⭕️ آمریکا دیدنیتر خواهد شد؛ تحولات بسیار عمیق و بنیادینی در راه است
🔻 ستیزِ با فرعون در قصر شیطان، و دفاع از مظلومترین انسانها، به قیمت تروریست نامیده شدن و بازداشت و کتک خوردن، یعنی نور هدایت در بعیدترین سرزمینِ این کره خاکی، روشن است.
پ.ن:
قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِي اَلْإِسْلاَمِ دَانَتْ بِوَلاَيَةِ كُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ اَلرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ فِي اَلْإِسْلاَمِ دَانَتْ بِوَلاَيَةِ كُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ اَلرَّعِيَّةُ فِي أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً.
امام باقر علیه السلام فرمود: خدای تبارك و تعالی فرموده است: هر آینه عذاب میكنم هر رعیتی را كه در اسلام با پیروی از امام ستمگری كه از جانب خدا نیست دینداری كند، اگر چه آن رعیت نسبت باعمال خود نیكوكار و پرهیزگار باشد و هر آینه در میگذرم از هر رعیتی كه در اسلام با پیروی از امام عادل از جانب خدا دینداری كند، اگر چه آن رعیت نسبت بخود ستمگر و بدكردار باشد.
🔰 المیادین به نقل از مرکز ملی مطبوعات در واشنگتن: ما نگران اقدامات مقامات آمریکایی مبنی بر دستگیری و محاکمه خبرنگاران هستیم و پایین آمدن رتبه آمریکا در آزادی رسانهها نشاندهنده این است که ما در مسیر غلط در حال حرکت هستیم.
🔻 نقد موقعیّت فرهنگی انقلاب -۱
🖊مهدی جمشیدی
تجربۀ اغتشاش سال ۱۴۰۱، هنوز کهنه و فرسوده نشده و باید از آن درس آموخت. ازاینرو، باید ضعفهای خود را در این تجربه، علاج کرد و مجال نداد که از یک سوراخ، دو بار گزیده شویم. باید تأمّل کرد که در این تجربه، دشمن توانست از کدام مسیرها به ما ضربه بزند؛ چراکه امروز نیز همان راهها را در پیش خواهد گرفت و دامنۀ تجدیدنظرهایش زیاد نیست. باید دستکم این منافذ و خلاءها را برطرف کرد. در این باره، با چند نقطۀ کانونی مواجه هستیم.
[یکم]. فیلمنامۀ دشمن، تکراری و تجربهشده است: ساختن یک «خُردهواقعیّتِ تلخ» در لایۀ شبهمردمی، تولید «روایت کلان» برای تدارک جنگ شناختی-هیجانی، بسیج «بدنۀ اجتماعیِ تجدّدی» برای فشار بر حاکمیّت، ایجاد «چالش ملّی» در راستای قفلشدگی، و تداوم موج بر اساس آفرینش «زنجیرۀ ریزواقعیّتهای تلخ». دشمن دریافته که بخشی از جامعه، دیگر «فکر» نمیکند، بلکه فقط «تکرار» میکند؛ چنانکه «فرضیهبافیهای شیادانۀ دشمن»، بر جای «دلیل» و «شاهد» نشستهاند. دشمن فهمیده که میتواند با «حرکتهای ایذاییِ جزئی»، «کجروایتهای کلّی» از انقلابیها بسازد. نیاز به اقیانوس انسانی نیست. نقطۀ شروع، همیشه کوچک است. و تصاویر بزرگ، از واقعیّتهای کوچک ساخته میشوند. واقعیّت خُرد که تولید شد، واقعیّتهای فراگیر، خودشان از راه خواهند رسید. شناخت، بردۀ همین تصویرهای روزمرّه و تنگدامنه است. شاید در واقعیّت، بیش از این پنج نفر در میان نباشند، امّا وقتی منطقۀ عملیّات، ذهنها و شناختهاست، تخیّل ذهنی، مهم خواهد بود، نه تعداد میدانی. دشمن در پی تولید ریزواقعیّت است تا با تکیه بر آنها، جامعه را تحریک و تهییج کند. نقطۀ شروع، همین ریزواقعیّتهاست که در سیری شتابنده و صعودی، واقعیّتهای بزرگ را صورتبندی میکنند. در درجۀ اوّل باید از شکلگیری ریزواقعیّتهای منفی، جلوگیری کرد و در درجۀ دوم، باید بسیار زودتر از دشمن به روایتپردازی دربارۀ آن پرداخت و مجال نداد که روایت اوّل، از آنِ رسانههای دشمن شود. در این مرحله، ثانیهها سرنوشتساز هستند و تأخیر به معنی واگذارکردن بازی به دشمن است.
[دوّم]. استحاله، از درون آغاز میشود. اغلب هم از «نمادها» شروع میشود، مانند تجربۀ فروپاشی شوروی که در آن، «مکدونالد» به نماد تجدّد و تغییر سیاسی و اجتماعی تبدیل شد. و در ایران نیز «کشفحجاب»، به نقطۀ تمرکز در جنگ نمادین تبدیل شد. بت تجدّد، در هر جا جلوهای دارد. مسأله این است که میخواهند «خطوط قرمزِ فرهنگیِ انقلاب» را به عقب برانند، و ضدّارزشها را «عادی» و «هنجار» کنند. میخواهند ارزشهای الهی در جامعه، «رسمیّت» و «غلبه» نداشته باشند و «خدای شارع» از جامعه برچیده شود. تعابیر «تکثّر» و «تنوّع»، توجیهاند؛ واقعیّت آن است که در پی «نسبیسازی ارزشها» و «تساهل» هستند. عبور از حجاب، «حلقۀ اوّل» از زنجیرۀ درنوردیدن مرزهای دینی و شکستن حریمهای اخلاقی است. پیشروی ضدّارزشی، «تدریجی» و «گامبهگام» است. هر ارزشی که شکسته شود، شکستن ارزش بعدی، «آسانتر» و «کمهزینهتر» خواهد شد. میدانند که کافیست «قدم نخست» را بردارند. آری، به دنبال «فتح سنگر به سنگر» هستند. با «رهاسازی حجاب»، بخش اندکی از زنان به طرف «برهنگی حداکثری» حرکت خواهند کرد. در ابتدا، یک مرگ طبیعی را به بهانهای برای «کشف حجاب» تبدیل کردند. و اکنون در خیابانهای تهران، «نیمتنه» میپوشند. آن متفکّر انقلابی که این آشوب را برآمده از «هرزگی» دانست، درست گفته بود. اینکه حاکمیّت، «اعمال اقتدار» نکند و «رهاسازی حجاب» را در پیش بگیرد به معنی حلشدن مسأله نیست، بلکه مواجهه در لایۀ مردمی شکل خواهد گرفت؛ میان «متدینان» با «ولنگارها».کنار کشیدن حاکمیّت، فاجعهساز است؛ چون آغاز «نامدنیّت» و «تنش اجتماعی» است. بهراستی، فلسفۀ وجود «دولت اسلامی» چیست؟!
[سوّم]. بستر اصلی و اوّلیّۀ جریان اغتشاش، فضای مجازیِ غربی بوده و تمام نیروها و جریانهایی که با اغتشاش همراه بودند، یکدیگر را در این فضا یافتند و انسجام یافتند. این فضای رهاشده و بیمهار، همچنان از ظرفیّت تولید جریانهای تخریبی برخوردار است و ما از این بستر، بهشدت آسیبپذیر هستیم. ازاینرو، باید این فضای متعارض با حاکمیّت ملّی را کنار زد و مجال نداد که ذهنیّت جامعه، بهآسانی در اختیار بازیهایی باشد که در آن ساختهوپرداخته میشوند. نباید از انسداد این فضا هراسید؛ چون حقّ حاکمیّت ملّیِ ما را به رسمیّت نمیشناسد، بلکه به کانون تهاجم و بسیج نیروهای معارض تبدیل شده است. میان گشودگی این فضا و تلاطم اجتماعی، نسبت مستقیم برقرار است. توطئه در خیابان از کجروایت در فضای مجازیِ غربی، ریشه گرفت و چالش ایجاد کرد.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻نقد موقعیّت فرهنگی انقلاب -۲
🖊مهدی جمشیدی
[چهارم]. بخش عمدهای از توطئه به سلبریتیهای سپرده شده است؛ چنانکه جامعه از طریق اینان، تحریک و برآشفته میشود. پیش از این، سلبریتیها هرچه میخواستند میگفتند و مینوشتند و مسئولیّتی را نیز عهدهدار نبودند، درحالیکه پارهای از جامعه گمان میکند که سخن اینان، صحیح و صواب است. به دلیل همین تأثیر و تعیینکنندگیِ اجتماعی باید صحنه را به صورتی طراحی کرد که اینان نیز در برابر تمام مواضع خویش، مسئولیّتپذیر باشند و اگر موضع نادرستی گرفتند و ذهنیّت جمعی را آلوده کردند، بیدرنگ در چالش حقوقی قرار بگیرند. همچنین برخی از «روحانیان لیبرال»، نقش تخریبی مهمی را در بیثباتسازی جنبۀ شرعیِ حجاب و اهمّیّت آن و الزام حکومتی به آن ایفا کردند. این ادبیّات تجدیدنظرطلبانه، قداست و فضیلت و قطعیّت حجاب را در برخی ذهنیّتها فرسود و زمینۀ فکری عبور از آن را فراهم کرد. پیش از این مباحث فقهی و تفسیری بازاندیشانه، حجاب در تصوّر تودهها، منزلت جزمی و حتمی داشت.
[پنجم]. ادّعای برخی این بود که بر اساس آمار، درصدی بالایی از مردم (گویا اکثریّت)، مخالفت مداخلۀ حقوقی و قانونیِ حکومت در حجاب هستند و این یعنی اکثریّت مردم میگویند نه به حجاب اجباری (یعنی حجاب قانونی و دارای ضمانت اجرا)؛ هر چند فقط ده درصد، کشف حجاب کردند. اینان میگویند در طول ماههای پس از اغتشاش تاکنون، مخالفان مداخلۀ حکومت، افزایش یافته است. یعنی برهنگی بیشتر و روشنشدن ماهیّت جریان «زن، زندگی، آزادی»، هیچ تاثیر منفیای بر همراهینکردن مردم نداشته، بلکه مردم، بیشتر با شعار اصلی این جریان (نه به حجاب اجباری)، همراه شدند. در مقابل باید گفت مشاهدات نشان میدهد که هم سئوالات در پیمایشها سوگیری دارد و هم رویّۀ عملیِ نظرسنجی، مخدوش و نامعرّف است. از طرف دیگر، میشود از منطق ایجاد ظرفیّت اجتماعیِ پسینی استفاده کرد؛ یعنی هر چند مخالفتِ ابتدایی وجود دارد اما میتوان در عمل، یک صورتِ مطلوب و نمونۀ موجّه از مداخلۀ حاکمیّتی ارائه کرد تا مردم در متن جریانِ عینی و با مشاهدۀ معقولیّت، همراه شوند. چون مخالفت با اجرای حکم اسلام، برخلاف شرع است، حاکمیّت اسلامی نمیتواند از آن تبعیّت کند؛ هر چند این مخالفان، اکثریّت باشند، به خصوص که میتوان حدس قوّی زد که اکثریّتِ این اکثریّت، تنها مخالفت ذهنی دارند و حاضر نیستند برای این مخالفت، هزینۀ عملی بدهند و اختلال و تنش ایجاد کنند. بههرحال، اکنون دیگر هیچ اکثریّتی در میان نیست و جامعه در ماههای اخیر، بسیار به مداخلۀ حاکمیّت روی خوش نشان میدهد؛ چراکه مشاهده کرده که بهراستی، کشف حجاب، آغاز راه است و در مدّت اندکی، برهنگیهای زننده رایج میشوند.
[ششم]. رهبر انقلاب از در پیش بودن «فتح خرمشهرها» سخن میگویند ولی حس برخی، حس «سقوط» است؛ بدون فتح و رو به عقبنشینی تدریجی و معطوف به حفظ سنگرهای باقیمانده نه فتح خرمشهرهای از دست رفته. در مقابل، باید بتوان از طریق هضم و مستحیل کردن جزییّاتی که نیروهای انقلابی را آزار میدهد در آن کلّیّت تاریخی، از تبدیل رنجش به یأس جلوگیری کرد؛ یعنی از طریق ارجاع به «بافت کلّی و الاهی»، تحوّلات و تنشها را «طبیعی» و «ناتوان از استحاله» ترسیم و تعریف نمود. برداشت این است که سیر واقعی و عینیِ حرکت انقلاب، دستکم در عرصۀ اجتماعی، وضع قهقرایی داشته و انقلاب، جامعه و اصالتهای فرهنگی را باخته و اکنون این شیب منفی، سر بر آورده است. این همۀ واقعیّتِ عینی نیست و آمیخته به مبالغه است، اما تحلیلهای کلان و عام و تاریخی باید از عهدۀ حل این پارههای نچسب و ناملایم برآید؛ چنانکه متهم به کلّینگریهای انتزاعی و بریده از سطح واقعی نیز نشویم. تلاش این است که خُردهها و جزییّات ناخوشایند را نه اینکه نادیده بگیریم بلکه در حد و وزن خود ببینیم و انقلاب را ازدسترفته ترسیم نکنیم. اینکه تنها «ده درصد» از زنان، دچار کشف حجاب و برهنگی شدهاند به این معنی است که «نود درصد» از زنان، چه محجبه و چه ضعیفالححاب، همراه و همدل هستند. ریزش ده درصدی به معنی شکست فرهنگی نیست، و بهکارگیری قانون برای مهار این ده درصد، به معنی حقوقی و سخت شدن زبان نظام در مقام استقرار ارزشها نیست.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻نقد موقعیّت فرهنگی انقلاب -۳
🖊مهدی جمشیدی
[هفتم]. برخی مواجهه با «کشف حجاب» را موجب «دوقطبیشدن جامعه» میدانند. اینان در واقع به هویّت جامعۀ ایران «بدبین» هستند؛ چون پیشفرض ناگفتهشان این است که بخش مهمی از جامعه، «ولنگار» و «لذّتپرست» و «اباحهگر» شدهاند و ارزشهای دینی - از جمله تعهد به حجاب در عرصۀ عمومی - را برنمیتابند. «دوقطبیشدن جامعه»، دروغ و برای مقاومتزدایی از جبهۀ انقلاب در برابر طرح «لیبرالسازی جامعۀ ایران» است. کسانی با اعداد و مفاهیم، به جان ذهنیّت مسئولان افتادند و این اندیشه را به آنها القا کردند که هر گونه تصرّف در جامعه، موجب دوقطبیشدن و شکاف و تنش خواهد شد. و اینکه باید از حجاب، عبور کردند و جامعه دیگر به وضع قبلی باز نخواهد گشت. هر کاری نیز، صوری و سطحی و بیاثر است و جز اسقاط تکلیف و بستن دهان متدینان نتیجهای نخواهد داد. حلقههای اطراف، به نام تحلیل اجتماعی، چنین برداشتی را از جامعه تلقین کردهاند. امّا دوگانهسازی از «اجرای شریعت/ دوقطبیشدن جامعه»، راهحل نیست و حاصلش چیزی بیش از «عرفیشدنِ تدریجیِ جمهوری اسلامی» نیست. کسانی سادهترین راهها را انتخاب میکنند و از کیسۀ شریعت خرج میکنند تا ضعفهای دیگر را بپوشانند. صورت پوستکنده و عریان حرف برخی این است که بخشی از جامعه، از شریعت عبور کرده و ما چارهای جز پذیرش واقعیّتهای فرهنگیِ جدید نداریم و باید مصالحه و مدارا کنیم و در بهترین حالت، حد وسط را بگیریم. در مقابل باید گفت که بدون شک، باید با کشف حجاب مواجهه داشت؛ هم «اکنون» و هم «خیابانی». این مواجهه، تلۀ امنیتی نیست، بلکه بیعملی، تبعات غیرقابلبازگشت خواهد داشت. اقلیّت تجدّدی و ولنگار، اگر رها شوند قدرتِ پیشروی بالایی دارند و تمام جامعه را از جهت ظهوراتِ بیرونی و تجلّی اجتماعی، خواهند بلعید. فقط این مواجهه، «ضمیمهها» و «پیوستها»ی مهمتر از متن دارد، از جمله جلوهگریِ اقتدارِ حاکمیّت. جریان سکولار باید احساس کند که حاکمیّت، اهل عقبنشینی نیست. لازمۀ قطعیِ بعدی، بهدستگرفتن روایت مسلّط هست. رهبر انقلاب به جای امتناع، گشایش میببییند و از بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگ سخن میگویند و ساختار فرهنگی را نیز ذهنیّتِ تغییرکردۀ بخشی از مردم میدانند. این یعنی نهفقط نباید عقب نشست و واقعیّت منفی و استحالهشده را نپذیرفت، بلکه باید آن را شکست و دگرگون کرد. آیتالله خامنهای، نگاه ارادهگرایانه دارد و همواره میگوید میشود و ممکن است و مقدور است و میتوانیم. او متفکّر امکان است نه امتناع. از جامعه هم نمیهراسد. چنان گفت عدّهای کمعمق و احساساتی در اغتشاش بودند. روایت ایشان از جامعه، انقباضی و تهدیدمحور نیست که مرعوب شوند. رهبر انقلاب با نظرسنجیهایی که با «هویّت دینیِ جامعۀ ایران»، همراه هستند مخالفت ندارد. مخالفت ایشان در آنجاست که نتایج نظرسنجیها، متضاد با منطق جامعۀ ایران و جهتگیری اسلامی و انقلابی آن است. ازاینرو، ایشان میگوید نظرسنجیها «ملاک» نیستند؛ یعنی باید آنها را به نشانههای بیرونیِ خودِ جامعه، «ارجاع» داد.
[هشتم]. جبهۀ نیروهای اجتماعی و غیرحاکمیّتیِ انقلاب، «بیسر» و «بهخودوانهاده» است. تا زمانی که علامه مصباح حضور داشت، بهرسمیّت شناخته نمیشد و محل رجوع نبود. اکنون کسی در سطح ایشان در میان نیست که بتواند نقش هدایت غیررسمی را ایفا کند. جبهۀ ما درهمریخته و مشوش هست و حداکثر این هست که تکّهها و پارههای متّحدی وجود دارند، امّا درعینحال، «نقشۀ کلّی» در میان نیست. وقتی وضع ما «جبههوار» نیست، انسجام و همافزایی هم در رقیقترین حالت است. نه تقسیمکار داریم و نه حمایت میشویم. بگذریم از اینکه اغلب افراد، متوسط هستند و توانایی حضور مستقیم در جنگ ترکیبی را ندارند. پیش از انقلاب، امام خمینی توصیه کرد که حداقل، اندکی با هم بنشینید و در کنار یکدیگر چای بنوشید تا قرابت و وحدتی حاصل شود. امروز این فوریّت، حیاتیتر شده است. گویا باید دستی از بیرون دراز شود و نیروهای پراکنده را مفصلبندی کند.
[نهم]. نظام به یک گروه چریکیِ پنجاه نفری از متفکّرانِ صریح و میدانی و معتبر نیاز دارد که در برابر واقعیّتها و روایتها، موضعگیری کنند و فضا را به دست گرفته و ذهنیّت جمعی را ساماندهی کنند. دشمن نیز چنین جبههای را طراحی کرده و از طریق نیروها و جریانهای غیررسمی، بازیسازی کند و حاکمیّت را در موضع انفعال و اضطرار قرار بدهد. با «روایتسازی» توانستند «کشف حجاب» را تحمیل کنند و اینک ما نیز با «روایتپردازی»، «حفظ حجاب» را بازمیگردانیم. قدرت «روایت»، صدها برابر قدرت «گشت ارشاد» است. من هرچه که در مسألهها عمیقتر میشوم، بیشتر به حکمت سخن رهبر انقلاب پی میبرم که گفتند: «تبیین، واجب فوری و قطعی است».
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi