19.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ : بیمارهای انسان در صحیفه سجادیه
#کلیپ_تصویری
#دکتررفیعی
.¸¸.•°˚˚°❃◍⃟🇮🇷◍¸.•
.¸¸.•°˚˚°❃.¸¸.•
❣پیام من فقط این است:
در زمان غیبت اطاعت محض از
ولایت فقیه داشته باشید.❣
#سردارخیبر #شهید_همت
راهشون پررهرو با صلوات
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🔻#فوری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ماهواره نور ۲ را با موفقیت در مدار قرار داد
🔹همزمان با اعیاد شعبانیه نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با استفاده از ماهواره بر سه مرحله ای قاصد از کویر شاهرود ماهواره نور ۲ را در مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین قرار داد
🔹ماموریت این ماهواره سنجشی و شناسایی است و ماهواره نور ۲ با سرعت ۷/۶ کیلومتر بر ثانیه و ۴۸۰ ثانیه پس از پرتاب در مدار ۵۰۰ کیلومتری قرار گرفت
🔹اولین اقدام فضایی سپاه ۲۱ ماه قبل و در سال ۹۹ با قرار دادن ماهواره نور یک آغاز شد و برغم پیشبینیهای عمر یکساله ، ماهواره ی نور همچنان زنده و فعال است و اطلاعات خود را به منتقل میکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارتنامه تصویری شهدا - تقدیم به روح مطهر شهدا
پست آخر💔
ادمین نوشت✍
گاهی باید
آرزوهایت را مثل قاصدک
بگذاری کف دست
و بسپاریشان به دست باد
تا بروند و
سهم دیگران شوند
گاهی شهادت را هم💔🕊🌷
اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب مضطر سلاماللهعلیها 💔🖤
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک🌷🕊
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💚🙏
در پناه نور شهدا 🕊🌷💔
شهادت آرزومه 💚🕊🌷🖤
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥همه ما مصداق این کلام امام سجاد هستیم
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_166 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_167
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
در اتاق را باز کردم
بفرمایید
مادر شوهرم جلو رفت منم پشت سرش در رو بستم نشستیم روی مبل
هر آنچه اتفاق افتاده بود و همه رو مو به مو براش گفتم، مادرشوهرم سری تکون داد
مریم جان احتمالاً هانیه می خواسته تو رو برای برادرش خواستگاری کنه، من یه حرف مادرانه به تو بگم، تو میگی قصد ازدواج نداری، خوب من کاری ندارم، دوست نداری ازدواج کنی، نکن، اما اگر قصد ازدواج داری بین این آقا پسری که تو میگی اسمش هومن و پسر من علیرضا، تو علیرضا را انتخاب کن، نه اینکه فکر کنی بگی از بچه اش داره طرفداری می کنه، نه، باورکن من همچین فکری نمیکنم، برای ازدواج وقتی که کسی رو نمیشناسی غریبه هست باید خیلی تحقیق کنی، الان اصلاً من نمیدونم این هانیه خانوم کی هست، کار پسندیده ای هم نکرده، که خواسته به بهانه ثبت نام آموزش رانندگی تورو با برادرش اشنا کنه، اون باید به مادرش میگفته، میومدن خونه ما تو رو خواستگاری میکردن.
تو خودت این مدت که تو زندگی ما هستی علیرضا رو میشناسی شاید کمی از تندخویی علیرضا ناراحت بشی ولی بهت بگم گل بی عیب خداست علیرضا رو با یک تند خوییش می شناسی که همین یه عیب رو داره، اونم اگر به حرفش گوش کنی تند خویی نمیکنه اما ما هومن رو اصلا نمیشناسیم، شروع اولشم که خوب نبوده
حق با شماست مامان، هانیه من رو توی عمل انجام شده قرار داد، گفت ما باید ماشین بگیریم، تو فکر کن داداش من راننده اژانس یا راننده تاکسی ایست که من قبول کردم، بعد فهمیدم نقشه از پیش کشیده داره، ولی مامان جون من نمیخوام ازدواج کنم، ایکاش شما یه دختری رو برای علیرضا در نظر میگرفتید، بهشم میگفتید، انشاالله که مِهر اون دختر به دلش بنشینه، دست از سرم من برداره، من واقعا دارم اذیت میشم.
از تو چه پنهون که بهش سمانه نوه عمه پری رو پیشنهاد دادم، قبول نکرد، گفت یا مریم یا هیچ کس دیگه.
حالا مادر نمیشه تو کوتاه بیای به بچه من یه بله بگی
دلم اصلا راضی نمیشه، دست خودم نیست
نفس بلندی کشید، دستش رو. گذاشت روی دست من، کمی فشار داد
باشه مادر جون، هر طور که راحتی، من برم غذا رو بکشم، توام لباسهات رو عوض کن بیا
باشه مامان الان میام...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام
نویسنده هستم🌹
هر کس میخواد پارت های رمان #حرمت_عشق رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
#به_وقت_دلتنگی
نقشی که
نمیرود از دل
نشان توست...
#شهید_علی_آقاعبداللهی
#شیرخانطومان
#ابوامیر
#اللهم_الرزقناتوفیق_الشهادة_فی_سبیلک
#یادشهدا_باصلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
#شهیدانه
همه بفکر نام و شهرت🥀
شما به فکر رفتن نماندن نام💔
ولی خوب میدانستین😭
نام شما را حضرت زهرا خریدار است🥀🥀💔
#گمنام
🦋🦋🦋
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_167 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_168
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
مادر شوهرم رفت، منم پشت سرش اومدم، اتاقشون، علیرضا رو کرد به من
بعد از ناهار یه استراحتی بکن، بعدش بریم اموزشگاه رانندگی ثبت نام کن
پدر شوهرم گفت
عه مگه قرار نبود با اون دوستت هانیه خانم بری ثبت نام کنی
سرم رو انداختم بالا
نه نشد آقا جون
عیبی نداره، با علیرضا برو
اومدم بگم ولش کن نمیخوام، ولی یه لحظه به خودم گفتم، نگو نه، چون تو میخوای بر گردی روستا، اونجا که آموزش رانندگی نداره، باید بیای شهر همچین چیزی هم ممکن نیست، بیا برو یاد بگیر، ماشینم که داری، رانندگی هم بلد باشی، میدونی چقدر برات خوبه
رو کردم به علیرضا
باشه هروقت شما بگید من حاضر میشم
یه سینی چایی ریختم، گذاشتم روی میز، نشستیم به حرف زدن، یه دفعه مادر شوهرم گفت
مریم جان، ساعت سه شده پاشو حاضر شو برید
از جام بلند شدم، رو به مادر شوهرم گفتم
خیلی ممنون که یاد آوری کردید
آماده شدم با علیرضا نشستیم توی ماشین، سویچ زد، سر چرخوند عقب ماشین
اسم اون اموزشگاهی که میخواستی با اون دختره بری ثبت نام چی بود
اسم اموزشگاهش یاس بود
ما یاس نمیریم، میبرمت آموزشگاه ازمایش، مربی هاش عالین حرف ندارن
من فهمیدم چرا من رو یاس نمیبره، میخواد من با هانیه یک جا نباشیم، گفتم
باشه بریم همونجایی که بهتره
کنار آموزشگاه یاس پارک کرد، با هم رفتیم تو اموزشگاه، وارد اتاق مدیر شدیم، روی میز اسمش رو نوشته بود، عباس زارعی، آقای زارعی رو به من گفت
شناسنامتون رو بدید
شناسنامه رو گذاشتم روی میز، یه نگاه اندختم به مشخصات شناسنامه ام، سرش رو. گرفت بالا
ببخشید شرط سن برای ثبت نام هیجده ساله، دو ماه دیگه مونده، شما برید دو ماه دیگه بیاید
چرتم پاره شد، چقدر دوست داشتم زود اموزش میدیدم، گفتم
حالا نمیشه شما یک کاریش کنید، دو ماه که چیزی نیست
_نه خواهرم نمیشه، قانون این رو میگه
شناسنامه ام رو گرفتم، اومدیم خونه، علیرضا رو کرد به من
دو ماه دیگه خودم میبرم ثبت نامت میکنم
_شاید شما اون موقع مرخصی نباشی
من توی تقسیم خدمتم افتادم شهر خودمون
با تعجب گفتم
جدی میگی
آهی کشید
اره جدی میگم منتها تو اینقدر از من فراری هستی، که حتی نپرسیدی، توی تقسیم تو کدوم شهر افتادی...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام
نویسنده هستم🌹
هر کس میخواد پارت های رمان #حرمت_عشق رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹
https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
#آخرین دست نوشته📝
#شهید_حجت_الله_رحیمی
غـریبــــــــ مــــــــــولا
✍مےخواهم آنچہ در تمام عمر، علے الخصوص در این #اواخر، بیش از هر چیزی مرا بیشتر داغدار مےڪرد و جگرم را مےسوزاند💔 با شما در میان گذارم.
🌾عزیزان ...!
دورے از #امام_زمان (عج)💕 مرزِ سال ها و قرنها را در نوردیده است .اڪنون بیش از هزار و 300 سال🗓 از #محرومیت عالم از دیدار با آن حجت خدایـے مےگذرد.
🌾آنچہ تلخ و اسفبار بوده این است ڪہ شیعہ چہ بد با #غیبت مولایش خو ڪرده است😔چہ ناجوانمردانہ بریدن از #مولا برایش عادت شده است !
🌾چہ بـےمعرفتیم ما ڪہ اصل
«ڪل خیر» برایمان فرعی شده است.
شیعہ چہ بد با غیبت مولایش👤 خو ڪرده است
🍂ایــن #آخـرین دسـت نوشتـہ اے آقــا حجــت بــود.او خــو نڪـرد و #شهید شـد🕊 مــا خـو ڪـردیم و....😔
#خــادم_الشهــدا
#شهید_حجت_اللہ_رحیمی🌷
#سالروزشهادت
🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
#سلام_صبحتون_بخیر
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کاترین شکدم: من جاسوس نیستم، با مقامات ایرانی هم رابطه نداشتم
🔸شکدم در مصاحبه با بی بی سی فارسی: مطالب منتشرشده از قول خودم را در اینترنت دیده ام ولی آنها را بیش از آنکه علیه خود بداند توهین به مقامات ایرانی تصور میکنم.
🔸برخلاف آنچه گفته میشود به هیچ اسنادی در ایران دسترسی نداشتهام و آنچه که در انتهای مطلبم در تایمز اسراییل نوشتهام که ایران به دنبال سلاح اتمی است صرفاً برداشت شخصیام بود و برای آن نه به سندی دسترسی داشتم و نه با کسی صحبت کردم.
🔸به هیچ رسانه ای در ایران نفوذ نکردند و خودشان همواره برای مصاحبه از من دعوت می کردند
🔸اصلا به دفتر رهبری رفتوآمد نداشته ام و چند مطلب را به صورت ایمیلی فرستادم و حتی پولی هم دریافت نکرده ام.
❣ #سلام_امام_زمانم❣
ای پادشه خوبان داد از غم تنهايی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآيی
دائم گل اين بستان شاداب نمی ماند
درياب ضعيفان را در وقت توانايی
❤️الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج❤️
🌷تعجیل درفرج #پنج صلوات
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
#کلام_شهید
کثـرت، قّلـت،
کیفیت و کمیتِ رزمندگان
علت پیـروزی نیست،
علت پیـــروزی
فقط و فقط خداونـد است...
#سردار_شهید_مهدی_زین_الدین
روزتون منور به نور شهدا
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند گناه که ممکن است توفیق توبه را هم از انسان بگیرند!
این گناهانان را از زبان "آیتالله فاطمی نیا" بشناسید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نماز جمعهای که هیچکس از آن نترسد، اموی و سعودی است.
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️در حمله ما یک اثر از دیو نماند
یک خانه سالم به تلاویو نماند
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای سردار حاجیزاده در مورد پرتاب امروز
🔹سردار حاجیزاده: ما محکوم به رسیدن به فضا هستیم.
👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
#تلنگرانہ
شهید حمید باکری
💠حمید آلمان که می خواست برود، نشسته بود خودش و اعتقاداتش را روی کاغذ پیاده کرده بود. می خواست وقتی آنجا می رود یادش نرود که کیست و برای چه آمده است؟!
نامه پر بود از نقاط مثبت و منفی اش؛ از خصلت های ارثی تا خصلت های تأثیر گرفته شده از خانواده و محیط.
💠می گفت: اینها را نوشتم تا وقتی رسیدم آلمان #غرور برم ندارد و یادم نرود چه کسی هستم و برای چه آمده ام و نباید به خطا بروم.
همه را نشانم داد. البته این ها را به این قصد به من نشان داد تا نقاط ضعفش را بدانم و خیلی پیش خودم بزرگش نکنم.
#به_روایت_همسر
#کتاب_نیمه_پنهان_ماه
#شادی_ارواح_شهدا_صلوات
اللَّهمَّﷺصَلِّﷺعَلَىﷺمُحمَّـدٍﷺوآلﷺِمُحَمَّد
لینک پارت اول رمان اشتراکی نرگس👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/1911
پارت اول رمان حرمت عشق
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
تولدت مبارک سردار❤️
🎉۲۰ اسفند سالروز ولادت سردار دلها مبارک🎉
🌹شادی روح سردار شهید سلیمانی و بقیه شهدا صلوات🌹
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
https://eitaa.com/joinchat/75759635C93604a9334
سلام شب همگی بخیر
عزیزان رمان معامله ازدواج در این کانال گذاشته میشه👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸😍تولدت مبارک سردار سرافراز😍🌸
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_168 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_169
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
گرچه برام سخته، ولی باید بهش بفهمونم که هیچ علاقهای بهش ندارم
ببین علیرضا خودت رو معطل من نکن، من قصد ازدواج ندارم، نه حالا و نه هیچ وقت دیگهای، اینطوری شما خیلی اذیت میشید
_اگر میخوای بگی مشگل بچهدار شدنت هست، اولا دکتر گفته بود جای امید واری هست، دوما من اصلا از اون آدمهایی نیستم که پایه زندگیم بر اساس بچه باشه، حالا خدا بچه بده شکرش میکنم، ولی نه اینکه بچه اصل زندگی من باشه
نه گفتن منم به خاطر بچه نیست، نمیخوام دیگه بعد از احمد رضا ازدواج کنم
سرعت ماشین رو آورد پایین، پارک کرد کنار خیابون، کامل برگشت صندلی عقب، گفت
اخه چرا؟
سرم رو انداختم پایین، اروم گفتم
چون من واقعا عاشق احمد رضا بودم، عشق هم حرمت داره، و من حرمت این عشق رو نگه میدارم
مکثی کرد سرش رو تکون داد
خوش به حال احمد رضا که همسری وفا داری مثل تو داشت
برگشت، حرکت کرد
نا خواسته، اشکهای چشمم جاری شد، تو دلم گفت.
احمد رضا جان ببخشید، تصمیم گرفته بودم گریه نکنم که تو بیای به خوابم، ولی الان نتونستم خودم رو کنترل کنم، این رو ندید بگیر، رابطه رویاییمون رو قطع نکن، تا رسیدیم خونه علیرضا یک کلمه هم حرف نزد، با اخم و ناراحتی رفت توی اناقشون، منم اومدم توی اتاق خودم، همش تو فکر بود. صدای زنگ موبایلم اومد، نگاه کردم به صفحه گوشی، شماره هانیه است، دو. دلم جواب بدم یا نه، اینقدر فکر کردم تا قطع شد، دو باره زنگ زد، بزار جوابش رو بدم ببینم چی میگه
سلام هانیه
سلام مریم جان، از دست من دلخوری؟
به نظرت نباید دلخور باشم
من قصد بدی نداشتم، برادرم تو رو دیده ازتو خوشش اومده، به من گفت یه جوری ردیف کن، که اونم من رو ببینه، بعد نظرش رو بپرس، اگر اونم من رو پسند کرد، بریم خواستگاریش
هانیه من هر روز دارم داداش تو رو میبینم
پرید تو حرفم
به جون خودم منم بهش گفتم، اون تو رو دیده لازم به این کار نیست، گفت نه اون دیدن با اینی که من میگم فرق داره
آره دیگه فرقشم دید، داداش منم سر رسید، اتفاقی که نباید میفتاد افتاد
الان از من خیلی دلخوری
آره هانیه خیلی، شما خواهر برادر آبروی من رو بردید
باور کن نیت بدی نداشتیم
با شه کاری نداری
زد زیر گریه، گفت
با من اینطوری رفتار نکن، دلم میشکنه، من خیلی دوستت دارم،
هانیه، تو برادرت رو با اون تیپ، ساعت تعطیلی آموزشگاه اوردی در آموزشگاه، اونم از ماشین پیاده شده، اومده با من سلام و احوالپرسی، فکرش رو. کردی هر کی این صحنه رو ببینه چه فکری پیش خودش میکنه
صبح که من رو آورد، مثل همیشه ساده بود، به منم هیچی نگفت، منم مثل تو وقتی اومد اموزشگاه دیدم رفته تیپ زده، از ماشین پیاده شدنشم، که اومد باهات سلام و احوالپرسی کرد، قبلا به من نگفته بود، به جون مامانم دارم راستش رو بهت میگم
احساس میکنم داره راست میگه
من حرفهات رو باور میکنم، علیرضا باور نمیکنه، بهم گفته باید شماره تو رو از گوشیم پاک کنم دیگه هم جواب تلفنت رو ندم، تو جای من بودی چیکار میکردی؟
حالا تو یه چند روز درمورد من باهاش حرف نزم کم کم یادش میره
نفس بلندی کشیدم
باشه چند روز حرفی نمی زنم
من یه مدت صبر میکنم، که با هم بریم آموزشگاه، ایندفعه هم با داداشم نمی ریم
ببخشید هانیه. داداشم برای ثبت نام من رو برد یه آموزشگاه دیگه...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام
نویسنده هستم🌹
هر کس میخواد پارت های رمان #حرمت_عشق رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹
https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کاهشی قدرت دفاعی ممنوع!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣
تا نقش تو هست نقش آيينه ما
بوی خوش گل نشسته در سينه ما
در ديده بهار جاودان مي شکفد
با ياد تو ای اميد ديرينه ما
❤️الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج❤️
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_169 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_170
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
مکثی کرد
مریم تو تنها رفتی ثبت نام کردی؟
دیگه چیکار کنم داداشم گفت بیا بریم، منم با شرایط پیش اومده مجبور بودم به حرفش گوش کنم
کجا ثبت نام کرده؟
داداشم گفت آموزشگاه یاس نمیبرمت، بردم یه جای دیگه، منظورش این بود که دیگه باتو برخورد نداشته باشم
خب حالا تو اسم اون آموزشگاه رو بگو من خودم میرم اونجا ثبت نام می کنم
هانیه جان من رو ببخش نمیتونم اگر بفهمه خیلی ناراحت میشه، منم اذیت میشم
حالا اینبار، رو هر کی جدا برای خودش بره آموزش ببینه، ان شاالله در آینده اگر که خواستیم هنری یا کاری رو، جایی آموزش ببینیم با هم میریم، اما اینجا رو نمیتونیم با هم باشیم،
_من خیلی دوستت دارم چرا اینجوری می کنی با من،
_من چیکار کنم، کلی باهاش صادقانه حرف زدم تا حرفام رو باور کرد، الان اگر سر این اموزش رانندگی ما رو با هم ببینه، فکر میکنه که من الکی گفتم
نفس بلندی کشید، مایوسانه گفت
باشه اشکال نداره، من خودم تنهایی میرم ثبت نام میکنم، کاری نداری؟
نه عزیزم کاری ندارم، مواظب خودت باش
ممنون تو هم مواظب خودت باش، خدا حافظ
بعد از خدا حافظی تماس رو قطع کردم، رفتم تو فکر، باید قبل از رفتنم واقعیت رو به هانیه بگم، بنده خدا فکر میکنه من دختر این خونوادهام، انصافا هم اینها مثل پدر و مادر واقعی خودم هستن، اگر علیرضا دست از سرم بر میداشت، برای همیشه همین جا میموندم، ولی علیرضا بد جوری کلید کرده روی من، و میخواد به شکلهای مختلف توجه من رو نسبت به خودش جلب کنه
موبایلم رو گذاشتم روی میز رفتم تو اتاق خواب روی تخت دراز کشیدم، تازه چشمم گرم شد، داره خوابم میبره، که دوباره صدای زنگ موبایلم بلند شد اول خواستم بیتفاوت باشم چون خواب شیرینی اومده سراغم اما باز دلم شور میزنه که کیه، بلندشدم گوشی رو برداشتم نگاه کردم به شماره اش، غریبه یعنی کیه، دو دلم جواب بدم، جواب ندم، یه لحظه به خودم گفتم شاید از آموزشگاه زنگ زدن مدرکی بخوان، یا شایدم پشیمون شدن گفتن برو دو ماه دیگه بیا، تماس رو وصل کردم بله بفرمایید
سلام حالتون خوبه
ببخشید شما؟
هومن هستم، برادر هانیه
قلبم از جا کنده شد، تمام تنم یخ کرد، یعنی چی، آخه برای چی به من زنگ زده، سر دو راهیم، جواب بدم، جواب ندم، بالاخره گفتم
امرتون
اگر اجازه بدید من یک دقیقه وقتتون رو بگیرم
عصبی گفتم
نخیر اجازه نمیدم، در ضمن خیلی بیجا کردی که شماره من رو از گوشی خواهرت برداشتی
تماس رو قطع کردم
دوباره زنگ زد
جواب دادم
مگه نگفتم زنگ نزن...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام
نویسنده هستم🌹
هر کس میخواد پارت های رمان #حرمت_عشق رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹
https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
https://eitaa.com/joinchat/75759635C93604a9334
سلام شب همگی بخیر
عزیزان رمان معامله ازدواج در این کانال گذاشته میشه👆👆