#عاشقانہ_شــہدا 🌹
وقتـے بابام...
دربـاره مہریـہ ازم پرسید...
گفـتـم کـہ میخوام سنت شکنـے کنم...😐
مهریـہ ام کلـت کمرے آقامهدی و یه جلد قرآن کریم بود...!😍
از فرداے اون روز سادگـے زندگـے بدوݧ تشریفات...
مهریہ،جشـن عقد 💐و عروسیموݧ...💕
شده بود زبونزد همہ مردم و منبر علماے شهر....☺️
چند ماه بعد ازدواجموݧ...
بہم گفت:
"میخـوام برم جنـوب...
تو هم باهام میاے..؟"
منـم واسہ اینکه نزدیکش باشم...😊
قبـول کـردم و باهـاش رفتم...
تنها چیزے کہ تو ایݧ چند سال زندگـے مشترک آزارم میداد...😣
دلتنگـے بود...❤️
#شهید_مهدے_باکرے🌺
@AMMERIN