🐱 زنگوله بستن به گربه🐱
قصه ای کودکانه و آموزنده درباره شجاع نبودن
روزگاری یک دسته بزرگ موش در انبار کشاورز ثروتمندی زندگی می کردند. انبار کشاورز از ذرت و غلات و کاه پر بود. موش ها می توانستند در آنجا زندگی خوشی داشته باشند، اما یک مشکل بزرگ مانع آسایش آنها بود.
مرد کشاورز یک گربه داشت. چشم های سبز گربه اش در تاریکی برق میزد و پنجه هایش را چنان آرام بر زمین می گذاشت که هیچ کس صدای قدم هایش را نمی شنید. موش ها هرگز نمی توانستند حدس بزنند گربه کی از درون سایه ها به آنها حمله می کند. گربه باعث شده بود موش ها همیشه با ترس و لرز غذا بخورند. حتی جوان ترین و شجاع ترین موش ها هم از ترس گربه به خود می لرزیدند و جرأت نمی کردند در انبار دنبال غذا بگردند.
موش ها خیلی نگران و ناراحت بودند. سرانجام روزی موشها در یک سوراخ امن جمع شدند تا برای رها شدن از دست دشمن چاره ای پیدا کنند. هر موشی چیزی گفت و نظری داد. اما سرانجام موش جوانی با غرور بلند شد و شروع به صحبت کرد.
موش جوان گفت:” همه می دانید بزرگ ترین خطری که ما را تهدید می کند این است که گربه خیلی آرام و بی صدا حرکت می کند. حالا اگر علامتی ما را از نزدیک شدن گربه باخبر کند می توانیم به سادگی فرار کنیم. من یک نقشه عالی دارم. می توانیم زنگوله ای به گردن گربه ببندیم تا وقتی راه می رود صدایش را بشنویم. برای این کار می توانیم از زنگوله قدیمی گاو ها که در انبار هست استفاده کنیم.”
موش ها با خوشحالی فریاد زدند:” چه نقشه فوق العاده ای. چرا از قبل به این فکر نیفتاده بودیم؟ ”
همه با خوشحالی از نقشه جدید حرف می زدند، اما موش پیری که در تمام این مدت ساکت بود گفت:” خیلی خوشحالم که با زنگوله بستن به گربه موافق هستید. با این کار همه ما در امان خواهیم بود. اما می توانم بپرسم کدام یک از شما قرار است زنگوله را به گردن گربه ببندید؟”
همه ساکت شدند. موشها به هم نگاه کردند و هیچ کس حرفی نزد، حتی آن موش جوان و باهوش هم کلمه ای نگفت. آنگاه موش پیر گفت:” من فکر می کنم باید به دنبال فکرهای بهتری باشیم که بتوانیم آن را انجام بدهیم. “
بدین ترتیب موشها دمشان را روی کولشان گذاشتند و رفتند تا فکر بهتری کنند.
#قصه_متنی
💕
🐱💕
╲\╭┓
╭ 🔔💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه.mp3
4.42M
#قصه_صوتی
"غر زدن ممنوع"
با صدای (خاله شادی)
👆👆👆
🦋
🎨🦋
🦋🎨🦋
╲\╭┓
╭🦋🎨 🆑 @childrin1
┗╯\╲
💜🦋لالایی بختیاری🦋💜
لالا لالا لالا لالات و نازه
بالش زیر سرت مخمل تازه
لالا لالائی كنم تا مادر ایه
گوساله گو كویی و شیر بیایه
گواره ات بَوَم و شاخ بیدی
لالا لالات كنم و یه امیدی
سماور جوش زنه اَشیر میشو
دلم پر می زنه سی قوم و خویشو
لالالالات كنم خویت نمایی
بلنگت می كنم ویرت نمایی
لوه لوه كم سیتن دلم
روز و بالینم شو و بغلم
چیمم چیمه را مال بوه ته
گوشم دا و دنگ لوه لوه ته
#لالایی
💜
🦋💜
💜🦋💜
🦋💜🦋💜
join🔜 @childrin1
30.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
🐦چیکو چان🐦
💕
🐦💕
╲\╭┓
╭ 🐦💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
50.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
♤پهلوانان♤
(صفّار شبیه پهلوان پوریا)
💕
⭐️💕
╲\╭┓
╭ ⭐️💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اوریگامی
اوریگامی کلاه👒👒
💕
👒💕
╲\╭┓
╭ 👒💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
#نکته_تربیتی
🌼طرز برخورد با کودک ترسو
⭐️اصرار نکنید
کودکتان را مجبور نکنید کاری را انجام دهد که از آن می ترسد زیرا این کار شما موجب وارد شدن صدمه روانی به او می شود.
⭐️کودک را تحقیر و سرزنش نکنید
کودکتان را به علت ترسی که دارد سرزنش نکنید بلکه به جای سرزنش کردن و تحقیر کردن او با او همدلی کنید و بگویید شما هم در کودکی تان از مسائل مختلف می ترسیدید اما کم کم این ترس ها در شما از بین رفت.
⭐️احساس امنیت در او ایجاد کنید
در مواقعی که کودکتان احساس ترس و خطر می کند دراو احساس امنیت ایجاد نمایید مثلا کنارش باشید و او را مطمئن کنید که مراقبش هستید . در صورتی که نمی توانید در مواقع مواجهه با ترس کنارش باشید ، به او ابزاری مثل یک شی ء کوچک برای احساس امنیت بدهید.
💕
🌼💕
╲\╭┓
╭ ⭐️💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
افزایش دقت و تمرکز
💕
🟢💕
╲\╭┓
╭ ⭐️💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
فعالیتی مناسب برای کوچولو ها ی زیر دو سال
با ما همراه باشید😘
💕
🟡💕
╲\╭┓
╭ 🟢💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
🎨#نقاشی_ساده
#آموزش گام به گام #نقاشی
این شماره: جوجه تیغی
این روزها که کوچولوهاتون تو خونه موندن و بیشتر حوصله شون سر میره میتونید با استفاده از این الگوها باهم نقاشی های ساده بکشید و بچه ها رنگش کنن و از لحظات شادی که براشون رقم میزنید لذت ببرن
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕 🆑@childrin1
┗╯\╲
#تزیین_غذای_کودک
کودکان گاهی غذا و میوه نمی خورند، تزیین زیبای غذا میتواند کودک را تشویق به مصرف بهتر و بیشتر مواد غذایی سالم کند و باعث رشد بهتر کودک شود.
╲\╭┓
╭ 🥗🍵 🆑 @childrin1
┗╯\
🐺 شغال و چشمه 🐺
قصه ای کودکانه و آموزنده درباره عاقل بودن
یکی بود و یکی نبود. جنگلی بود که حیوان های مختلفی در آن زندگی می کردند. روزی حیوان هایی که در جنگل زندگی می کردند تشنه شدند و به دنبال آب گشتند. سر راه چشمه ی کوچکی پیدا کردند. آنها خوشحال شدند و تصمیم گرفتند از چشمه خوب مواظبت کنند تا آب چشمه خشک نشود. اما شغال تنبل هیچ دوست نداشت کار کند، یک روز حیوان ها تصمیم گرفتند، شغال را تنبیه کنند و نگذارند آب بخورد.
قرار شد هر روز یکی از حیوان ها، از چشمه مراقبت کند. روز اول بز با شاخهای بلندش نگهبان چشمه شد، او از دور شغال را دید که آهسته آهسته نزدیک می شد. شغال جلو آمد و نزدیک بز نشست، از کیسه ای که به همراه داشت، مقداری کلم در آورد و با سروصدا خورد و به بز گفت:” خیلی خوشمزه است! وقتی کلم می خورم دیگر به آب احتیاجی ندارم.” بعد به بز هم کمی کلم داد.
بز که خیلی خوشش آمده بود گفت:”خواهش می کنم کمی دیگر از این غذای خوشمزه به من بده.”
شغال گفت:”اگر می خواهی از خوردن آن لذت بیشتری ببری، باید دست هایت را پشت سرت ببندم و به پشت بخوابی و دهانت را باز کنی تا تکه ای در دهانت بگذارم.”
بز شکمو هم قبول کرد. شغال دستهای او را بست و به جای آنکه به او کلم بدهد، به سوی چشمه دوید و تا می توانست آب خورد و رفت. غروب، وقتی حیوان های دیگر برای خوردن آب سر چشمه آمدند، بز را دست و پا بسته دیدند. آنها دست و پای او را باز کردند و پرسیدند:” چه اتفاقی افتاده است؟” بز هم تمام ماجرا را تعریف کرد. حیوان ها عصبانی شدند و تصمیم گرفتند حیوان دیگری را برای نگهبانی از چشمه انتخاب کنند. جوجه تیغی جلو آمد و گفت:” من نگهبان می شوم و اگر شغال به چشمه نزدیک شود، با تیغ هایم حسابش را می رسم.”
حیوان ها قبول کردند و قرار شد، جوجه تیغی از چشمه مراقبت کند. جوجه تیغی سر چشمه نشسته بود که دید شغال از دور می آید. او با خودش گفت:” من گول تو حیوان تنبل را نمی خورم، حالا بیا جلو تا ببینی.” شغال نزدیک جوجه تیغی رسید، با گرمی سلام کرد و پیش او نشست و از کیسه ای که به همراه داشت، چند گردو درآورد و شروع به خوردن کرد. گردوها را با سروصدا می خورد. جوجه تیغی دهنش آب افتاد اما چیزی نگفت.
شغال گفت:”این گردوها خیلی خوشمزه هستند. وقتی آنها را می خورم، دیگر تشنه نمی شودم.”
جوجه تیغی که باورش شده بود، گفت:” کمی از آنها به من می دهی؟” شغال خوشحال از اینکه توانسته است جوجه تیغی را گول بزند، گفت:” اگر می خواهی از خوردن گردو لذت ببری، باید دست هایت را ببندم و گردوها را به دهانت بگذارم.”
جوجه تیغی باور کرد و خوابید تا شغال دستهای او را ببندد. بعد از بستن دستهای جوجه تیغی، شغال به طرف چشمه دوید و آب خورد و فرار کرد. غروب، وقتی حیوانها برای خوردن آب به لب چشمه آمدند، جوجه تیغی را دیدند. با ناراحتی گفتند:” ای داد! شغال تو را هم گول زد.” آنها قرار گذاشتند حیوان زرنگ تری را برای این کار انتخاب کنند. لاک پشت گفت:” من نگهبان می شوم.”
حیوانهای دیگر خیلی تعجب کردند و پیش خود گفتند که لاک پشت نمی تواند نگهبان خوبی باشد، اما قبول کردند. فردا صبح لاک پشت به سر چشمه رفت و مراقب چشمه بود. از دور سروکله ی شغال تنبل پیدا شد، جلو آمد و گفت:”صبح بخیر لاک پشت مهربان!” اما لاک پشت جوابش را نداد.
شغال با خودش گفت:”این یکی احمق تر از دوتای دیگر است. خوب است او را به پشت بیندازم و بروم آب بخورم.” و بعد به لاک پشت نزدیک شد، با پاهایش او را کنار انداخت و سر چشمه رفت. هنوز آب نخورده بود که لاک پشت دم او را با دهانش گرفت. شغال دردش آمد و فریادی کشید و گفت:”ولم کن.”
ولی لاک پشت دم او را محکم گرفته بود و ول نمی کرد. شغال مقداری علف کند و جلوی لاک پشت انداخت، ولی لاک پشت توجهی نکرد. شغال حرکت تندی کرد و خودش را از چنگ لاک پشت نجات داد و فرار کرد. حیوان ها از لاک پشت تشکر کردند و گفتند:” تو از همه ی ما عاقل تر و زرنگ تر هستی.”
لاک پشت هم که از آن همه تعریف خجالت کشیده بود، سرش را در لاکش فرو برد و خندید.
#قصه_متنی
💕
🐺💕
╲\╭┓
╭ 🐺💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
#آموزش_رنگ_ها 💚💛🧡💜
دقت و تمرکز
فعالیتی مناسب برای کوچولو ها یک تا دو سال
با ما همراه باشید😘
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 🧡💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش_الفبای_فارسی
حرف آا
آ اولم آ اول
همیشه هستم اول
قد بلندی دارم
شکل قشنگی دارم
کفشام و در میارم
پا روی خط میذارم
کلاهی خیلی زیبا
روی سرم میذارم
من و ا غیر اول
با هم هستیم تو جدول
بدون منم ا هستم
ا غیر اول هستم
قد بلندی دارم
شکل قشنگی دارم
یادت باشه عزیزم
اما کلاه ندارم
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊 #دانلود کنید
برنامه جذاب، آموزنده و سرگرم کننده #باهم_بازی
این قسمت: تلفن بازی
🎈این برنامه شاد و آموزنده رو ببینید و کلی بازی های مهیج و جدید خانوادگی یاد بگیرید
💕
💜💕
╲\╭┓
╭ 💜💕 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه.mp3
4.57M
#قصه_صوتی
"درخت کاج"
با صدای (خاله شادی)
👆👆👆
🦋
🎨🦋
🦋🎨🦋
╲\╭┓
╭🦋🎨 🆑 @childrin1
┗╯\╲
هدایت شده از دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
4_326715147139679541.mp3
5.34M
🌙⭐️لالایی⭐️🌙
لالايي كن بخواب
خوابت قشنگه
گل مهتاب شبا هزارتا رنگه
يه وقت بيدار نشي از خواب قصه
يه وقت پا نذاري تو شهر غصه
لالايي كن مامان چشمهاش بيداره
مثل هر شب لولو پشت ديواره
ديگه بادبادك تو نخ نداره
نمي رسه به ابر پاره پاره
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
همه چي يكي بودو يكي نبوده
به من چشمات ميگه
دريا حسوده
اگه سنگ بندازي
تو آب دريا
مياد شيطون با ما
به جنگ و دعوا
ديگه ابرا تو رو از من ميگيرن
گلهای باغچمون بي تو ميميرن
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
#لالایی
⭐️
💜⭐️
⭐️💜⭐️
Join🔜 @childrin1