eitaa logo
چه جوری شد سر گرفت ؟
634 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
197 ویدیو
25 فایل
☆ بسمه تعالی ☆ ازدواج آسان ، آگاهانه ، بهنگام عشق پایدار 🌈 ارتباط با ادمین : 🔸🔸🔸🔶 با ما همراه باشید 🔶🔸🔸🔸
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 👤 🎙 به روایت همسر شهید 👈تازه سوم راهنمایی را تمام کرده بودم ، هفده ساله بودم و سرخوش ، محمدعلی پسر دایی‌ام بود ؛ اما من را درست ندیده بود و نمی‌شناخت . 🧕آن‌قدر دخترعمه داشت که من بین آنها گم بودم . 👀به هیچ وجه اهل نگاه کردن به دخترها نبود ؛ حتی دخترهای قوم و خویش ، اهل پرس‌وجو هم نبود . 🚎 سالی یکی دو بار بیشتر رفت‌و‌آمد نداشتیم ؛ چون خانواده ی ما در روستا زندگی می‌کرد ، از طرفی آن زمان ، رفت‌و‌آمدها چندان آسان نبود و بسیاری از افراد ماشین نداشتند . 🎀 برای عروسی خواهرم ، پدرم رفته بود تا خانواده دایی‌ام را برای عروسی دعوت کند ، ولی خانه نبودند . 📝 پدرم پیغام گذاشته بود که کارتان داریم و برگشته بود . 🚶‍♂ 🔹وقتی فهمیدند آمدند به ما سر بزنند . 🔸محمدعلی که همراهشون بود به بابام گفت :« برای عروسی نمی‌تونیم بیایم .» ☕️من که برایشان چایی برده بودم ، پرسیدم : - چرا ؟ - یکی از برادرهام رفته مشهد ، اون یکی هم مکه است ، من هم باید جایی برم . ❇️ تازه آن موقع مرا درست و حسابی دیده بود . ... @chejorishod
📗 👤 📜 🎙 به روایت همسر شهید ✨ شب قبلش دو رکعت نماز حاجت خوانده بود که « خدایا هر کسی رو جفت من قرار دادی نشونم بده » - این دختره کی بود با ما سلام علیک کرد ؟؟! - نشناختی ؟ دخترعمه ات بود دیگه . - مگه عمه همچین دختری هم داشت ؟ 👈 مادرش باهاش اتمام حجت کرده بود که دیگه باید ازدواج کنی . به خانه که برگشت جریان را به مادرش گفت . خانواده اش خیلی موافق نبودند . حالا اینقدر عجله نکن ، صبر کن چند جای دیگه هم بریم بعد انتخاب کن . _ هیچ جای دیگه نمی‌رم . همین مرضیه خیلی خوبه ازش خوشم اومده . ... 🏠 زن دایی مثل همیشه آمد خانه ما سر بزند . 🔹وقتی خواهرم آمد و گفت : می‌دونی زندایی برای چی اومده ؟ 🔸باورم نمیشد ، دو خواهر بزرگتر داشتم فکر میکردم برای آنها آمده ... 🧕وقتی خواهرم نظرم را پرسید ، سکوت کردم گفتند علامت رضاست . خجالت می‌کشیدم بگویم بـله ... ◽️ « اگه جوابتون مثبت صبر کنیم تا برادرش از مکه بیاد ... » ... @chejorishod
📚 👤 📜 🎙 به روایت همسر شهید 🗓 بیست روز طول کشید تا برادرش برگشت . 🔹خواستگاری و بله برون یک روز بود . مثل حالا نبود که هر کدام جدا باشد و یا مراسم مفصل بگیرند . 🎍 یک کیک آورده بودند با یک گلدان خالی که دورش زرورق پیچیده بودند . 🎀مراسم خیلی ساده برگزار شد ؛ حتی انگشتر هم نیاورده بودند . 🧔پدرم گفت : هرقدر خودتون میخواید مهرش کنید . من نه مهریه تعیین میکنم نه چیزی می‌خوام . دخترم هم جهاز آنچنانی نداره البته در حد توانم براش میگیرم . اگه کم بود بقیه رو خودتون بخرید اگه زیاد بود نوش جونتون . 🧕خواهر بزرگترم یک ماه قبل عقد کرده بود و ۱۴ سکه مهریه اش بود . گفتند مهرش مثل خواهرش باشد . شنبه برادرش از مکه آمد 🕋 یکشنبه آمدند خواستگاری 🎀 سه شنبه آزمایش 💉 چهارشنبه خرید 🛍 پنج‌شنبه عروسی 🎊🎊 🏠بعداز عروسی رفتیم یکی از اتاق‌های خانه خواهر محمدعلی . یکی دو ماهی آنجا مهمان بودیم تا جایی را اجاره کنیم . @chejorishod