eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
20.8هزار دنبال‌کننده
606 عکس
313 ویدیو
3 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_339 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩ #زهرا_حبیب‌اله
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) _بدهی رو که بهت گفته بودم باید صبر کنی تا بعد از جمع کردن محصول بهت بدم _بله درست میگی گفته بودی ولی اون موقع قبل از کلامت سلام میکردی _با اون بی آبرویی که راه انداختی توقع سلام و علیک هم داری _شما از من چیزی دیدی که میگی من بی آبرویی کردم _مینا مچتون رو گرفته _خودش بهتون گفت _به من نه تو صف نون‌وایی داشت به منیژه خانم میگفت منم شنیدم _زن داداشم داره به من تهمت میزنه نگذاشت حرفم رو بزنم _ما از مینا تا به حال نه دروغ شنیدیم نه تهمت، الانم اصلا دلم نمیخواد با زنی مثل تو حرف بزنم پارچه من رو اماده کن بیام ببرم _از این حرفش خیلی دلم شکست بغض گلوم رو گرفت، چشمم رو بستم، نتونسم حرف بزنم گوشی رو گذاشتم، عصبی اومدم توی هال چهار تا برگه برداشتم روشون نوشتم کسانیکه از دوختن پارچه‌هاشون منصرف شدند اول باید بدهی گذشتشون رو پرداخت کنن بعد پارچه‌شون رو تحویل بگیرن الهه اومد بالای سرم _داری چیکار میکنی؟ اینها چیه نوشتی؟ اینها رو میخوام بزنم در آموزشگاه ول کن مریم تو با این کارت داری همه رو به این شایعه تحریک میکنی، الان اونهاییم که نمی دونن حساس میشن که چی شده صدام رو بردم بالا _همه میدونن مینا همه جا رو پر کرده، هر کی هم تا الان نفهمیده تا چند روز دیگه میفهمه، اگر من زن بدی هستم نباید براشون لباس بدوزم پس نبایدم اونها بهم بدهکار باشند کاغذها رو با یه چسب پهن برداشتم اومدم بیرون چسبوندم به در آموزشگاه برگشتم خونه الهه سفره انداخته _ بیا ناهار بخور _من نمیخورم اشتها ندارم _پاشو بیا با این وضع‌ جسمیت احتیاج به تقویت داری _به تندی گفتم _ولم کن دست از سرم بردار، راه گلوم بسته‌ست، چیزی ازش پایین نمی‌ره الهه سرش رو انداخت پایین غذاش رو خورد، سفره و جمع کرد برد آشپز خونه با یه لیوان شیر برگشت _بیا شیر عسل برات درست کردم این رو نگو نمیخوام به زورم که شده بخور نگاهش کردم _نمی‌تونم لبخندی زد _میتونی به خاطر من بخور خاطر الهه خیلی برام عزیزه کسی که دوستیش با من واقعی هست، همیشه و همه‌جا روزهای تلخ و شیرین زندگیم کنارم بوده، البته بهتره بگم روزهای تلخم چون شیرینی های زندگی من بسیار کوتاه و زود گذر هستن لیوان رو ازش گرفتم، آروم آروم خوردم _ممنونم الهه جان ان‌شاالله بتونم یه روز خوبی‌هات جبران کنم... سلام نویسنده هستم🌹 هر کس میخواد پارت های رمان رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹 https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾