eitaa logo
چریک سایبر🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
49.9هزار عکس
62.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
در مشترک لفظی نظام، نظام را که نظام قدرت فهمیده باشی و نه نظام شریعت، دیر یا زود نظام شریعت را به اتهام اخلال در نظم نظام قدرت محاکمه خواهی کرد... ایران🇮🇷 امروز حرم حسین بن علی، ایران است. https://eitaa.com/cherikcyber
مشاهده در ایتا
دانلود
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️چرا نمی‌شود؟ 📍این کلیپ را بفرستید برای شبکه‌ی خوب منوتو، شاهزاده و تمام که دنبال وکالت به رضاپلهوی هستند! 🎙محمد جوانی @basirat_shahriyar
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ تجمع ولایت مداران ترکیه ♦️در حمایت از مقام معظم رهبری به خاطر توهین به ساحت ولی فقیه توسط نشریه فرانسوی . @basirat_shahriyar
رهبرِ انقلاب ❤️ اثر هنرمند: منصوره مهدوی @basirat_shahriyar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسران روسای دولت های کشورهای بورکینافاسو، صربستان، ارمنستان، قرقیزستان در کنار جمیله علم الهدی همسر رئیس جمهور در اجلاس امروز قرار بود ایران رو منزوی کن :) @basirat_shahriyar
♥️͜͡🕊 صباحنا اتنفس بحب الحسین علیه السلام خوشبحال خیالی که در حرم مانده.... ♥️¦⇠ 🕊¦⇠ @basirat_shahriyar
•🌸‌✨• . بزرگترین‌حسرت‌قیامت‌اینھ‌ ڪہ‌میفھمی‌بــا‌ نماز تا‌ڪجا‌هـٰـا‌میتونستۍبالا‌برۍ‌ و‌نرفتۍ!از‌هر‌جھنمۍ‌بیشتر‌ آدمو‌عذاب‌میده . . ✨¦⇠ @basirat_shahriyar
24.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥 آقا سعید مدیر یکی از تالارهای مجلل تهران سه سال رفته استامبول رستوران زده هم وطن های عزیزی که رفتید اون ور آب و مزه‌ی آزاری و رفاه غرب و شرق و چشیدین و فهمیدین صدای دهل از دور خوش است، نفری ی دونه اینطوری استوری و کلیپ ارسال بفرمائید جلوی ده تا تیر دشمن به ایرانِ جان رو گرفتید، بسم الله ✌️ @basirat_shahriyar
🔻 ترجیح شبه‌مصالح عرفی بر حقایق شرعی: حرف‌ خدا یا هوس زمانه؟ 🖊 مهدی جمشیدی رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و جمعی از مدیران سازمان تبلیغات اسلامی گفتند: «دستگاه‌ها و عناصر فرهنگی-تبلیغی باید کاملاً مراقب باشند که حرف خدا در هیچ شرایطی زمین نماند و در این زمینه، نباید از جنجال و هوچی‌گری و اتهامات ترسید.» در این باره باید به چند نکته اشاره کرد. ۱. مسأله و دغدغۀ فرهنگی ما، استقرار «حرف خدا» است؛ چنان‌که انقلاب در پی تحقّق «احکام فرهنگیِ دین» است و دین عبارت است از ارادۀ تشریعی الهی. سخن انقلاب، سلیقۀ فرهنگیِ برخاسته از یک گرایش نظری یا تمایل سیاسی نیست، بلکه پای حکم خدا در میان است. از سال‌های آغازین دهۀ هفتاد به این سو، لیبرال‌های وطنی همواره برای ملامت‌کردن خطّ فرهنگیِ انقلاب، تعبیر «تنگ‌نظری» را به کار می‌برند و بر این باور هستند که انقلاب در مسیر جامعه‌پردازی فرهنگی، گرفتار «انقباض» و «فروبستگی» شده است و حاکمیّت به دنبال تحمیل‌کردن «سلایق فرهنگیِ» خود به جامعه است. اینان مدّعی هستند که انقلاب، برداشت خود از دین را اصل قرار می‌دهد و در چهارچوب این برداشت محدود و بسته، می‌خواهد نسخۀ خاصی از دین‌داری را در جامعه برقرار کند. این روایت از تفکّر فرهنگی انقلاب، اغلب از این‌که به سراغ خودِ احکام فرهنگیِ اسلام برود و آشکارا آنها را تخطئه کند، پرهیز دارد. این در حالی است که سخن انقلاب، همان حرف خدا است و انقلاب در پی استقرار «قطعیّاتِ فرهنگیِ اسلام» است. در مقابل این چالش، روشنفکری سکولار و نیروهای سیاسی وابسته به آنها، کوشش کرده‌اند تا از طریق نظریۀ «تاریخیّت دین»، نظریۀ «تعدّد قرائت‌ها از دین»، نظریۀ «سکولاریسم» و نظریۀ «نسبیّت ارزشی»، راهی برای کنار نهادن حرف خدا بگشایند. ۲. این‌که حرف خدا در «هیچ شرایطی» بر زمین نماند به آن معنی است که نباید گرفتار «توجیه‌های اجتماعی» شد و به‌عنوان «مصلحت اجتماعی»، از ارزش‌ها و احکام دینی عبور کرد. آری، ارزش‌ها در مقام تحقّق خارجی، گاهی دچار «تزاحم» می‌شوند و همواره نمی‌توان همۀ ارزش‌ها را در کنار یکدیگر محقّق کرد و در اینجا باید جانب ارزش‌های اصلی و بنیادی را گرفت، امّا حتّی همین حالت نیز موقتی و گذرا است؛ یعنی این‌گونه نیست که برای همیشه، عنوان مصلحت برقرار بماند و ما توجیهی برای «اجرا نکردن ارزش‌ها» در اختیار داشته باشیم. تعارض‌ها، ماندگار نیستند و به‌هرحال، وضع به حال عادی بازمی‌گردد و باید به محض این تغییر، ارزش‌های فرعی را نیز مستقر کرد. پس اصل بر این است که حرف خدا در «هیچ شرایطی» بر زمین نماند و مصلحت‌ها، استثناهای موردی و موقتی هستند، نه قاعده‌ای برای «عبور تدریجی از ارزش‌های دینی». در مقابل، برخی همواره به دنبال «مقیّد کردن حرف خدا» هستند و برای این هدف، به «عرف» و «جامعه» ارجاع می‌دهند تا «امتناع امر دینی» را در تاریخ کنونی به اثبات برسانند، یا دست‌کم، صورتی از دین را بیافرینند که «دین اقلّی» و «دیانت بُرش‌خورده» است. امّا حکومت دینی نمی‌تواند حرف خدا را در هیچ زمینه‌ای رها کند و آن را با «معیارهای سکولار»، مقیّد سازد. تاریخ انقلاب، «تاریخ حقیقت» است نه «تاریخ مصلحت». باید هرچه که می‌توان از سهم مصلحت در این تاریخ کاست و مجال داد که حرف خدا، ظهور و حضور حداکثری داشته باشد و همچون گذشته، در لابلای صفحات کتاب‌ها مهجور نماند. اگر نیز در جایی احساس می‌شود که «کشش اجتماعی» برای تحقّق بخشی از دین در سطح مطلوب قرار ندارد، باید برای ایجاد میل اجتماعی، چاره‌ای اندیشید، نه این‌که «بی‌درنگ» و «منفعلانه»، جانب عرف را گرفت و حرف خدا را به حاشیه راند. ۳. دعوت به نهراسیدن از «جنجال» و «هوچی‌گری» و «اتهامات» به این معنی است که «اجرا کردن حرف خدا»، موجب واکنش منفیِ مخالفان خواهد شد و همواره کسانی هستند که حرف خدا را برنمی‌تابند و می‌کوشند با فضاپردازی و جوّسازی، انقلاب را از تحقّق حرف خدا، منصرف نمایند. دراین‌حال، انقلاب یا باید از این تهییج و تحریک بهراسد و منفعل و مرعوب شود و به‌عنوان این‌که مصلحت، اقتضای تحقّق این بخش از دین را ندارد، رأی به تعطیل و تعویق آن بدهد، یا باید مقتدر و مستحکم بایستد و فشارها را بکشند و در برابر کج‌روایت‌ها از حرف خدا، روایت راستین بیافریند. انتخاب عمل‌گرایانِ سست‌عنصری که نگران از دست دادن بدنۀ اجتماعی خویش هستند و به «تداوم قدرت خویش» می‌اندیشند نه «تحقّق حرف خدا»، مشخص است. @basirat_shahriyar
چریک سایبر🇵🇸
🔻قصّۀ غم‌انگیز شورای‌عالی انقلاب فرهنگی (۲): نهاد سیاست‌گذار بر منبر موعظه 🖊 مهدی جمشیدی ۵. شو
🔻قصّۀ غم‌انگیز شورای‌عالی انقلاب فرهنگی (۳): «سازمان اداری» یا «قرارگاه جنگی»؟! 🖊 مهدی جمشیدی ۱. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، همچون «قوّۀ عاقلۀ فرهنگی» عمل نمی‌کند؛ یعنی تکیه‌گاه «تفکّر فرهنگی» نیست و کسی از این جهت، به شورا ارجاع نمی‌دهد و آن را معتبر و وزین نمی‌انگارد. اگر هم ارجاعی صورت می‌گیرد، از جنبۀ «قانونی» است نه از جنبۀ «معرفتی». پس سویۀ قانونی آن بر سویۀ معرفتی‌اش تقدّم یافته است. این شورا، همانند چشمۀ جوشان «مسأله‌پردازی فرهنگی» و «راه‌حل‌یابی فرهنگی» عمل نمی‌کند و رودخانۀ خروشان «اندیشه‌ورزی فرهنگی» نیست. باید «عقل فرهنگیِ انقلاب» باشد، امّا چون هم تولید نظری و زایش معرفتی ندارد و هم بی‌عمل یا کم‌عمل به کناری نشسته است، نه حکم «عقل» را دارد و نه حکم «دست و پا» را. گویا نیست و حیاتش، صوری و نمادین است. هستی‌اش، بی‌کارکرد شده است و از هویّت نخستین و رسالت اوّلیّه‌اش فاصله گرفته است. ۲. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، هدایت و راهبری فرهنگی را در «سندنویسی»، منحصر و خلاصه کرده است. ازاین‌رو، فاعلیّتش، نه‌تنها «رقیق» و «ناچیز» است، بلکه «تک‌بعدی» است. تصوّر کرده که مجموعۀ بایدها و نبایدهایی که می‌نویسد، همۀ آن مسئولیّت تاریخی‌ای است که بر عهده دارد و آن‌گاه باید به کناری بنشیند و جریان‌یافتن خودبه‌خود این سندها را نظاره کند. این شورا برای تحقّق سندها، فریاد نمی‌زند و گریبان چاک نمی‌دهد؛ چون پنداشته است که باید بگوید و بگذرد، نه این‌که برای مقام «تحقّق» و «تعیّن» نیز مبارزه کند. اهل قیام و اقامه نیست؛ سندهایش «اقامه» نمی‌شوند و چون سندنویسان، «قیام‌گر» نیستند. به‌این‌ترتیب، به مجموعه‌ای از «آرمان‌های معلّق» و «تجویزهای سرگردان» تبدیل شده است. هنگامی که «تفکّر معرفتی» از «اصلاح اجتماعی»، و «علم ذهنی» از «عمل عینی» فاصله بگیرد، چنین مجموعه‌ای شکل خواهد گرفت که فقط «فضل» دارد نه «فایده». ۳. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، خود را موظّف به «توجیه» و «همراه‌سازی» کسانی که در روند تصمیم‌هایش نیستند نمی‌بیند و جامعه و نخبگان را «متقاعد» و «هم‌داستان» نمی‌سازد، بلکه انتظار دارد از طریق سندها و طرح‌های آمرانه، همسویی صورت بپذیرد. شورا، «بی‌زبان» و «بی‌توضیح» است و نمی‌کوشد برای تصمیم‌های خود، «استدلال‌پردازی» کند. همچون متفکّران، «برهان» نمی‌آفریند، بلکه همانند قاضیان، «حکم» می‌راند. ازاین‌رو، ماهیّت «حُکمی» دارد نه «حِکمی». یا همگان را هم‌نظر با خویش قلمداد کرده است و یا اعتنایی به نظرات مخالف نداشته و تصوّر کرده که چون بر مسند حاکمیّتی نشسته، بی‌نیاز از دلیل است و همین که بگوید باید بشود. هنوز درنیافته که «شدن‌های فرهنگی»، آمرانه و تحکّمی نیستند، بلکه جوششی و درون‌خیز هستند و باطن آدمی نیز با تبیین و توضیح و استدلال، تسلیم می‌شود. ۴. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، «حضور میدانی» ندارد و فرهنگ را در متن زندگیِ واقعی نمی‌بیند؛ چنان‌که به گزارش‌های آماری بسنده می‌کند و از مواجهات مستقیم و مشاهدات عینی، بی‌نصیب است. با پرسه‌زنی فرهنگی، بیگانه است و در میان مردم و هم‌سخن با توده‌ها نیست. با جلسات بسته و محافل خودمانی و فضاهای گل‌خانه‌ای خو گرفته و صحنۀ واقعیِ بازی فرهنگ را به حال خویش رها کرده است. هدایتش، «از راه دور» است و اتاق فرماندهی‌اش فرسنگ‌ها از خطّ مقدّم فاصله دارد. این قرارگاه، دستور هیچ عملیاتی را صادر نمی‌کند؛ چون همچنان احساس نکرده که جنگی درگرفته که بستر اصلی‌اش فرهنگ است. گمان می‌برد که شرایط عادی هستیم و صلح برقرار است. ازاین‌رو، «کنش عینی» و «فاعلیّتِ اجتماعی» ندارد و در چالش‌های کلانِ فرهنگی، خاموش و بی‌عمل است. شورا به ‌صورت جمعی، هیچ‌گونه «موضع‌گیریِ تفصیلی و تحلیلی» ندارد و نسبت به رویدادها، واکنشی از خود نشان نمی‌دهد. ۵. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، از «گروه‌های خودجوش فرهنگی»، غافل است و ارتباطی با «بدنۀ فعّال فرهنگی» ندارد؛ چراکه منطقۀ کنش خود را فقط سازمان‌های رسمی تصوّر کرده است. هویّتش مبتنی بر روایت «دیوان‌سالارانه» از فرهنگ است و تنها چشم به «سازمان‌های فرهنگی» دارد و عناصر دیگری را وارد در معادلات نمی‌کند. نیروها و گروه‌های غیررسمی، رنگ صحن شورا را ندیده‌اند و تحلیل‌ها و تجویزهای‌شان شنیده نشده است. هر چند کفایت فرهنگی‌شان، غیر قابل مقایسه با شورا است، امّا سهمی از قدرت ندارند و صدای‌شان شنیده نمی‌شود. البتّه این بخش محذوف و مغفول، توقع هدایت‌گری از شورا ندارد، چون به‌خوبی می‌داند که شورا چنین بضاعتی ندارد و در کار خویش نیز مانده است، امّا دست‌کم می‌شد از این ظرفیّت بیرون از قدرت بهره گرفت و شورا را به یک نهاد مردمی و مشارکتی تبدیل کرد و درهای آن را به روی عرصۀ عمومی گشود. @basirat_shahriyar
برای ورود به تمدن نوین جهان احتیاج به سرزمین های مختص ایرانِ‌اسلامی داریم، ضمن حفظ تمامیت ارضی ایران سرزمین های فرهنگی و اقتصادی و فضای مجازی هم واجب است که باشند این یکی از اهداف امام خامنه ای حفظه الله در تعریف تمدن نوین اسلامی است، به ویراستی (توییتر) ایرانی وارد شده و ثبت نام کنید🇮🇷✌️🇮🇷 https://virasty.com/Shahid_emad/1674270737972037006