eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
142 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
43.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"خونه مادربزرگه" قسمت(۱۴) 👆👆👆 🌈 ⭐️🌈 ╲\╭┓ ╭🌈⭐️ 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 💧🚰غصه‌ی شیر آب 🚰💧   کتری گل‌گلی روی سینک ظرف‌شویی نشست و به شیر آب سلام کرد. شیر آب به گل‌های کتری نگاه کرد. یواش گفت: «سلام.» و یک‌دفعه چک چک گریه کرد. کتری گل‌گلی که قدر آب را می‌دانست، رفت زیر شیر آب نشست تا چکه‌های آب را جمع کند و پرسید: «شیرجان! چرا چک چک می‌کنی؟» شیر آب حالش بد بود، بدتر شد. بیش‌تر گریه کرد. چکه‌هایش به هم چسبیدند و مثل یک طناب باریک ریختند توی کتری. شیر آب گریه‌کنان گفت: «تو را که می‌بینم، نمی‌توانم جلو گریه‌ام را بگیرم... چه گل‌هایی!... چه برق و بورقی!» کتری با تعجب به لوله و دسته‌اش نگاه کرد و پرسید: «یعنی از من می‌ترسی؟ من ترسناکم؟» شیر آب عکس خودش را ته کتری دید. شرشر گریه کرد و گفت: «نه، کتری‌جان! من ترسناکم. تو خیلی هم قشنگی. من با دیدن تو یاد کتری قبلی افتادم که داغونش کردم.» کتری گل‌گلی ترسید و پرسید: «داغونش کردی! چرا؟» شیر آب تعریف کرد: «دیروز یکهو آب قطع شد. کتری بیچاره نمی‌دانست که آّب قطع و وصل شده. آمد لبه‌ی سینک نشست. گلویم خشک شده بود. یک‌دفعه چندتا سرفه و چندتا عطسه کردم، کتری بدبخت از روی سینک افتاد پایین و لعابش آمد توی دهنش. از آن به بعد، کتری، دیگر کتری نشد. قوری و استکان و نعلبکی می‌گویند، سر پیری کار گلدان را می‌کند. آن هم به خاطر اشتباه من...» کتری گل‌گلی که تا سرش پر آب شده بود، گفت: «کار گلدان هم که بد نیست. بهتر از بی‌کاری است. حالا این‌قدر شرشر نکن. بی‌آب می‌مانیم. ببین، بدون کتری می‌شود زندگی کرد، ولی بی‌آب نمی‌شود. آب را هدر نده، کتری‌جان!» شرشر شیر آب شد مثل یک طناب آب باریک. بعد چند چکه و بعد بند آمد. ╲\╭┓ ╭🚰💧 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️ یک) از جمله دوستت دارم استفاده كنید هر روز به فرزند خود بدون توجه به سن و سال او بگویید كه دوستش دارید. این جمله حتی می‌تواند در زمانی كه والدین بر سر مسأله‌ای با كودك خود تفاهم ندارند یا از دست او عصبانی هستند، استفاده شود. كودك اگر نسبت به عشقی كه پدر و مادر به او می‌ورزند مطمئن شود، معبر قلب خود را به روی والدین می‌گشاید.‏ ╲\╭┓ ╭💜🌈 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ⁉️🔆 دانستنی_ها 🔆⁉️ در یک کتاب علمی خواندم: دندان‌ها فقط برای جویدن نیست؛ لب‌ها، دندان‌ها، زبان، گونه‌ها و ماهیچه‌های گلو به ما کمک می‌کنند تا بتوانیم انواع صداها را تولید کنیم. بنابراین شما نمی‌توانید با دهان‌بسته صحبت کنید. حالا می‌توانید امتحان کنید! تخم‌مرغِ خراب مادربزرگ خواست برایم نیمروی خوش‌مزه درست کند. سه‌تا تخم‌مرغ آورد. رنگ یکی از آن‌ها تیره بود. فوری یک کاسه پر از آب کرد و آن را داخلش انداخت. بعد به من گفت: «هیچ می‌دانستی که تشخیص تخم‌مرغ سالم از خراب با قرار دادن آن در کاسه‌ای پر از آب انجام می‌گیرد. به این صورت که اگر تخم‌مرغ ته‌نشین شود سالم است؛ و اگر روی آب شناور شود خراب است.» پنگوئن‌ها داشتم تلویزیون تماشا می‌کردم. یک برنامه‌ی علمی درباره‌ی پنگوئن‌ها بود. مجری تلویزیون می‌گفت: «یک پنگوئن نر می‌تواند یک ماهی را بیش از یک هفته بدون این‌که هضمش کند. در معده‌ی خود نگه‌ دارد. هر موقع لازم شد پنگوئن مقداری از آن را بیرون می‌آورد و به بچه‌های خود می‌دهد.» موز چه‌قدر میوه می‌خورید؟ حتماً از بین میوه‌ها موز را خیلی دوست دارید. موز تنها میوه‌ای است که هیچ‌کس حتی نوزادان به آن حساسیت ندارند. پس موز بخورید. نوش‌جان‌تان! بوی بد اگر به دلیل فعالیت و یا ورزش زیاد مرتب مجبور به شستن لباس هستید، نباید عرق را برای بوی بد لباس‌ها سرزنش کنید. عرق به خودی خود بو ندارد. این بو زمانی تولید می‌شود که باکتری روی پوست با عرق آمیخته می‌شود. آن وقت بوی بدی را استشمام می‌کنید. استخوان‌های بدن بچه‌‌ها بیش‌تر استخوان دارند یا بزرگ‌سالان؟ ممکن است در جواب به این سؤال بگویید بزرگ‌سالان، ولی اشتباه می‌کنید. بزرگ‌سالان ۲۰۶ استخوان دارند. در حالی که کودکان سی‌صد استخوان در بدن دارند! ╲\╭┓ ╭🔆⁉️ 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی و آموزش به روش مونته سوری کار دوخت تقویت عضلات ظریف دقت توجه و تمرکز ╲\╭┓ ╭🌈⭐️ 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@childrin1کانال دُردونه.mp3
3.13M
" دوستای سفید و قرمز " با صدای ماندگار( مریم نشیبا) موضوع: دوستی و مهربونی 👆👆👆 🔮 💈🔮 🔮💈🔮 Join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@childrin1کانال دُردونه.mp3
10.02M
با صدای "علی زند وکیلی" 👆👆👆 💚 ✨💚 ╲\╭┓ ╭ 💚🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸ســـــلام به دوشنبه 28 💖بهمن ماه خوش آمدید 🌸روزتون پر از عشق و محبت 💖پر از موفقيت وسرافرازی 🌸پر از صلح و سازش 💖پر از دوستی ومهربانی 🌸پر از دلخوشى 💖و پراز خبرهای خوب 🌸روزتون بی‌نظیر 💖دلتون گرم به عشق به خدا ╲\╭┓ ╭🌸 💖 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
23.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این داستان(جشن تولد ناتاشا) 👇👇👇 🐻 🌳🐻 🐻🌳🐻 🌳🐻🌳🐻 🐻🌳🐻🌳🐻 join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اُریگامی (قورباغه) 👇👇👇 🐰 🗯🐰 ╲\╭┓ ╭ 🐰🗯 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌📿تسبیح مادربزرگ📿🕌 سارا خیلی خوش‌حال بود؛ چون مادربزرگ به خانه‌ی آن‌ها آمده بود. مامان به زن‌دایی زنگ زده بود. قرار بود زهرا و زن‌دایی به خانه‌ی آن‌ها بیایند. سارا دوید و رفت چادرنماز و تِل قشنگش را آورد و به مادربزرگ نشان داد. مادربزرگ خیلی خوشش آمد و گفت: «حالا که این‌طور است، من هم یک تسبیح قشنگ برایت می‌آورم. یک تسبیح شیشه‌ای که مثل گردن‌بند است.» مادر گفت: «می‌دانی اولین تسبیح گِلی را حضرت فاطمه درست کرده‌اند؟» سارا با تعجب گفت: «گِل... چرا گِل؟» مادربزرگ گفت: «وقتی حضرت حمزه، عموی پیامبرj در جنگ احد شهید شد، حضرت زهراB از خاک قبر آن حضرت تسبیح درست کرد تا با آن ذکر بگوید.» مادربزرگ، تسبیحش را از جانماز بیرون آورد. اول ذکر گفت: «الله‌اکبر، الله‌اکبر...» و بعد به دست سارا داد؛ اما تسبیح مادربزرگ از جنس خاک بود. سارا آن را توی دست‌هایش گرفت و نگاه کرد. مادربزرگ گفت: «آن را بو کن. ببین چه بوی خوبی دارد!» سارا تسبیح مادربزرگ را بو کرد. بوی باران می‌داد؛ بوی اولین باران بعد از تابستان، وقتی که بعد از مدت‌ها می‌بارد و خاک را خیس می‌کند. سارا گفت: «وای چه بویی! مادربزرگ! می‌شود به جای تسبیح شیشه‌ای برّاق، یک تسبیح گِلی بدهید؟» بعد فکری کرد و گفت: «فکر می‌کنم زهرا هم از تسبیح گِلی خیلی خوشش بیاید. می‌شود یکی هم برای او بگیرید؟» مادربزرگ خندید و گفت: «فدای دختر گُلم بشوم که به فکر دختردایی‌اش هم هست!» در این موقع صدای زنگِ در بلند شد. ززی زینگ... زینگ و بعد صدای در تق تق تق... سارا با خوش‌حالی از جا پرید و گفت: «زن‌دایی و زهرا هم آمدند.» و دوید تا در را باز کند و به زهرا بگوید که قرار است از مادربزرگ تسبیحی هدیه بگیرد که بوی خاک و باران دارد. آن روز مادربزرگ درباره‌ی تسبیح خودش گفت: «این تسبیح از خاک حرم امام حسین درست شده و ذکر گفتن با آن خیلی ثواب دارد.» ╲\╭┓ ╭🕌📿 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا