eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.4هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
6.6هزار ویدیو
146 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
          🐝 🌸        🌸 🐝        🌸 🌸  🌸 🌸  🌸 🌸        🌸🌸🌸🌸 🌸 🌸 🌸         🌸🌸🌸🐝🌸🌸🌸             🌸🌸🌸 🌸 🌸                  🌸 🌸 🌸                        🐝 سـ🥰✋ـلام صـبح زیبـاتون بخیر🐝 چهارشنبه تـون پـر از گـــل 🌸 امروز از خدا میخواهم🐝 هر آنچه بهترین هست 🌸 برایتان رقم بزند روزی فراوان دلی خوش🐝 و شـادیـهای بـی پایان صبحتـون شـاد و پـراز طراوت 🌸 🐝 ∩_∩ („• ֊ •„)🐝 ┏━━━∪∪━━━┓ 🌸 @childrin1 🌸 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
36.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون خاطره انگیز و بسیار زیبای «» تقدیم نگاه زیبای شما 😍 قسمت«۴۴» 🎞 ∩_∩ („• ֊ •„)📺 ┏━━━∪∪━━━┓ 📺 @childrin1 🎞 ┗━━━━━━━━━┛
35.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون خاطره انگیز و بسیار زیبای «» تقدیم نگاه زیبای شما 😍 قسمت«۴۵» آخر 🎞 ∩_∩ („• ֊ •„)📺 ┏━━━∪∪━━━┓ 📺 @childrin1 🎞 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با شونه تخم مرغ یه لاکپشت خوشگل درست کنید.😍 🌷 ∩_∩ („• ֊ •„)🌷 ┏━━━∪∪━━━┓ ⭐️ @childrin1 ⭐️ ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎄کاردستی درخت کریسمس🎄 کانال دردونه رو دنبال کنید و هر روز ایده های جالب ببینید.😍🐝 🎄 🎅🎄 🎄🎅🎄 ╲\╭┓ ╭🎅🎄🆑 @childrin1 ┗╯\╲
🟢 💚برنامه ریزی نکته ای که برای تشویق کودک در انجام تکالیف بسیار اهمیت دارد، برنامه ریزی است. شما به کمک خود کودک، یک برنامه نه چندان پیچیده برای انجام تکالیفش تهیه کنید و مدتی طبق آن کار را پیش ببرید. در این صورت کودک به برنامه عادت کرده و خواسته یا ناخواسته، طبق برنامه برای انجام تکالیفش آماده می شود. دقت کنید که این برنامه ریزی باید با توجه به سن و توانایی های کودک انجام شود. فشار زیاد و خسته کننده به نام برنامه ریزی، تاثیرات منفی بسیاری دارد. حتماً برای برنامه های طولانی مدت کودک، ساعت استراحت و زنگ تفریح در نظر بگیرید. مثلا کودک پس از هر درسی که می خواند و تکالیفش را انجام می دهد، یک ربع تا نهایتا نیم ساعت استراحت کند. دقت کنید که در این زمان استراحت کوتاه کودک به سمت تبلت با موبایل نرود. 💭 ∩_∩ („• ֊ •„)💭 ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 @childrin1 🟢 ┗━━━━━━━━━┛
‍ ❤️⭐️پنبه فروش خسیس⭐️❤️ به نام خدا «قسمت اول» درباره آدم‌های خسيس قصه‌ها و روایات و افسانه‌های زیادی گفته‌اند و نوشته‌اند، اما افسانه پنبه‌فروش خسیس و طمع‌کار جالب‌تر از همه است. می‌گویند، در روزگاران قدیم مردی یک دکان پنبه‌فروشی داشت. هر کس که به او برای خرید پنبه مراجعه می‌کرد، او مقداری آب به پنبه می‌زد تا خیس و سنگین شود. آن‌وقت پنبه را می‌کشید و با قیمت گران‌تر به مشتری می‌فروخت. مرد پنبه‌فروش از این راه مال‌ومنال زیادی به هم زده بود و برای خودش دم‌ودستگاهی درست کرده بود و از پولی که از این راه به دست می‌آورد، گاو و گوسفند مشتری‌های خود را می‌خرید و بر ثروت خود می‌افزود. روزی پیرمرد ریش‌سفیدی که برای خرید پنبه به نزد او آمده بود متوجه شد که پنبه‌فروش مقداری آب به پنبه‌ها زده تا سنگین شود و از این راه سود بیشتری ببرد. پیرمرد که دنیادیده بود، آهسته به پنبه‌فروش گفت: – خداوند ترا آفریده است تا به راه راست بروی و از کسب حلال درآمد داشته باشی. یادت باشد که هر کس در این دنیا عمل خیر و شرّی انجام دهد در آن دنیا سزایش را می‌بیند. آیا سزاوار است مردمی که با این همه زحمت پول به دست می‌آورند تو با دروغ و کلک سرشان کلاه بگذاری؟ مطمئن باش که از عذاب الهی نمی‌توانی درامان باشی. مرد پنبه‌فروش که خیلی خسیس و طمع‌کار بود، حرف پیرمرد ریش‌سفید را ندیده گرفت و به کار خود ادامه داد. او با این‌همه پولی که به دست می‌آورد، آن‌چنان خسیس بود که حتی برای زن و بچه خودش هم دیناری خرج نمی‌کرد. حتی خودش هم از خوردن دریغ می‌کرد و پول‌های به دست آورده را پنهان می‌کرد و از دیدن آن لذت می‌برد. بچه‌های پنبه‌فروش در آرزوی یک دست لباس تمیز و نو بودند. دوستان و آشنایان پنبه‌فروش به یاد نداشتند که در خانه او یک شکم سیر غذا خورده باشند. یک روز که پنبه‌فروش در خانه‌اش نشسته بود و داشت پول‌های خود را زیرورو می‌کرد و از آن لذت می‌برد صدای چند ضربه را که به در خانه خورد شنید. فوراً پول‌هایش را پنهان کرد و رفت در را باز کرد. چشمش به مرد همسایه‌شان افتاد که درنهایت فقر و تنگدستی زندگی می‌کرد. مرد همسایه پس‌ازاینکه به پنبه‌فروش سلام کرد گفت: – من بچه‌ام مریض شده، می‌خواهم او را به نزد طبیب ببرم ولی متأسفانه الآن پولی در جیب ندارم. اگر مقداری پول به من قرض بدهی در آینده جبران خواهم کرد. مرد پنبه‌فروش که بویی از انسانیت نبرده بود گفت: – خودت می‌دانی که من آهی در بساط ندارم. اگر داشتم به تو کمک می‌کردم. همسایه فقیر وقتی این حرف را شنید آهی از ته دل کشید و گفت: – ای مرد، می‌دانی که خداوند مردم خیراندیش و مهربان را دوست دارد و به آن‌ها کمک می‌کند. تو با این‌همه پولی که داری بازهم دم از نداری می‌زنی. خداوند این‌همه ثروت را به تو داده که امتحانت کند. مطمئن باش همین‌طور که این ثروت را پیدا کرده‌ای خداوند می‌تواند آن را از دستت بگیرد. وقتی همسایه فقیر رفت، زن پنبه‌فروش که حرف‌های آن‌ها را شنیده بود به شوهرش گفت: – آخر تو این‌همه پول و مال‌ومنال را برای چه می‌خواهی. نه خودت می‌خوری، نه خرج من و بچه‌هایت می‌کنی و نه به دیگران کمک می‌کنی. پس وجود تو به چه دردی در این دنیا می‌خورد. مرد پنبه‌فروش به حرف‌های زنش اهمیتی نداد و در فکر فرورفت که پنبه‌هایی را که تازه خریده است برای فردا نم بزند و گران‌تر بفروشد. ادامه دارد.... ♥️ ∩_∩ („• ֊ •„)♥️ ┏━━━∪∪━━━┓ ⭐️ @childrin1 ⭐️ ┗━━━━━━━━━┛
@childrin1.کانال دُردونه.mp3
4.12M
"بچه گوزن اخمو" با صدای (خاله شادی) 👆👆👆 🦋 🎨🦋 🦋🎨🦋 ╲\╭┓ ╭🦋🎨 🆑 @childrin1 ┗╯\╲