* #امام_حسن_عسکری
🔻آقا امام عسکری خیلی مظلوم بودند هم در زمان حیاتشان مظلوم بودند و هم شهادت حضرت به گونه ای شده که خیلی بیش از این نیاز است که به آقا امام عسگری عليه السلام و فضایلشان و صحبت در باب ایشان و عنایتشان، پرداخته بشود.
امام زمان علیه السلام از اینکه نام پدر بزرگوارشان برده شود خیلی خوشحال می شوند.
🔸از جمله کراماتی که برای حضرت نقل شده یک روایتی دارد که راوی نامه ای می دهد خدمت امام عسگری عليه السلام و مسائلی را می پرسد. بعد حضرت جواب می دهد. در پایان نامه حضرت می نویسند که تو اراده داشتی در نامه ات بنویسی راجع به بیماری تب رِبع بپرسی ولی فراموشت شد، اما درمانش اين است. و حضرت درمانش را می نویسند.
🔹یکی دیگر از کرامات امام عسکری علیه السلام این است که راوی خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسید، حضرت با یک قلم زیبایی داشتند می نوشتن؛
حضرت نامه نوشتنشان که تمام شد، سر آن قلم را پاک کردند و به راوی اشاره کردند که بگیر. طرف تعارف کرد. حضرت فرمودند مگر الان در دلت نگذشت که ای کاش ایشان قلمشان را به من می دادند؟! خب این قلم بیا بگیر و به او دادند.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
🏴🕯🏴
* #امام_حسن_عسکری
🔻داستانی شیرین و جذاب از زندگی امام حسن عسکری علیه السلام:
بَختَيشُوعِ حکیم، طبیب متوکل و نصرانی بود. در طب سر آمد روزگار خودش بود. قاصدی از خانه امام عسگری علیه السلام آمد که کسی را بفرستید امام عسگری می خواهند فَصد کنند (از رگ مخصوصی خون بگیرند) بختیشوع یکی از بهترین افرادش را فرستاد و به او گفت این بزرگترین مرد و عظيمترین فردی است که من تابحال دیده ام ، هر کاری را که می گوید انجام بده، از علوم خودت هم در محضر او اظهار فضل مکن.
🔸آن فرد آمد و دید اتاقی را برای پذیرایی آماده کرده بودند ، حضرت فرمودند در اتاق انتظار باشد ، بعد از مدتی صدایش زدند آمد و آماده شد. ظرفی را قرار داده بودند که بزرگ بود و بیش از خون یک انسان در آن جا می شد. فَصَّاد بختیشوع تعجب کرد. دید که حضرت نشستند و فرمودند رگ اَکهَل را بگشای ، نپرسید چرا و بلافاصله رگ را باز کرد. خون آمد و ظرف پر شد. حضرت فرمودند ببند. بعد فرمودند به همان اتاق برو و همانجا باش، با تو هنوز کاردارم. در همان اتاق رفت. این عمل را قبل از ظهر انجام داد.
🔹آنجا ماند تا عصر، حضرت فرموند فَصَّاد بیاید دو باره آمد و دید همان طشت هست و حضرت نشستند و فرمودند روی رگ را باز کن ، باز کرد و دوباره خون آمد تا طشت پر شد. فرمودند ببند. بعد فرمودند برو و منتظر باش. رفت و از او پذیرایی شد تا صبح روز بعد. فرمودند بیا دوباره آمد. برای بار سوم همان طشت بود. حضرت دستشان را گذاشتند و فرمودند رگ را باز کن. باز کرد و مایعی سیال شبیه به شیر از دست حضرت بیرون آمد تا طشت پر شد. فرمودند ببند. بست.
🔸حضرت برخاستند. جامه ای گران قیمت همراه با پنجاه درهم به او دادند. شاید یک فصد یک درهم يا دو درهم اجرتش بود. اما حضرت به او پنجاه درهم دادند. فرمودند که با راهب دیر عاقول در ارتباط هستی؟ خوب است قدر او را بدانی. منظور پیرمرد راهب نصرانی بود که در دیری به نام دیر عاقول زندگی می کرد اما با هیچ کس ارتباط نداشت.
ادامه دارد...
👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌌تسلیت به امام زمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف.🏴
🌱💚
🎤با نوای مداح اهل بیت علیهم
السلام حاج میثم مطیعی....🚩
🤲اللهم عجل لولیک الفرج.
#شهادت
#امام_حسن_عسکري
(علیهالسلام)
نامهای نوشت برای دوستان خاصش. دربارهی غیبت پسرش. برای ابنبابویه نوشت:
" آن زمانی که همهجا را ظلم میگیرد، از خدا صبر بخواهید. برای فرجش دعا کنید. جدم رسول خدا هم گفته بهترین عبادت انتظار فرج است. وقتی میآید با خودش خوشی میآورد، بعد همهی مشکلات و ناراحتیها تمام میشود. پس منتظر باشید تا ظهور کند."
#امام_حسن_عسکری
#چشمه_ساراینجاست 👇🌱
@cheshmehsarkhansar