونجا به خاطر سماجتهای تو رها کردم اومدم اینجا افتادم گیر فتنههای مینا و مادرش، نفس عمیقی کشیدم پوفی دادم بیرون، سرم رو گرفتم رو به آسمون
خدا یا فقط خودت به دادم برس، بچه ها اومدن کنارم
عمه تلفنت تموم شد بیا بازی
_بچهها ببخشید الان حوصله ندارم باشه یه وقت دیگه
فرزاد دستم رو کشید
یه وقت دیگه نه الان
_باشه ولی فقط یه بار دیگه
_نه زیاد
_پس اصلا نمیام
_باشه عمه یه بار
با بی میلی و به اصرار فرزاد یه بار دیگه بازی کردم
خب دیگه بچهها بسه برید تو خونه، من میخوام یه کم تنها باشم
فرزانه و فرزاد رفتن، منم نشستم روی گلیم فرش توی حیاط، رفتم تو فکر به خودم گفتم، خوبه قبل از اینکه علیرضا زنگ بزنه بهش پیام بدم، چون اگر یه وقت جلوی داداشم یا مینا زنگ بزنه، حالا بیا درستش کن، مخصوصا که الان مینا زخم خوردهام
هست، گوشی رو روشن کردم
علیرضا خواهش میکنم به من زنگ نزن، جواب من همونی هست که قبلا گفتم، من قصد ازدواج ندارم، اصرار تو فقط اعصاب من رو بهم میریزه و موقعیت من رو اینجا برای زندگی سخت میکنه، اگر زن داداش من یه وقت متوجه زنگها و یا پیامت بشه، روزگار من رو سیاه میکنه، من با تمام وجودم برات آرزوی خوشبختی میکنم
زدم ارسال
فوری جواب داد
این کار رو با من نکن، من در کنار تو خوشبخت میشم
یادته به خاطر مزاحمتهای هومن مجبور شدم سیم کارتم رو عوض کنم، کاری نکن که مجبور بشم دوباره سیم کارتم رو عوض کنم
_دستت درد نکنه حالا دیگه من شدم مزاحم
_بله اگر در این مورد بهم پیام بدی یا زنگ بزنی مزاحم هستی
_حرف آخرت همینه
_بله حرف اول و آخرم همینه
دیگه پیامی ازش نیومد، تو دلم گفتم، ایکاش بهش بر بخوره، کلا دست از سر من برداره به ذهنم اومد
این مینا فضوله، نکنه بیاد پیامهای گوشیم رو بخونه، و یا اسم علیرضا رو توی گوشیم ببینه برام درد سر درست کنه
گوشی رو روشن کردم، گزینه مخاطبین رو آوردم، روی اسم علیرضا زدم ویرایش نوشتم خانم رضایی، برای گوشیم هم رمز گذاشت
دلم هوای مادرم شوهرم رو کرد، شمارهاش رو گرفتم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام
نویسنده هستم🌹
هر کس میخواد پارت های رمان #حرمت_عشق رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹
https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾