زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_446 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله
خانم حبیب الله:
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_447
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
_آخه دلم برات شور میزنه
_نه هیچی نمیشه شور نزنه
گوشی روبه دهنم نزدیک کردم
_من نمیام ولی مش زینب میاد
_پس بگو مینی بوس ساعت پنج بعداز ظهر میاد شما قبل از ساعت پنج حسینیه باش
چشم میگم
بعد از خدا حافظی تماس رو قطع کردم، ساعت حرکت رو به مش زینب گفتم،
مش زینب ساکش روبست گذاشت جلوی در، از طرفی خوشحالِ از اینکه میخواد بره قم جمکران از طرفی هم دلنگران منه بهش گفتم
_اوندفعه محبوبه خانم رفته بود میگفت، اول رفتیم حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها رو زیارت کردیم، بعد رفتیم جمکران
بعد از دعای توسل سوار ماشین شدیم ساعت چهار صبح خونه بودیم، ما تقریبا ساعت یازده شب میخوابیم
بخوای حساب کنی تا ساعت چهار صبح شما پنج ساعت پیش من نیستی، هیچ دلت شور نزنه توکل بر خدا، برو
_خدا خیرت بده، ان شاالله خدا بهت طول عمر با عزت بده
_ممنون همچنین به شما
از این اخلاق مش زینب خیلی خوشم میاد ذوق داره، از ظهر که توران خانم زنگ زده تا الان که داره حرکت میکنه خوشحالی از چشمهاش موج میزنه
ساکش رو برداشتم تا در آموزشگاه اوردم، همدیگر رو بغل و روبوسی کردیم، گفتم
_مش زینب خیلی ازت التماس دعا دارم
_چشم دخترم، نور چشمم حتما برات دعای مخصوص میکنم، خداحافظ
خدا نگهدارت باشه، مش زینب رفت انگار روح من رو با خودش برد بغض گلوم رو. گرفت، اشک از چشمانم سرازیر شد
آهی کشیدم، ایکاش منم میرفتم، به خودم گفتم امشب بیدار میمونم همون ساعتی که مش زینبینا تو جمکران دعای توسل میخونن منم از اینجا میخونم
توی همین فکرها بودم، صدای داداشم اومد
_مریم بیا بیرون کارت دارم
فهمیدم میخواد در مورد خواستگار امروز حرف بزنه، خیلی اروم در هال رو قفل کردم اومدم کنار پنجره
در پنجره رو باز کردم
_سلام داداش چیکار داری
عصبانی غرید
_بیا بیرون بهت بگم
_نه از همین جا بگو
_میگم بیا بیرون وگر با لگد میزنم در رو میشکنم میام تو ها
با ترس گفتم
_آخه چرا هر چند وقت یکبار تو اینطوری تن من رو. میلرزونی من خواهرتم، همخونتم
اومد نزدیک پنجره فریاد زد
ایکاش نبودی، ایکاش بمیری، تو مایه ننگ و سرشکستگی منی، دلم میخواد خفهت کنم
داد زدم آخه چرا؟؟ بی انصاف من که سه ساله تو خونه نشستم دیگه چی از جونم میخوای
بی ش*ر*ف برای چی امروز مادر مینا برات خواستگار اورده اینقدر باهاشون بد رفتاری کردی، از اون موهای سفید اونها خجالت نکشیدی...
#پارتی_از_آینده
حکم تهمت زدن مینا اومده اما آیا به نظر شما این حکم اجرا میشه یا با واسطه گری از مریم رضایت میگیرن؟
سلام
نویسنده هستم🌹
هر کس میخواد پارت های رمان #حرمت_عشق رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹
https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾