یا امام علی النقی(علیه السلام)
بود پاکیزه و خوب
مثل گل چون باران
می رسید از نفسش
عطر و بوی قرآن
همه دم سوی خدا
او هدایت می کرد
از خدا پیغمبر(ص)
او حکایت می کرد
سخنانش گویی
شعر آزادی بود
بهترین مرد خدا
حضرت هادی(ع)بود
امشب، ما شیعه ها سیاه پوش غم دهمین امام، یعنی امام هادی(علیه السلام) هستیم.
امام هادی(علیه السلام) پدربزرگ امام زمان مهربان هستند. امشب امام زمانمون هم شال سیاه به گردن دارند.
🕯شهادت امام هادی مهربان، بر امام زمان و همه شما بچه شیعه ها تسلیت باد.
╲\╭┓
╭🖤🕯 🆑 @childrin1
┗╯\╲
20.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مجموعه_داستانهای_مذهبی
شهادت امام هادی(ع)
👆👆👆
🏴
🕯🏴
🏴🕯🏴
╲\╭┓
╭ 🕯🏴 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🌈✨ راه سوّم ✨🌈
توی ناهارخوری مدرسهی موشها، موشیکو آخرین لقمهی غذایش را به زور قورت داد و مثل همیشه گفت: «آخ دلم! اوخ دلم!» عنکبوت کوچولویی از سقف ناهارخوری گفت: «خسته شدم از بس هر روز آخ و اوخ کردی! کمتر بخور خُب!»
موشیکو آه کشید و گفت: «آخه من فقط دو راه دارم، یا غذایم را تمام کنم و دلدرد بگیرم. یا تمامش نکنم و خانمآشپز به بشقابم اخم کند، ولی اخم خانمآشپز را اصلاً دوست ندارم. پس دلدرد بهتر است.»
عنکبوتکوچولو گفت: «چرا فکر میکنی فقط دو راه داری؟ همیشه یک راه سوّم هم پیدا میشود. خودت پیدایش کن.»
روز بعد، خانمآشپز «چیزمیز پلو» پخته بود. بچّهموشها دور سفره نشستند و یکی یکی غذا کشیدند. موشیکو یک کفگیر کشید، دو کفگیر، شش کفگیر... عنکبوتکوچولو از بالای سرش گفت: «راه سوّم موشیکو!»
ولی موشیکو گرسنه بود و به حرفش گوش نکرد. کفگیر هفتم را هم کشید و شروع کرد به خوردن. وقتی بچّهها از سر سفره بلند شدند، هنوز یک عالم غذا توی بشقاب موشیکو بود.
موشیکو آه کشید و به راه سوّم فکر کرد. به خانمآشپز گفت: «من غذاهای شما را خیلی خیلی دوست دارم. اگر غذای کمتری توی بشقابم بریزم و سیر نشوم، بعد میتوانم باز هم بردارم؟»
خانمآشپز لبخند زد و گفت: «البته عزیزکم!» آنوقت قابلمه را نشانش داد و گفت: «ببین چهقدر غذا مانده! قول میدهم هر روز صبر کنم تا تو سیر بشوی. بعد باقیمانده را میبرم برای موشهای گرسنهی پشت تپه، مثل همیشه.»
موشیکو غذایش را نشان داد و پرسید: «پس این را هم برایشان میبری؟»
خانمآشپز گفت: «این را نه عزیزکم؛ چون دست خورده است.»
موشیکو آه کشید و قاشقش را برداشت که بخورد. خانم آشپز با مهربانی گفت: «حالا که فهمیدی باید کمتر برداری، دیگر نخور. خودم شب یا ظهر فردا میخورم.»
موشیکو خندید و گفت: «چرا فکر میکنید فقط دو راه دارید؟ همیشه یک راه سوّم هم پیدا میشود.» البته این را فقط توی دلش گفت و برای عنکبوتکوچولو دست تکان داد.
امام صادق (ع) امام ششم ما فرمودهاند: «خداوند میانهروی را دوست دارد و اسراف او را ناراحت میکند...»
#قصه_متنی
#قصه
👆👆👆
🐭
🕷🐭
╲\╭┓
╭ 🐭🕷 🆑 @childrin1
┗╯\╲
38.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نوستالژیک
"خونه مادربزرگه"
قسمت( آخر)
👆👆👆
🌈
⭐️🌈
╲\╭┓
╭🌈⭐️ 🆑 @childrin1
┗╯\╲
#نکته_تربیتی
#ده_راه_تقویت_ارتباط_کودک_با_والدین
ده) برای زمان به خواب رفتن کودک برنامهریزی کنید.
برای کودکان کم سن و سال خواندن داستان پیش از به خواب رفتن بسیار لذتبخش است. شما میتوانید داستانهایی از زندگی خود یا خاطراتی که با کودکتان داشتهاید را برای او تعریف کنید. در این میان به هیچ عنوان نباید از فرزندان بزرگتر نیز غافل شد. میتوانید یک کتاب داستان را به فرزند بزرگترتان بدهید و از او بخواهید تا برایتان قصهها را بخواند.
╲\╭┓
╭🌈⭐️ 🆑 @childrin1
┗╯\╲