#یادداشت
✍🏻 ماکرون و رویای کشور فلسطین؛ یک داستان عامهپسند!
📣 امانوئل ماکرون مدعی شده که پاریس در ماه سپتامبر، کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت؛ اسرائیل به سرعت واکنش نشان داده و کاخ سفید نیز از خجالت الیزه در آمده است. در این یادداشت تلاش میشود دو سناریوی طرح شده از سوی ناظران مورد بررسی قرار گیرد.
👈🏻 در وهله اول لازم به توضیح است که "کشور" فلسطین به چه معناست؟ قرار نیست این کشور دارای ارتش، مرزهای تحت کنترل، منابع طبیعی مستقل یا حاکمیت واقعی باشد!
◾️ از طرف دیگر، آنچه فرانسه در پی آن است، شناسایی دوجانبه و اعلام رسمی به رسمیت شناختن یک کشور است. اما عضویت کامل در سازمان ملل، مستلزم تصویب در شورای امنیت است؛ جایی که ایالات متحده همواره با استفاده از حق وتو، مانع پذیرش عضویت فلسطین شده است.
🔻حال این سوال پیش میآید آیا در پس پرده، داد و ستدی میان تلآویو و پاریس صورت پذیرفته است یا خشم بیبی و همپیالههای او در اسرائیل، واقعی و برگرفته از ترس است؛ ترس از دومینوی به رسمیت شناختن فلسطین که اسرائیل هرگز حاضر به کنار آمدن با چنین موجودیتی نیست.
1️⃣ سناریوی نخست: پاریس، سوپاپ اطمینان!
▪️در این سناریو، تصمیم فرانسه اقدامی یکجانبه و واکنشی است به بحران انسانی در غزه؛ حرکتی نمادین برای کاهش فشار جهانی بر کشورهای غربی. از این منظر، فرانسه میکوشد خشم افکار عمومی را به نفع جایگاه خود مهار کند، بیآنکه تغییری در واقعیت میدانی رخ دهد.
2️⃣ سناریوی دوم: پاریس، پلیس خوب!
▪️بر پایه این تحلیل، یک هماهنگی پیشین و تقسیم وظایف میان پایتختهای غربی و تلآویو وجود دارد؛ فرانسه، بازیگر یک نمایش دیپلماتیک است که در ظاهر از فلسطین حمایت میکند، اما در واقع، راه حلی نمایشی برای کاستن از فشارهای بینالمللی و پوششدادن به روند اشغال ارائه میدهد.
▪️در این سناریو، اسرائیل در ظاهر اعتراض میکند، اما در باطن، از این «شناسایی محدود» برای خرید زمان و پیشبرد پروژههای خود، از جمله الحاق تدریجی کرانه باختری بهره میگیرد. چنین سناریویی، به تشکیلات خودگردان به عنوان مهرهای علیه ایده مبارزه مسلحانه محبوبیت میبخشد.
👈🏻 بازی راهکار دو دولتی، سالها توسط یاسر عرفات و ابومازن امتحان شده اما بیشتر به سرابی شباهت دارد که ملت فلسطین را تخدیر کرده و اجازه اشغال هرچه بیشتر سرزمین فلسطین را داده است؛ به ویژه اینک که تجربه کمپ دیوید و اسلو به مصوبه الحاق کرانه باختری به اسرائیل منجر شده است!
🔴 عملیات فریب؛ توهم روشنایی در تونل تاریک!
سان تزو در کتاب هنر جنگ مینویسد: " به دشمنی که بی رمق شده است، تا بی نهایت فشار نیاورید. هنگامی که حیوانات وحشی بی رمق می شوند، به مدد نیرویی که ناشی از ناامیدی و یأس است میجنگند. وقتی پای آدمیزاد در میان است، این مطلب بیشتر حقیقت می یابد. اگر آدمیزاد بداند که راه حل دیگری برایش نیست، تا سرحد مرگ خواهند جنگید."
👈🏻 راه حل دو کشوری دقیقا همان خیال خامی است که غرب، به مدت چند دهه برای سیاستمداران عرب و فلسطینی به تصویر کشیده تا از هفت اکتبرها در امان باشد. فارغ از اینکه فرانسه برمبنای کدام سناریو، موجودیت کشور فلسطین را به رسمیت میشناسد؛ نتیجه یکی است. چنین کشوری با چنین مختصاتی حتی در صورت تحقق نه رویای نهر تا بحر را محقق میکند و نه آزادی فلسطین را در پی خواهد داشت. بلکه فقط و فقط یک داستان عامه پسند است!
#یادداشت
فرش قرمزی که برای پوتین پهن شد؛
📣 کشورهای منطقه عاقبت اوکراین را سرمشق قرار دهند!
🔰 غربیها در ابتدای بحران اوکراین، وعدههای بزرگی دادند؛ از تضمینهای امنیتی مشابه ناتو گرفته تا کمکهای مالی و نظامی که قرار بود راه را برای پیروزی کییف هموار کند. اما این وعدهها عملاً اوکراین را گرفتار جنگی طولانی کرد که امروز، بعد از چند سال فرسایشی، نهتنها دستاوردی برایش نداشته بلکه موجودیت سرزمینیاش را زیر سؤال برده است.
▫️ در میدان نبرد، اوکراین متحمل شکستهای پیاپی شد. بخشهایی از دونتسک، لوهانسک، زاپوریژیا و خرسون عملاً از کنترل کییف خارج شد و چشمانداز بازپسگیری آنها با توجه به برتری لجستیکی و صنعتی روسیه تقریباً ناممکن به نظر میرسد. حتی کمکهای میلیاردی غرب نیز نتوانست معادله میدان را تغییر دهد.
▫️ ورود دوباره ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵، فصل تازهای در این منازعه گشود. اروپاییها همچنان اصرار به ادامه حمایت داشتند اما واشنگتنِ ترامپ بهوضوح تمایلی به کشاندن این جنگ به آینده نداشت. همین اختلاف، شکافی عمیق در جبهه غرب ایجاد کرد: اروپا با وسواس به دنبال حفظ اعتبار خود بود، اما آمریکا ترجیح داد با سرعت به سمت معامله با مسکو برود.
▫️ اجلاس آلاسکا نقطه اوج این تغییر بود. ترامپ فرش قرمزی برای پوتینی پهن کرد که غرب سالها تلاش کرده بود او را منزوی کند. مذاکره میان دو رهبر نهتنها نماد بازگشت مسکو به معادلات جهانی بود، بلکه نشان داد روسیه توانسته جنگ اوکراین را از سطح یک بحران منطقهای به موضوعی تحمیلی بر کاخ سفید ارتقا دهد.
▫️ در داخل آمریکا هم این دیدار با انتقادات تندی همراه شد. بسیاری معتقد بودند پوتین بدون دادن امتیاز جدی، به اهدافش رسید: تثبیت دستاوردهای سرزمینی و به رسمیت شناخته شدن بهعنوان طرف اصلی مذاکره. اوکراین در این میان بیش از پیش به حاشیه رفت.
▫️ اکنون بحث اصلی این است که اوکراین ناگزیر خواهد شد از بخشی از خاک خود دست بکشد. ترامپ آشکارا گفته پایان جنگ تنها در صورتی محتمل است که کییف از عضویت در ناتو صرفنظر کند و در مرزهای جدید روسیه، واقعیتهای میدانی را بپذیرد. به زبان ساده، همان چیزی که کرملین از آغاز جنگ به دنبالش بود.
▫️ چرا باید روسیه را باید برنده این منازعه دانست؛ زیرا هم در میدان جنگ برتری خود را تثبیت کرده، هم در عرصه دیپلماتیک از انزوا درآمده و هم توانسته غرب را دچار شکاف و تردید کند. اوکراین اما، پس از سالها جنگ و ویرانی، به نقطهای رسیده که ناچار است واقعیتهای تحمیلشده را بپذیرد
▫️ این وضعیت برای کشورهای دیگر منطقه نیز حامل یک پیام روشن است: تکیه بر طناب پوسیده آمریکا، میتواند آنها را تا مرز فروپاشی و تجزیه ببرد. اوکراین امروز نمونه زندهای است از اینکه وعدههای غرب نهتنها امنیت نمیآورد بلکه هزینههای جنگی ویرانگر را هم به دوش کشورها میگذارد.
#یادداشت
فرش قرمزی که برای پوتین پهن شد؛
📣 کشورهای منطقه عاقبت اوکراین را سرمشق قرار دهند!
🔰 غربیها در ابتدای بحران اوکراین، وعدههای بزرگی دادند؛ از تضمینهای امنیتی مشابه ناتو گرفته تا کمکهای مالی و نظامی که قرار بود راه را برای پیروزی کییف هموار کند. اما این وعدهها عملاً اوکراین را گرفتار جنگی طولانی کرد که امروز، بعد از چند سال فرسایشی، نهتنها دستاوردی برایش نداشته بلکه موجودیت سرزمینیاش را زیر سؤال برده است.
▫️ در میدان نبرد، اوکراین متحمل شکستهای پیاپی شد. بخشهایی از دونتسک، لوهانسک، زاپوریژیا و خرسون عملاً از کنترل کییف خارج شد و چشمانداز بازپسگیری آنها با توجه به برتری لجستیکی و صنعتی روسیه تقریباً ناممکن به نظر میرسد. حتی کمکهای میلیاردی غرب نیز نتوانست معادله میدان را تغییر دهد.
▫️ ورود دوباره ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵، فصل تازهای در این منازعه گشود. اروپاییها همچنان اصرار به ادامه حمایت داشتند اما واشنگتنِ ترامپ بهوضوح تمایلی به کشاندن این جنگ به آینده نداشت. همین اختلاف، شکافی عمیق در جبهه غرب ایجاد کرد: اروپا با وسواس به دنبال حفظ اعتبار خود بود، اما آمریکا ترجیح داد با سرعت به سمت معامله با مسکو برود.
▫️ اجلاس آلاسکا نقطه اوج این تغییر بود. ترامپ فرش قرمزی برای پوتینی پهن کرد که غرب سالها تلاش کرده بود او را منزوی کند. مذاکره میان دو رهبر نهتنها نماد بازگشت مسکو به معادلات جهانی بود، بلکه نشان داد روسیه توانسته جنگ اوکراین را از سطح یک بحران منطقهای به موضوعی تحمیلی بر کاخ سفید ارتقا دهد.
▫️ در داخل آمریکا هم این دیدار با انتقادات تندی همراه شد. بسیاری معتقد بودند پوتین بدون دادن امتیاز جدی، به اهدافش رسید: تثبیت دستاوردهای سرزمینی و به رسمیت شناخته شدن بهعنوان طرف اصلی مذاکره. اوکراین در این میان بیش از پیش به حاشیه رفت.
▫️ اکنون بحث اصلی این است که اوکراین ناگزیر خواهد شد از بخشی از خاک خود دست بکشد. ترامپ آشکارا گفته پایان جنگ تنها در صورتی محتمل است که کییف از عضویت در ناتو صرفنظر کند و در مرزهای جدید روسیه، واقعیتهای میدانی را بپذیرد. به زبان ساده، همان چیزی که کرملین از آغاز جنگ به دنبالش بود.
▫️ چرا باید روسیه را باید برنده این منازعه دانست؛ زیرا هم در میدان جنگ برتری خود را تثبیت کرده، هم در عرصه دیپلماتیک از انزوا درآمده و هم توانسته غرب را دچار شکاف و تردید کند. اوکراین اما، پس از سالها جنگ و ویرانی، به نقطهای رسیده که ناچار است واقعیتهای تحمیلشده را بپذیرد
▫️ این وضعیت برای کشورهای دیگر منطقه نیز حامل یک پیام روشن است: تکیه بر طناب پوسیده آمریکا، میتواند آنها را تا مرز فروپاشی و تجزیه ببرد. اوکراین امروز نمونه زندهای است از اینکه وعدههای غرب نهتنها امنیت نمیآورد بلکه هزینههای جنگی ویرانگر را هم به دوش کشورها میگذارد.
#إِنَّ_رَبَّكَ_لَبِالْمِرْصَادِ
#کورده_واری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یادداشت
♨️ شراکت در میدان مین!
▪️ نیمنگاهی به ادعای خروج اشغالگران از خاک عراق
🔸 سخنگوی سفارت آمریکا از آغاز پروسه ترک عراق توسط نیروهای نظامی این کشور خبر داده و ضمنا اعلام کرده که فعالیتهای ائتلاف بصورت غیرنظامی[!] ادامه خواهد یافت و به شراکت امنیتی تبدیل میشود.
🔸 در عین حال، اصرار پرفشار آمریکا بر حذف الحشد الشعبی نشان میدهد که نیروهای بیگانه با هدف مهار نیروهای بومی و تضمین بقای خود، آرایشی تازه گرفتهاند.
🔸 در واقع، خروج نیروهای آمریکایی صرفاً "ظاهری" است و واشنگتن قصد دارد با تغییر دکور، نفوذ خود را حفظ کند تا همچنان کنترل سیاستهای کلان عراق را در دست داشته باشد.
🔸 هشدارهای مستمر گروههای مقاومت - که از جانب دولتمردان عراقی نادیده گرفته میشود - بیانگر این است که آمریکاییها مایلند این کشور همواره آبستن بحرانهای امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد.
🔸 بعلاوه، کوتاهی دولتهای مختلف در مقابله با بسط سلطه نرم آمریکا، دست واشنگتن را برای اجرای انواع مانورهای اطلاعاتی و ایجاد شکافهای گوناگون باز گذاشته که آینده عراق را به آنسوی میدان مین برده است!
جولان در ایران
جنگ ادامه دارد و هر روز شعبده ای رو میشود.
نزدیک دو سال از خون پاشی و تیغ تراشی غزه میگذرد و در حالیکه لال ها شفا گرفتند دو چهره در سکوتی عجیب بودند: احمدی نژاد و موسوی. اگر احمدی بخشی از هویتش با اسرائیل ستیزی و چپنمایی شکل گرفته بود اما موسوی تمام هویتش با استکبار ستیزی و چپگرایی بود. چطور ممکن است این دو ضد در چنین صحنه ای تماشاگر باشند؟ انگار نه انگار نسل کشی در جریان است، به سکوتشان ادامه دادند در حالیکه می توانستند بدون حمایت از ج.ا به راحتی اسرائیل را محکوم کنند. نه بی خبر بودند و نه بی زبان. انتخاب کردند که در این هنگامه مخالف اسرائیل نباشند و در این سکوت نشانه هایی است برای آنها که می اندیشند.
اما پس از حمله مستقیم اسرائیل به خاک ایران دیگر جای هیچ توجیهی نبود. محمود همان اول یک بیانیه حداقلی پر کرد و زهرا رهنورد سه روز بعد، متنی که زیر تجاوز دشمن چند لگد به حکومت میزد و آخرش هم خواستار پایان سریع جنگ (تسلیم) از سمت ایران شد! اما میرحسین حتی اینجا هم ساکت ماند. شاید پس از تجربه بیانیه رهنورد منتظر وقت بهتری بود.
حالا دو روز پیش و دو هفته بعد از آتش بس و آرامش نسبی پیام او را به طورگسترده پخش کردند. بیانیه ای که به جز سه جمله عمومی، درباره حکومت بود نه دشمن! حتی به صراحت تجاوز را تقصیر خودمان و "نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ" دانست. جالب اینکه پس از تبرئه ضمنی آمریکا و اسراییل اعلام کرد " ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست" و مردم برای "تجدیدنظر در آن خطاها" نیاز به "مجلس موسسان" دارند! رفراندومی که پس از آن دیگر جنگ و "دخالت" توسط دشمن نخواهد بود.
این یک پیام معمولی نیست، شاید خیلی ها ندانند حصر میرحسین موسوی نه بعد از انتخابات، نه بعد از ٨ ماه جنگ خیابانی، نه بعد از تحریم سازی، نه بعد از ایجاد بزرگترین شکاف اجتماعی، بلکه یکسال و نیم بعد در بهمن ٨٩ اتفاق افتاد. جایی که همزمان با موج بهار عربی در مصر و تونس و دمشق و لیبی خواستار ایرانی سازی آنها شد. مسیری که بعدها به لیبی و سوریه امروز رسید.
سوریه در دنیای موسوی کلیدی است. او حتی 11 سال بعد از بهمن ٨٩ که نتیجه بهار را در ویرانه های شام دید هم باز دیوانه وار نوشت : "حاکمیت نام بهار عربى را به بیدارى اسلامى تغییر داد، تا حرکت معطوف به آزادى و عدالت ملتهاى به ستوه آمده از دیکتاتورى و گرسنگى و فقر و بىعدالتى و مجالس قلابى را از حقیقتش خالى کند." دلیل سوریه سازی تغییر نام و دخالت ایران بود نه پروژه غرب!
امروز که فقط چند ماه بعد از سقوط سوریه اسراییل به خاک ایران رسیده است اهمیت مدافعان حرم را میفهمیم، اما موسوی نوشته بود:"دفاع از حرم که به معنای حراست از قلب مومن در مقابل کمترین گرایش به ستمگران است، به خون ریختن در سرزمینهای بیگانه برای تحکیم پایههای رژیمی کودککش اطلاق میشود"! یعنی شعار "نه غزه نه لبنان" دقیقا در قلب جریان ریشه داشت.
با حقد و کینه، درباره شهید همدانی که در حلب جانش را فدای ایران کرد و جنگ را 14 سال از "جانم فدای ایران گویان" دور کرد نوشت: "سزای آن سردار بیافتخاری که به این جنایت اعتراف و مباهات کرد چه بود، جز آنکه جانش در غربت به قربانی مستبدی دیگر تلف شود"
حالا اگر متن پیام بعد از جنگش را هم بخوانید ردی از سوریه در آن پیدا میکنید: اعلام جایگزین حکومت، تشکیل مجلس موسسان، تکرار نکردن خطاهای پیشین که حمله آمریکا و اسراییل را لازم کرد. این پیام یادآور شخصیتی در اعلامیه های تشکیل تحریر النصره 2012، تحریر الشام 2017 است: جولانی.
احمد الشرع از رهبران "بهار عربی" محبوب موسوی اسم خود را جولانی گذاشت که اشاره به ارتفاعات اشغال شده جولان توسط اسرائیل داشت. این انقلابی اصیل استکبار ستیز بعد از سر بریدن به تعداد کافی کت شلوار پوشید، مجلس موسسان قانون نویسی تشکیل داد. اسراییل و آمریکا هم بعد از نابودسازی ارتش و زیرساخت و اشغال خاک جز ماهی یکی دوبار حمله نمیکنند. تحریم هم لازم ندارند و باقی با دستور انجام میشود. حالا سوریهی جولانی، اتوبان حمله به ایران، که "آزادی" اش را تبریک میگفتند دارد داعش را برای "آزادی" عراق و ایران آماده میکند.
تبعات اصلی این پیام در بیرون از مرزهاست. برخلاف های و هوی مجازی موسوی امروز شخصیت مهمی نیست، اما این بیانیه از زبان او اعلام موجودیت جریان «جولانی ایران» است.
جای تعجب نیست که همان شبکه کثیفی که در پایان جنگ ترور رهبر و جانشینی روحانی را مطرح کرد، به طور گسترده این بیانیه را پخش کرد. همانها که پس از هجمه بی دلیل به صداوسیما، سفیدسازی ناگهانی تاجزاده و زندانیان را شروع کردند. دقیقا در این متن و نامه 180 استاد هم روی دو درخواست آزادسازی زندانیان و تحویل صداوسیما تاکید شده است،
انگار همه از یکجا بیرون می آیند. کجا؟
#یادداشت
روز میشود، چشمها را باز کنید
حالا آفتاب برآمده، پیکرها را به خاک سپردیم، اشکها را ریختیم و شعرها را سرودیم. دیگر وقت حسابکشی است. اصولگرا و اصلاحاتی ندارد. سعید و مسعود ندارد. حتما بازی مافیا را دیده اید، شهروندان باید گفتگو کنند و قاتل را پیدا کنند.یکی اصرار دارد سعید نفوذی است، آن یکی یقه جواد را گرفته. اما آنها که نتوانند در روز نفوذ را تشخیص دهند در شب با کشته شدن شهروندان و حتی خودشان تاوان خواهند داد. و حالا که فهمیدیم فریدون عباسی شهید رویین تن شهر بوده، کسانی که جاسوسش خواندند رسوا میشوند. آیا شهر درس میگیرد؟
کم کشته ندادیم؛ رییسی کشته شب در ورزقان بود و جدی نگرفتیم، چند روز بعد پزشکیان تابلوی اعلام نقش زد که "من پزشک شهر هستم" و اعتماد کردیم، فردایش هنیه ترور شد، شبی که در رویای مذاکره غرق بودیم نصرالله تکتیرانداز ایران هم رفت. کم اشتباه نداشتیم، انفجار بندر را هم ندید گرفتیم تا رسیدیم به شب سمور. پزشک، کارآگاه، رویین تن، سرباز، سردار، دانشمند، بچه، زن همه را زدند، آمدند که کار شهر را یکسره کنند. آمدند که صبحی نباشد. معجزه بود که به بازی برگشتیم و زنده ماندیم. فهمیدیم خدا هم در بازیست.
حالا آفتاب برآمده و وقت حسابکشی است. میدانیم شب بعدی در پیش است. باید ببینیم از کجا خوردیم. یکبار از انتها نگاه کنیم:
حالا میدانیم مذاکره پوشش جنگ بوده ولی بخشی از شهر هر روز از خبر خوش توافق گفته و سرمایه گذاری 1000 میلیاردی! فروخته. بعضی ها فاجعه بندررا "اشتباه خودی" معرفی و اسرائیل را تبرئه و مذاکره فریب را حتی موقت تعطیل نکرده. فهمیدیم مخالفت رهبر با مذاکره درست بود ولی کسانی دنبال مجوزش رفتند و با ریزش دلارجشن گرفتند. فهمیدیم جلوگیری از وعده 3 چه خطایی بود ولی بعضی به آن افتخار و بقیه را جنگ طلب کردند. هم اصولگرا هم اصلاحاتی محاسبات اشتباه دشمن را تقویت و پاسخ اسرائیل به وعده 2 را کوچک نمایی کردند. در حالیکه هنیه وسط تهران ترور شده بود و مافیا برای ترور نصرالله تصمیم میگرفت، پزشک و مشاورش در سازمان ملل از تسلیم سلاح! و رویای توافق با آمریکا میگفتند. روز که شد گفتند فریب خوردیم.
نه اشتباه نکنید، مساله شخص و جناح نیست، مساله ایران است، شهر ما. دور میزی نشسته ایم که بعضی هایمان در سال گذشته نه یکبار، تقریبا هر بار سمت اشتباه تاریخ بودند. در حالیکه مدام به منتقدان اتهام جاسوسی و بیسوادی و تندروی میزنند عملا پشت دست قاتل بازی کرده اند. به اسم نجات شهر تبر برداشته و کشته پشت کشته انداخته اند. شهروندانی که یک ویژگی مشترک دارند: غربگرایی (غالبا اصلاحات و مغلوبا اصولگرا). بدون جهتگیری قضاوت کنید و شهر را نجات دهید. شب نزدیک است.
اما بازی ما یک فرق اساسی دارد: مافیای ما اصلا پنهان نبود! آمریکا و اسرائیل از اول سر میز نشسته بودند و میکشتند. همین غربگرایان بودند که آمریکا را سفید کردند، نه یک روز، دو روز، 30 سال! دشمنی را گردن خودمان انداختند و با خیانت ها ناامید نشدند. دست دادند، قدم زدند، خندیدند و شهروندان زیر فشار را به مافیا امیدوار کردند. میگفتند تقصیر خودمان است که تحریم شدیم، اسرائیل به ما چکار دارد؟! پولهای ما را در سوریه خرج میکنند. موشک میزنند و شعار میدهند. ما خرابکار شهر هستیم نه آمریکا. پسر خوبی باشیم دیگر کشته نمیدهیم. قاتل شهر را منجی کردند و مافیا را شهروند جا زدند.
مساله فقط پارسال نیست، تقریبا هر وقت غربگرایان شهر را دست گرفتند خطا کردند: صبر استراتژیک (ترور سلیمانی)، تله جنگ(ترور فخری زاده)، تنش زدایی (تحریم سه برابر)، توافق آستانه (سقوط سوریه)، برجام (یک تریلیون دلار ضرر به گفته ظریف)، اینستکس (دروغ سرکاری)، مکانیزم ماشه (مهار ایران حتی در جنگ) اعتماد سازی (جنگ)،... عقبتر، 16 سال پیش گفتند "نه غزه نه لبنان". امروز میفهمیم یعنی چه!
حالا آفتاب برامده، زنده ماندیم اما جالب اینکه کشتار بزرگ در تاریکی رخ نداد. آمریکا سر میز اسلحه کشید و در حالیکه غربگرایان گفتگو میکردند، جلوی چشم همه شلیک کرد. حتی شهروندان خواب زده هم مافیا را دیدند. راز اتحاد شهر اینجاست: دشمن! چیزی که قبلش تشخیص نمیداند چون سفیدش کرده بودند. و امروز اگر مطالبه کنی میگویند انسجام شهر را به هم نزنید! چرا شهر درس بگیرد وقتی گفتگو را بسته اند؟
هیچ نقدی نباشد، وحدت، رهبری، خفه شوید. تقصیر ما نبوده، تازه راهکار هم داریم: "دوباره با آمریکا ببندیم"!
نه تنها عبرت نگرفتند بلکه به متجاوز دیشب التماس رابطه میکنند و او هم بی محلی! در خون از قاتل گدایی رفاقت میکنند. به جنون رسیده اند، این دیگر غربزدگی هم نیست. جلال باید کتاب دیگری بنویسد. این سندروم تهران است نه استکهلم. این قاتل گراییِ مقتول است. جنون بردگی و در یک کلمه: تسلیم طلبی.
وقتی غرب در صورتت شلیک کرده چه گرایشی؟ غربگرایی نمانده.
فقط دو طرف در شهر مانده؛ مقاومت و تسلیم طلبی.
#یادداشت
#یادداشت
♨️ دیپلماسی آمریکایی؛ نگاه استعماری و تحقیر ملتها
⏪ توهین دیروز «تام باراک» فرستاده آمریکا به خبرنگاران لبنانی که گفت: «اگر مثل حیوانات رفتار کنید، ما میرویم!» نمونهٔ تازهای از رفتار تحقیرآمیز نمایندگان واشنگتن در منطقه است. این رویداد، ادامهٔ الگویی تاریخی است.
1⃣ پل برمر، عراق (۲۰۰۴)
وی بهعنوان حاکم نظامی آمریکا در عراق، در ملاقات جمعی از سران سیاسی این کشور با لحنی موهن گفت: «شما بدون آمریکا هیچ هستید! این کشور را ما نجات دادیم و بدون حضور ما فرو خواهد پاشید.»
2⃣ تام باراک، عراق (۲۰۱۷)
او در سال ۲۰۱۷ طی دیدار با مقامات عراقی در بغداد، با بیانی تحقیرآمیز که خشم افکار عمومی را برانگیخت، اظهار داشت: «شما باید قدردان کمکهای آمریکا باشید، نه اینکه دائم شکایت کنید!»
3⃣ جان بولتون، ترکیه (۲۰۱۸)
وی در آنکارا با ادبیاتی تهاجمی و اشاره انگشت به مسئولان ترک گفت: «اگر خرید سامانه اس-۴۰۰ از روسیه را ادامه دهید، باید منتظر عواقب بسیار شدیدی باشید! ما اجازه نخواهیم داد امنیت ناتو به خطر بیفتد.»
4⃣ جارد کوشنر، فلسطین (۲۰۱۸)
داماد و نماینده ویژه ترامپ، در ملاقات با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، بهگونهای تحقیرآمیز اعلام کرد: «فلسطینیان هنوز برای حکومت بر خود آماده نیستند. شما باید واقعیتها را بپذیرید و با طرح صلح ما همراه شوید.»
5⃣ دیوید هیل، لبنان (۲۰۱۹)
او در بیروت، مقامات لبنانی را اینگونه تهدید کرد: «اگر با سیاستهای ما در منطقه همراهی نکنید، کمکهای بینالمللی به لبنان را مسدود خواهیم کرد و باید منتظر عواقب آن باشید.»
◽️ رفتار فرستادگان آمریکا که رویکرد استعماری، استفاده از تهدیدهای قلدرمآبانه بهجای دیپلماسی تعاملی و بیتوجهی عمدی واشنگتن به حساسیتهای منطقه را نشان میدهد، اعتماد به آمریکا را در سطح ملتها و اغلب نخبگان تخریب کرده است.
#یادداشت
♨️ اسرائیل چگونه مصر را مهار کرده؟
1⃣ توافق کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ صلحی ظاهری میان مصر و اسرائیل ایجاد کرد، اما تلآویو با ارزیابی قاهره بهعنوان تهدیدی بالقوه در صورت بازگشت به محور ضد اسرائیلی، محدودیتهای سیاسی و استراتژیکی را بر مصر اعمال کرده که این فشارها به کنترل شریانهای حیاتی این کشور گره خورده است.
2⃣ اسرائیل از دههها پیش با هدف تسلط بر رود نیل، شریان حیاتی مصر، از پروژههایی مانند سد النهضه اتیوپی حمایت غیرمستقیم کرده، که این اقدام امنیت آبی مصر را به خطر انداخته و اقتصاد وابسته به کشاورزی این کشور را تحت فشار قرار داده است.
3⃣ ادعای اخیر ترامپ مبنی بر حمایت مالی آمریکا از سد النهضه، بخشی از برنامه بلندمدت صهیونیستی-آمریکایی برای مهار مصر را آشکار میکند، که با تضعیف نیل، اهرمی برای کنترل سیاسی و اقتصادی قاهره ایجاد کرده است.
4⃣ همزمان، طرح کانال بنگوریون بهعنوان جایگزین کانال سوئز، تهدیدی برای درآمدهای اقتصادی مصر است که با تضعیف این شریان تجاری، نهتنها اقتصاد قاهره را هدف قرار داده، بلکه نفوذ اسرائیل را در تجارت منطقهای تقویت میکند، تکمیلکننده استراتژی کنترل منابع حیاتی مصر.
5⃣ این اقدامات، همراه با انزوای مصر از جایگاه محوری جهان عرب پس از کمپ دیوید، نفوذ منطقهای قاهره را کاهش داده و مصر را به کشوری وابسته و محدود تبدیل کرده، که تحت فشارهای هماهنگ صهیونیستی برای حفظ برتری تلآویو قرار دارد.
🇮🇷🇵🇸
💢#یادداشت | پاسخ ایران این بار سختتر است!
◻️◽️▫️
🔹«جان مرشایمر»نظریهپرداز آمریکایی و استاد دانشگاه شیکاگو، در تازهترین مصاحبه خود، وضعیت امنیتی خاورمیانه را به شکل شفاف تحلیل کرده و هشدار داده است که هر گونه حمله احتمالی رژیم صهیونی به ایران، با واکنش شدیدتر و پیچیدهتری روبهرو خواهد شد. او به تجربه جنگ ۱۲ روزه اشاره میکند و میگوید در آن نبرد کوتاه اما فشرده، ایران توانست تلآویو را در معرض فشار واقعی قرار دهد و اثرات بازدارنده خود را نشان دهد. این نکته، بیش از هر ارزیابی نظری، نمایانگر توان عملیاتی و قدرت پاسخگویی ایران است.
🔸مرشایمر بر این باور است که تلآویو به خوبی میداند که هرگونه تهاجم مستقیم، هزینههای سنگینی برای آن به همراه خواهد داشت. در تحلیل او، این بار معادلات متفاوت است و رژیم صهیونی در مواجهه با ایران نمیتواند روی تجربههای گذشته حساب کند. واقعیتهای میدانی نشان میدهد ایران توانسته با تقویت سامانههای دفاعی و بهبود شبکههای استراتژیک، ظرفیت خود برای مدیریت بحران و پاسخ قاطع به تهدیدها را افزایش دهد. این ظرفیتها به گونهای طراحی شدهاند که هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، پیامدهای گسترده و غیرقابل پیشبینی برای مهاجم ایجاد کند.
🔹از سوی دیگر، مرشایمر به پیامدهای بینالمللی این تنشها اشاره دارد. ایران با ایجاد پیوندهای مستحکم با اعضای بریکس و استفاده از موقعیت ژئوپلیتیکی خود، توانسته فضای دیپلماتیک جهانی را به نفع خود شکل دهد. تهدیدهای تحریم و #مکانیسم_ماشه، به جای تضعیف تهران، ایران را به سمت همکاریهای گستردهتر با قدرتهای نوظهور هدایت میکند و نشان میدهد که راهبردهای آمریکا در فشار حداکثری با محدودیت مواجه شده است.
🔸کنترل تنگه هرمز و خلیج فارس نیز نقطهای استراتژیک در توان بازدارندگی ایران محسوب میشود. هرگونه تحرک نظامی دشمن، این مناطق حساس را در معرض خطر قرار میدهد و ایران با حضور فعال خود در این گذرگاههای حیاتی، توانسته جایگاهش را در امنیت انرژی جهان تثبیت کند. این اقدام، هم قدرت ایران در میدان را تقویت کرده و هم ابزار فشار غیرمستقیم بر دشمنان منطقهای و جهانی را فراهم کرده است.
🔹جمعبندی مرشایمر این است که ایران امروز از توان دفاعی و بازدارندگی گستردهای برخوردار است که از نظر عملی و استراتژیک، مسیر هرگونه حمله احتمالی را دشوار میکند. تهران با ترکیب قدرت نظامی، مدیریت بحران و دیپلماسی هوشمند، به بازیگری فعال و تعیینکننده در منطقه تبدیل شده است. پیام آشکار این تحلیل، نشان دادن قدرت ایران در مواجهه با تهدیدهای فرامنطقهای و توانایی تغییر معادلات امنیتی و دیپلماتیک به نفع خود است.
✍🏻 علیرضا سلیمانی نژاد
#یادداشت
پرچمدار جنگ صليبی نوین..
🔴 وزیر جنگ آمریکا؛ از خالکوبی کافر تا ایمان به مسیحیت انجیلی!
🔰 در کتاب American Crusade به قلم پیت هگست، وزیر جنگ آمریکا نشانههای آشکاری از لحن ضداسلامی و ستایش از جنگهای صلیبی دیده میشود. رسانهها نیز بارها به خالکوبیهای جنجالی او پرداختهاند؛ از جمله واژه «کافر» به زبان عربی و شعار تاریخی «Deus Vult» که شوالیههای صلیبی در قرون وسطی به کار میبردند.
▫️ قرائن موجود حاکی از این است که وی با زبان و نمادهای صریح، خود را به یک سنت صلیبی پیوند میزند. شواهد نشان میدهد که اسرائیل همان «حمله صلیبی جدید» است که اکنون با پشتیبانی پروتستانتیسم انجیلی تقویت شده است.
▫️ واقعیت تاریخی نشان میدهد که مسیحیت انجیلی صهیونی در اروپا و آمریکا از قرن هفدهم به این باور رسیده بود که بازگشت یهودیان به فلسطین مقدمه تحقق وعدههای الهی است.
▫️ این اندیشه بر سیاست بریتانیا در صدور اعلامیه بالفور و سپس بر ایالات متحده تأثیر گذاشت. در عین حال، جریانهای یهودیِ پیشاصهیونی نیز همزمان همین ایده را طرح کرده بودند؛ از جمله یهودا القلعی و هیرش کالیشر در نیمه قرن نوزدهم.
▫️ بنابراین، ریشههای شکلگیری صهیونیسم نه صرفاً در الهیات مسیحی، بلکه در همزمانی و همافزایی جریانهای مسیحی و یهودی قابل فهم است. اسرائیل محصول این همپوشانی فکری با شرایط استعمار اروپایی و ناسیونالیسم مدرن است.
▫️ در عراق پس از ۲۰۰۳ حدود ۲۰۰ هزار غیرنظامی شهید شدهاند. در سوریه از ۲۰۱۱ تاکنون بیش از ۵۸۰ هزار نفر کشته شدهاند. در فلسطین و بهویژه غزه پس از ۲۰۲۳ بیش از ۶۳ هزار شهید گزارش شده است.
▫️ بنابراین کتاب وزیر دفاع آمریکا و نمادهای صلیبی او نشاندهنده گرایشهای ایدئولوژیک ضداسلامی و مسیحیت انجیلی است که نقشی جدی در تقویت صهیونیسم داشته و روایت سادهشدهای از «جنگ نوین صلیبی» است.
#یادداشت
عبور آمریکا از سایکسپیکو؛
♨️ مهاجمان، دروازه را خالی میخواهند!
⏪ اظهارات تام باراک درباره بیاعتباری مرزهای سایکسپیکو، بازتاب نگاه تازهای در واشنگتن است؛ امنیت اسرائیل دیگر محدود به خطوط روی نقشه نیست، بلکه به «عمق راهبردی» در لبنان و سوریه گره خورده است.
1⃣ این موضع در شرایطی بیان میشود که اسرائیل طی یک سال گذشته بیش از ۱۰۰۰ بار حریم هوایی لبنان را نقض کرده و در سوریه دهها حمله هوایی انجام داده است؛ یعنی سخن باراک تبیین سیاسیِ همان تجاوزات عملی است.
2⃣ لبنان در چنین فضایی با دو مسیر روبهروست: یا این رویکرد را رسماً محکوم کند و بر حق دفاع مشروع خود تأکید نماید، یا با سکوت، زمینه عادیسازی «امنیت بدون مرز اسرائیل» را فراهم آورد.
3⃣ طرح آمریکا برای خلع سلاح حزبالله در واقع حلقه مکمل همین استراتژی است؛ زیرا تنها نیرویی که توان بازدارندگی در برابر این سیاست دارد، مقاومت مسلح لبنان است و حذف آن یعنی باز کردن دروازه بیدفاع کشور.
4⃣ بیتوجهی به این هشدار، میتواند پیامدهایی از جنس تغییر ژئوپلیتیکی به همراه داشته باشد؛ از نابودی موقعیت ارتش لبنان در جنوب گرفته تا تثبیت حضور اسرائیل در مناطق مرزی و افزایش نقش مستقیم واشنگتن در تعیین آینده امنیتی لبنان.
#یادداشت
🔴 خالهزنکبازیهای یک فرستاده!
🔰 پلاسخارت، با سابقهای که در دوران مأموریت خود در عراق به عنوان نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل از خود برجای گذاشت، همواره متهم به عبور از خطوط وظایف دیپلماتیک و دخالت در امور داخلی این کشور بوده است.
1️⃣ رویکرد او در عراق، که اغلب با فشار بر دولت و گروههای مختلف برای انطباق با دستورکارهای خاص همراه بود، اکنون به عنوان یک الگوی نگرانکننده برای مأموریت او در لبنان تلقی میشود.
2️⃣ این پیشینه، سفر اخیر او به مقر یونیفیل در الناقوره را در هالهای از ابهام و سوءظن فراوان قرار داده است.
3️⃣ دیدار با فرمانده یونیفیل در این منطقه حساس، نشاندهنده هماهنگی برای افزایش فشارهای میدانی و سیاسی به بهانه تثبیت آتشبس است.
4️⃣ این اقدام را میتوان گامی در جهت غیرنظامی کردن جنوب لبنان و خالی کردن صحنه از عناصر قوت لبنان در مقابل تهاجمات احتمالی رژیم صهیونیستی تفسیر کرد که مستقیماً به تضعیف بازدارندگی لبنان میانجامد. به نظر میرسد او مکمل پازل تلاش همهجانبه برای خلع سلاح حزبالله است.