eitaa logo
چلچراغ
87 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
6.4هزار ویدیو
115 فایل
🔸امام_خامنه_ای : (( ما به ظهور ولی عصر( عج) امید زیادی داریم و امیدواریم که خداوند متعال آن روز را هرچه زودتر برای بشر برساند.)) سید علی لب تر کند جان را فدایش میکنم #اللهم_عجل_لولیک_الفرج پایگاه بسیج حضرت نرجس خاتون س ارتباط با ادمین @Galayol
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 🗓8صفر؛ رحلت سلمان فارسی سلمان و همسرش در خانه تنها شدند. حال سلمان بد شد. فوری کیسه‌ای را که در کنارش بود باز کرد. مقداری مُشک در کیسه بود، آن را آورد و به همسرش گفت: «این مُشک را پیامبر خدا به من هدیه داده است!» یادش آمد یک روز حضرت محمد به او گفته بود: «هنگامی که مرگ تو نزدیک شد، گروهی (از فرشتگان خدا) پیش تو می‌آیند و از بوی خوش تو بهره می‌برند...» فوری با دست‌های لرزان آن مُشک را با آب مرطوب کرد و در اطراف خود پاشید. خانه بوی مُشک گرفت. به همسرش نگاه کرد و گفت: «درِ اتاق را باز کن!» زن برخاست و در را باز کرد. وقتی به سراغ سلمان برگشت، دید همسرش از دنیا رفته است. 📙 : یار ایرانی – سلمان فارسی 🖋 🖌 🛒https://ketabejamkaran.ir/99061 📕📕📕📕📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🗓18صفر؛ شهادت اویس قرنی در جنگ صفین منادی سپاه امام فریاد می‌زد: «ای سپاه خدا! بردشمن حمله‌ور شوید که بهشت بر شما بشارت باد!» سپاهیان صف‌آرایی کردند و نبرد سختی بین دو سپاه درگرفت. اویس هم یکی از جنگجویان بود که با شجاعت شمشیر می‌زد و صف مهاجمان شامی را درو می‌کرد. جمعی از مخالفان به خاک هلاکت افتادند. ناگهان شمشیر اویس شکست. فوری آن را بر زمین انداخت و فریاد زد: «ای مردم،‌ از دشمن نهراسید و به پیش روید» اویس چندبار این جمله را تکرار کرد. ناگهان تیری به قلبش نشست. او بر زمین افتاد. چشم بر آسمان و زمین بست و به شهادت رسید. بعد از شهادت اویس، وقتی امیرمؤمنان به پیکرش نگاه کرد،‌ فهمید که بیش از چهل زخم نیزه و تیر و شمشیر بر بدن خونین او نشسته است. اشک ریخت و بر پیکر یار باوفای خود نماز خواند. سپس دستور داد او را در همان سرزمین به خاک بسپارند. 📙 : در جستجوی خورشید – اویس قرنی 🖋 🖌 @chehelcherag2
⚫️ مایه تعجب جن و انس! 📖(ع)، سی وپنج سال قبل از تولد به دنیا آمده بود. در هنگام بعثت هفتاد و پنج سال داشت. او در سال دهم بعثت هشتاد و پنج ساله بود که از دنیا رفت. ابوطالب در آخرین لحظه های عمر خود (ص) و (ع) را به سینه چسباند و گفت: «جدایی از شما برایم بسیار دشوار است. نگرانم که بعد از من با شما چه ها خواهند کرد.» وقتی جنازه عمو در خاک دفن شد، حضرت محمد(ص)، کنار قبر او ایستاد و گفت: «به خدا سوگند برای تو از خدا طلب آمرزش می‌کنم و به گونه‌ای از تو می‌کنم که جن وانس از این شفاعت تعجب کند.» 📘 از مجموعه 14 جلدی دوستان پیامبر و علی 🖋 🗓26 رجب: سالروز (ع) @chehelcherag2