eitaa logo
چله توسل به شهید نوید🌷🕊
29.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
632 ویدیو
171 فایل
#شهید_نوید_صفری: 🚩بدانید هرکه چهل روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد،حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه درآخرت برای او جبران کنم. 👈فقط فوروارد کپی ممنوع⛔ تبادل و تبلیغات نداریم↪ @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 ❤️ ❤️ ❣❤️❣❤️❣❤️❣ بی اختیار نیم خیز میشوم سمتت و به صورتت فوت میکنم چندتار از موهایت روی پیشانی تکان میخورد. میخندی و تو هم سمت صورتم فوت میکنی نفست را دوست دارم... خنده ات ناگهان محو میشود و غم به چهره ات مینشیند _ ریحانه...حلال کن منو! جا میخورم ، عقب میروم و میپرسم _ چی شد یهو؟ همانطور که باانگشتانت بازی میکنی جواب میدهی _ تو دلت پره...حقم داری! ولی تا وقتی که این تو...." دستت را روی سینه ات میگذاری درست روی قلبت.." این تو سنگینه...منم پام بسته اس... اگر تو دلت رو خالی کنی ... شک ندارم اول تو ثواب شهادت رو میبری از بس که اذیت شدی تبسم تلخی میکنم و دستم را روی زانوات میگذارم _ من خیلی وقته تو دلمو خالی کردم...خیلی وقته نفست را با صدا بیرون میدهی ، از لبه پنجره بلند میشوی و چندبار چند قدم به جلو و عقب برمیداری. آخر سر سمت من رو میکنی و نزدیکم میشوی. با تعجب نگاهت میکنم. دستت را بالا می آوری و باسر انگشتانت موهای سایه انداخته روی پیشانی ام را کمی کنار میزنی. خجالت میکشم و به پاهایت نگاه میکنم. لحن آرام صدایت دلم را میلرزاند _ چرا خجالت میکشی؟ چیزی نمیگویم...منی که تا چند وقت پیش بدنبال این بودم که ...حالا... خم میشوی سمت صورتم و به چشمهایم زل میزنی. با دو دستت دو طرف صورتم را میگیری و لب هایت را روی پیشانی ام میگذاری... آهسته و عمیق! شوکه چند لحظه بی حرکت می ایستم و بعد دستهایم را روی دستانت میگذارم. صورتت را که عقب میبری دلم را میکشی. روی محاسنت از اشک برق میزند با حالتی خاص التماس میکنی _ حلال کن منو! ❣❤️❣❤️❣❤️❣ همانطور که لقمه ام را گاز میزنم و لی لی کنان سمت خانه می آیم پدرت را از انتهای کوچه میبینم که با قدمهای آرام می آید. در فکر فرورفته...حتماً با خودش درگیر شده! جمله آخر من درگیرش کرده.. چندقدم دیگر لی لی میکنم که صدایت را از پشت سرم میشنوم _ افرین! خانوم کوچولوی پنج ساله خوب لی لی میکنیا! برمیگردم و ازخجالت فقط لبخند میزنم _ یِوخ نگی یکی میبینتتا وسط کوچه! و اخمی ساختگی میکنی البته میدانم جداً دوست نداری رفتار سبک از من ببینی! از بس که غیرت داری...ولی خب در کوچه بلند و باریک شما که پرنده هم پر نمیزند چه کسی ممکن است مرا ببیند؟ با این حال چیزی جز یک ببخشید کوتاه نمیگویم. از موتور پیاده میشوی تا چند قدم باقی مانده را کنار من قدم بزنی... نگاهت به پدرت که میفتم می ایستی و ارام زمزمه میکنی _ چقد بابا زود داره میاد خونه! متعجب بهم نگاه میکنیم ،دوباره راه میفتیم. به جلوی در که میرسیم منتظر میمانیم تا اوهم برسد. نگاهش جدی ولی غمیگین است. مشخص است با دیدن ما بزور لبخند میزند و سلام میکند _ چرا نمیرید تو؟... هر دو باهم سلام میکنیم و من در جواب سوال پدرت پیش دستی میکنم _ گفتیم اول بزرگتر بره داخل ما کوچیکام پشت سر چیزی نمیگوید و کلید را در قفل میندازد و در را باز میکند فاطمه روی تخت حیاط لم داده و چیپس با ماست میخورد. حسین اقا بدون توجه به دخترش فقط سلامی میکند و داخل میرود. میخندم و میگویم _ سلام بچه!...چرا کلاس نرفتی؟؟... _ اولاً سلام دواًن بچه خودتی...سوماً مریضم..حالم خوب نبود نرفتم تو میخندی و همانطور که موتورت را گوشه ای از حیاط میگذاری میگویی _ اره! مشخصه...داری میمیری! و اشاره میکنی به چیپس و ماست. فاطمه اخم میکند و جواب میدهد _ خب چیه مگه...حسودید من اینقد خوب مریض میشم تو باز میخندی ولی جواب نمیدهی.کفشهایت را درمیاوری و داخل میروی. من هم روی تخت کنار فاطمه مینشینم و دستم را تا آرنج در پاکت چیپسش فرو میبرم که صدایش درمی آید _ اوووییی ...چیکا میکنی؟ _ خسیس نباش دیه و یک مشت از محتویات پاکت را داخل دهانم میچپانم _ الهی نمیری ریحانه! نیم ساعته دارم میخورم..انداره اونقدی که الان کردی تو دهنت نشد! کاسه ماست را برمیدارم و کمی سر میکشم.پشت بندش سرم را تکان میدهم و میگویم _ به به!...اینجوری باید بخوری!یادبگیر... پشت چشمی برایم نازک میکند. پاکت را از جلوی دستم دور میکند. میخندم و بندکتونی ام را باز میکنم که تو به حیاط می آیـے و با چهره ای جدی صدایم میکنی _ ریحانه؟...بیا تو بابا کارمون داره ❣❤️❣❤️❣❤️❣ ✍ ادامه دارد ... 📲شهید نوید صفری ↙️ @chele_shahidnavid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️همه با هم دعای فرج را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) قرائت میکنیم 🔹و برای آمدنش دست به دعا برمیداریم الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج🤲 📲شهید نوید صفری ↙️ @chele_shahidnavid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسم ربّ الشّهداء و الصّدّیقین🌸 🌷صلی‌الله‌علیک‌یا‌اباعبدالله🌷 📖وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ 3⃣ سومین چله 《کانال چله توسل به شهید نوید》 🌤🌺🌿 🖇امروز 10 فروردین ماه 🔰 از چله بافضیلت زیارت عاشورا هدیه به چهارده معصوم(ع) ❣و روح پاک و مطهر شهید والامقام نوید صفری به نیت سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) و حاجت روایی اعضای محترم کانال 🕊🕊🕊 📲شهید نوید صفری ↙️ @chele_shahidnavid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید مدافع حرم نوید صفری🌷 🕊🕊🕊 تاریخ ولادت: ۱۳۶۵/۴/۱۶ محل ولادت: تهران تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۸/۱۸ محل شهادت: بوکمال سوریه مزار: بهشت زهرای تهران قطعه ۵۳. ردیف ۸۶. شماره ۴ 📲شهید نوید صفری ↙️ @chele_shahidnavid
🌹 گـویـند‌ چر‌ا دل‌ به‌ شهـیدان‌ دادی؟ والله که من‌ نـدادم، آنـها‌ بردند... ✨ ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ 📲شهید نوید صفری ↙️ @chele_shahidnavid
🌸🌿🕊 📝دستنوشته ای از شهیدمدافع حرم نوید صفری: "خداوندا شهادت را نصیب ما بفرما، خداوندا شهادت هنر مردان خداست، پس بیا و تو مرا بپذیر و ما را مرد خود کن و شهادت را برای ما قرار بده. آه ای خدا! نمی دانم کجا و چگونه؟ در غزه، در لبنان، در سوریه، در عراق، در یمن و یا در هر کجای این عالم. مهم این است که تو مرا قبول کنی. آری تو مرا بخر و ببر. هرطور و هرکجا که دوست می داری. 💥من لقاء تو را دوست دارم و برای رسیدن به آن می خوام هر چه را بپذیرم. زیر دست و پای دشمنانت لگدمال شوم و جان بدهم چه بهتر. لب تشنه باشم، عریان باشم گمنام باشم چه بهتر..." صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) چه زیباست نوکر هرچه می تواند خود را شبیه اربابش کند...♥️💐 📲شهید نوید صفری ↙️ @chele_shahidnavid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا