فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
با بازی های ترتیب و توالی مغز کودکت سیم کشی اساسی میکنی
چون👇🏻
هم دقت⬆️
هم توجه⬆️
هم هماهنگی چشم و دست داره هم تداعی آموزش رنگ هاست👌
♥️ ∩_∩
(„• ֊ •„)♥️
┏━━ ∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 ⭐️
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه_5805274373631770812.mp3
1.42M
#نکته_تربیتی
#فایل_صوتی
چه کنم در برخورد با فرزندم عصبانی نشم؟؟
پاسخ از:(استاد دهنوی)
👆👆👆
🌼
🌸🌼
🌼🌸🌼
╲\╭┓
╭ 🌸🌼 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فیلی که داد میزد :موووووش!🐘
قسمت : اول🐘
روزی روزگاری، یک فیل کوچولو بود به اسم رونالد! من مطمئنم که همهی شما این رو خوب میدونید که همهی فیلها از موشها میترسن! و رونالد هم خیلی خیلی زیاد از موشها میترسید.
و همونجوری که همتون میدونید، موشها خیلی خیلی ناز هستن!
بچهها! شما اصلا میتونید تصور کنید که یک موش چجوری میتونه ترسناک باشه؟ من که اصلا نمیدونم!
اونا کوچولوترین دندونها رو توی کل دنیا دارن! بدنهای نرم و پشمالو دارن و اندازشون قد یک انگشته!
ولی رونالد نمیتونست جلوی ترسش رو بگیره! ما هم گاهی نمیدونیم چرا از بعضی چیزها میترسیم!
شاید وقتی رونالد کوچولو بوده، یه موش کوچولو از پشت درخت پریده بیرون و رونالد رو از خواب پرونده! شاید اون پریده جلوی صورت رونالد و رونالد هم لابد فکر کرده که اون موشه خیلی بزرگه!
شاید هم رونالد یک کابوس وحشتناک راجع به موشها دیده! این چیزها همیشه پیش میان! مثلا وقتی ما قبل از خواب زیاد از حد شکلات بخوریم، خوابهای بد میبینیم! شاید رونالد هم خیلی شکلات خورده بوده.
در واقع، شکلات خوردن توی تخت خواب، یکی از کارهای مورد علاقهی رونالد بود!
خب به هر حال، رونالد یک فیل پنج ساله بود که دیگه بزرگ شده بود ولی هنوز خیلی زیاد و وحشتناک از موشها میترسید.
و به خاطر این که خودش خیلی خیلی از موشها میترسید، حس میکرد که بقیهی اعضای خانواده هم همینقدر از موشها میترسن.
و برای این که فکر میکرد این کار خیلی بامزه است، دوست داشت الکی داد بزنه:
موووووووووش!
و خانوادهاش رو میترسوند و میخندید!
موووووووووووش!
ادامه دارد...
♥️ ∩_∩
(„• ֊ •„)♥️
┏━━ ∪∪━━━┓
🐭 @childrin1 🐭
┗━━━━━━━━━┛
فیلی که داد میزد :موووووش!🐘
قسمت دوم🐘
رونالد داد میزد و پشت مامانش قایم میشد و یک متر میپرید هوا! تموم درختها دور و بر از شدت پریدن رونالد، میافتادن روی زمین!
شما نمیدونید که چه اوضاع به هم ریختهای میشد!
بعدش رونالد پشت درخت قایم میشد و شروع میکرد به خندیدن! مامان رونالد اصلا خوشحال نمیشد! مامان رونالد زیاد از موشها نمیترسید ولی میدونیست که رونالد از اونا میترسه! و برای همین هر وقت رونالد داد میزد مووووووش، مادرش فکر میکرد که باید بهش کمک کنه و از دست موشها نجاتش بده!
رونالد پشت باباش قایم میشد و داد میزد:
مووووووووووش!
و باباش یک متر توی هوا میپرید و میافتاد توی رودخونه! و آب رودخونه کاملا میپاشید بیرون و هیچ آبی برای ماهیها باقی نمیموند!
رونالد هم پشت درخت قایم میشد و میخندید! باباش اصلا خوشحال نمیشد! بابا فیله زیاد از موشها نمیترسید ولی از صداهای بلند خیلی بدش میومد! و هر دفعه که رونالد داد میزد: مووووووووش، قلب بابا فیله میومد تا دهنش تا وقتی که میفهمید این فقط صدای رونالد بوده که الکی داد زده: مووووووش!
رونالد چند ماهی این کار رو هر روز انجام میداد! اون داد میزد: مووووووش، و همرو میترسوند!
ولی یک روز وقتی رونالد داد زد: موش، هیچکس هیچ کاری نکرد! هیچکس نترسید!
خب، شاید اونا صدای رونالد رو نشنیده بودن!
رونالد دوباره داد زد:
مووووووووووووووش!
ولی تموم اعضای خانواده اونو نادیده گرفتن و رفتن دنبال کار خودشون! اونا اونقدر به داد زدن رونالد عادت کردن بودن که دیگه براشون عادی شده بود! برای اونا، صدای جیغ رونالد، مثل صدای پرندههای جنگل عادی بود!
و بعد رونالد چرخید و حدس بزنید که چی دید؟! یک موش ترسناک پشمالو!
رونالد داد زد:
آیییییییییی!
و پرید بالای یک درخت! موش کوچولو ایستاده بود و بهش نگاه میکرد و سرش رو میخاروند!
موش کوچولو گفت:
چی شده؟ مگه تو خودت منو صدا نکردی؟
موش کوچولو خیلی مهربون بود و حسابی گیج شده بود! اون خیلی دوستانه و بامزه به نظر میرسید! رونالد حس کرد که اشتباهی از اون میترسیده! رونالد به موش گفت:
راستش، آره فکر کنم! من صدات زدم!
و رونالد از بالای درخت اومد پایین. حالا رونالد هنوز هم بعضی وقتا داد میزنه: مووووووووش! ولی وقتی اون این کارو میکنه، موش کوچولو که حالا دوست رونالده، میاد تا با هم تاب بازی کنن! و با هم جیغ میزنن و میخندن!
پایان
#قصه_متنی
♥️ ∩_∩
(„• ֊ •„)♥️
┏━━ ∪∪━━━┓
🐭 @childrin1 🐭
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دُردونه_6012865862627755272.mp3
2.48M
#قصه_صوتی
"دُم به تله دادن"
با صدای ماندگار( مریم نشیبا)
👆👆👆
🔮
💈🔮
╲\╭┓
╭ 🔮💈 🆑 @childrin1
┗╯\╲
کانال دردونه_326715147139679541.mp3
5.34M
🌙⭐️لالایی⭐️🌙
لالايي كن بخواب
خوابت قشنگه
گل مهتاب شبا هزارتا رنگه
يه وقت بيدار نشي از خواب قصه
يه وقت پا نذاري تو شهر غصه
لالايي كن مامان چشمهاش بيداره
مثل هر شب لولو پشت ديواره
ديگه بادبادك تو نخ نداره
نمي رسه به ابر پاره پاره
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
همه چي يكي بودو يكي نبوده
به من چشمات ميگه
دريا حسوده
اگه سنگ بندازي
تو آب دريا
مياد شيطون با ما
به جنگ و دعوا
ديگه ابرا تو رو از من ميگيرن
گلهای باغچمون بي تو ميميرن
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
لالايي كن لالايي كن
مامان تنهات نميزاره
دوست داره دوست داره
ميشينه پاي گهواره
#لالایی
⭐️
💜⭐️
⭐️💜⭐️
Join🔜 @childrin1
🌼ســــلام
🌈روزتون به زیبایی گُل
🌼قلبتون به زلالی آب
🌈وکارهای روزمرهتون
🌼روان و جاری چون جویبار
🌈یک دنیا خوشبختی برای
🌼تک تک شما عزیزان آرزومندم
🌈سه شنبه تون بخیر و شـادی
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
02-Hengame-Yashar-khorshid-khandid_326715147139679118.mp3
524.6K
#ترانه_صوتی
"خورشید خندید"
با صدای(هنگامه یاشار)
👆👆👆
🌞
🌈🌞
🌞🌈🌞
╲\╭┓
╭🌈🌞 🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مجموعه_داستان_های_مهارت_های_زندگی
این داستان :♤کی چراغو شکست♤
«ارزش صداقت و راستگویی»
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن
انیمیشن جوجه اردک زشت🐥🐥🐣🐣
♥️ ∩_∩
(„• ֊ •„)♥️
┏━━━∪∪━━━┓
🐣🐥 @childrin1 🐣🐥
┗━━━━━━━━━┛
#آموزش_نقاشی
♧نقاشی های اثر دست♧
نقاشی اثر دست یکی از بازی ها و سرگرمی های مهیج برای بچه هاست. با کمی رنگ و کاغذ و دست های کوچولوشون میتونید کلی نقاشی های بامزه بکشید و شناخت رنگ ها و اشکال هندسی مختلف را به آنها بیاموزید.
🎨
🌈🎨
╲\╭┓
╭ 🌈🎨🆑 @childrin1
┗╯\╲
#نکته_تربیتی
فیلم هایی که کودکان نباید ببینند!
در انتخاب برنامه برای کودکان به موارد زیر توجه کرده و از انتخاب هایی که ویژگی های زیر را دارند بپرهیزید:
تصاویری از مخاطرات یا تهدیدهای بزرگ برای حیوانات، کودکان و والدین.
شخصیت های شبح مانند و مافوق طبیعی و توجیه ناپذیر مثل هیولاهایی که کارهای ترسناک انجام می دهند.
خشونت و حمله جسمانی چه در قالب های واقعی یا رایج و آشنا.
کارتون های خیالی که تکه تکه کردن جسد، جراحات بدنی، قطع عضو یا روابط جسمی خشن را نشان می دهند.
شخصیت های اصلی آنها با فرهنگ، آداب و رسوم و اعتقادات ما سازگاری نداشته باشد.
فعالیت جسمی و ورزشی خطرناک.
🌼
🌈🌼
╲\╭┓
╭ 🌈🌼🆑 @childrin1
┗╯\╲
🌈🐻 خانواده گل گلی
در یڪی از جنگلهای زیبا خرس ڪوچولوی ما به نام گل گلی با مامان و بابا خرسه و بابا بزرگ و سه تا خواهر برادر خرسش زندگی میڪرد. آنها خانوادهی شاد و مهربانی بودند. همه با هم روزها به جنگل میرفتند و میوههای جنگلی جمع میڪردند و به خانه میآوردند و برای زمستانشان انبار میڪردند. اما گل گلی قصهی ما خانوادهی شلوغ و پرجمعیت را دوست نداشت و هر روز غر میزد: من دلم میخواد تنها باشم و داشتن خانواده رو دوست ندارم، چون همه منو اذیت میڪنن.
یڪی از این روزا گل گلی به همراه خانواده اش به عروسی دایی بزرگش دعوت شد. خرس ڪوچولو گفت: من ڪلی ڪار دارم و نمیخوام با شما بیام. اولش مامان و بابا خرسه قبول نڪردند، ولی بعد ڪه اصرار گل گلی را دیدند پذیرفتند ڪه او را تنها در خانه بگذارند.
بالاخره اون روز گل گلی در خانه تنها شد و تصمیم گرفت دوستانش را دعوت ڪند. او به هر ڪدام از دوستانش ڪه زنگ میزد آنها برنامهای با خانوادههایشان داشتند. بالاخره بهترین دوستش پیرهن قرمزی به دیدن او آمد. همین طور ڪه آن دو در خانه بازی میڪردند گل گلی به زمین خورد و پایش زخم شد. پیرهن قرمزی به مامان و بابای گل گلی زنگ زد و آنها سریع به خانه برگشتند و گل گلی را به دڪتر بردند. دڪتر گفت ڪه او باید چند روز در خانه استراحت ڪند تا پایش خوب شود.
هر روز گل گلی در خانه روی تخت دراز میڪشید و شاهد محبت خانواده اش بود. مامان خرسه برای او غذاهای مورد علاقه اش را درست میڪرد و بابا خرسه ڪنار تخت مینشست و برایش داستانهای جذاب را میخواند. خواهر و برادرهای گل گلی پیش او میآمدند و با او بازی میڪردند تا حوصله اش سر نرود و هر وقت او احساس درد یا ناراحتی میڪرد آنها پایش را ماساژ میدادند و بغلش میڪردند. برادر گل گلی هر روز درسهایی را ڪه در مدرسه یاد میگرفت به او نیز یاد میداد تا خرس ڪوچولو از درسهایش عقب نیوفتد. پدربزرگ خرسه هم برای او تعریف ڪرد ڪه در بچگی او هم با شیطنت پایش را زخم ڪرده است و از گل گلی خواست ناراحت نباشد ڪه به زودی خوب میشود.
گل گلی در آن چند روز فهمید ڪه چقدر داشتن خانواده با ارزش است و آنها بسیار به او اهمیت میدهند. اگر آنها نبودند گل گلی تنها بود و با خود گفت: اگر آنها نبودند من باید تنهایی چیڪار میڪردم! همهی آنها به من ڪمڪ ڪردند تا زودتر خوب شوم و من اصلا نمیتوانم زندگی بدون آنها را تصور ڪنم.
بعد از آن اتفاق زمانی ڪه دیگر گل گلی درمان شد هیچ وقت از اینڪه با خانواده وقت بگذراند غر نزد و ۰همیشه خوشحال بود ڪه خانوادهای بزرگ دارد.
🐻
🌈🐻
╲\╭┓
╭ 🌈🐻🆑 @childrin1
┗╯\╲
معماهای ریاضی❓❓
۱) رو دفتر ریاضی
میایستم روی یک پا
پای دیگهام میکشه
دایرهها رو زیبا
۲) زاویهی قائمه
با من کشیده میشه
کدوم زاویه راسته؟
بهت میگم همیشه
۳) اندازههای کوچک
با من گرفته میشه
خطها رو صاف میکشید
با کمکم، همیشه
۴) درجه بندی دارم
از صفر تا صد و هشتاد
با من تو دفتر بکش
زاویههای زیاد
🍄 ∩_∩
(„• ֊ •„)🍄
┏━━ ∪∪━━━┓
⭐️ @childrin1 ⭐️
┗━━━━━━━━━┛
@childrin1کانال دردونه....mp3
3.61M
#قصه_صوتی
"آبی آسمون"
با صدای (خاله شادی)
👆👆👆
🦋
🎨🦋
🦋🎨🦋
╲\╭┓
╭🦋🎨 🆑 @childrin1
┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه(1).mp3
3.67M
🍃❤️ لالایی کویر ( گل و ماهور) ❤️🍃
بخواب ای گل، گل زیبا
لالا لالا، لالا لالا
گل سوسن، گل کوکب
گل مریم، گل مینا
به روی مثل ماه تو
ستاره می زنه سو سو
بخواب ای ماه تابانم
لالا لالا گل شب بو
بگو آهسته زیر لب
خدای مهربان من
به امید تو می خوابم
لالا لالا گل لادن
#لالایی
╲\╭┓
╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1
┗╯\╲
یا امام علی النقی(علیه السلام)
🏴 بود پاکیزه و خوب
مثل گل چون باران🕯
🏴 می رسید از نفسش
عطر و بوی قرآن
🏴 همه دم سوی خدا
او هدایت می کرد🕯
🏴 از خدا پیغمبر(ص)
او حکایت می کرد
🏴 سخنانش گویی
شعر آزادی بود🕯
🏴 بهترین مرد خدا
حضرت هادی(ع)بود.
امشب، ما شیعه ها سیاه پوش غم دهمین امام، یعنی امام هادی(علیه السلام) هستیم🕯
امام هادی(علیه السلام) پدربزرگ امام زمان مهربان هستند. امشب امام زمانمون هم شال سیاه به گردن دارند
🕯شهادت امام هادی مهربان، بر امام زمان و همه شما بچه شیعه ها تسلیت باد.
🖤 ∩_∩
(„• ֊ •„)🖤
┏━━ ∪∪━━━┓
🕯 @childrin1 🕯
┗━━━━━━━━━┛
چهارشنبه زمستونیتون زیبـا🐻♥️
صبحتون سرشاراز مهر الهی🐻♥️
در ایـن روز معنوی از خــدا🐻♥️
برای تک تکتون میخواهم🐻♥️
شاخه های آرزوهاتون پربار
درخت عمـرتـون پر ثمر🐻♥️
و میوه های زندگیتون
خـوش رنـگ باشـه 🐻♥️
روزتـون عـالی🐻♥️
♥️ ∩_∩
(„• ֊ •„)♥️
┏━━ ∪∪━━━┓
🐻 @childrin1 🐻
┗━━━━━━━━━┛